«سینمای آزار»
نویسنده: سعید عقیقی
ناشر: چشمه، چاپ چهارم 1399
224 صفحه، 54000 تومان
***
«برایتان کتابی آزاردهنده آرزو میکنم؛ چون برای شناخت سینمای میشاییل هانکه، دنیای او و دنیای خودمان، میانبُر مطمئنتری نمیشناسم.»
این گفتهایست از میشاییل هانکه، در شب افتتاحیه یکی از فیلمهایش در جشنواره فیلم لندن، سعید عقیقی با نقل آن در انتهای پیشگفتار سینمای آزار ، مخاطب را آماده ورود به دنیای این فیلمساز میکند. با کتابی که البته برای مخاطبان خاص سینما نوشته شده است.
«سینمای آزار»، در ادامهی فرم تکنگاریهای تحلیلی - سینمایی سعید عقیقی قرار میگیرد و در راستای ارائه منطق نظری کاملی از سوژه مطالعاتی خود، به بررسی همهجانبهی آثار میشاییل هانکه میپردازد. او معتقد است: آزار و آزاردهنده، بهترین واژگانی هستند که برای توصیف آثار این فیلمساز سفید موی اتریشی، میشاییل هانکه، میتوان از آنها استفاده کرد.
میشاییل هانکه کارگردان صاحب سبکی است که در طی چندین سال با ساخت فیلمهای تلویزیونی و سینمایی توانسته است ایده - انگاره خویش را از منظر نگاه یک فیلسوف – سینماگر به اجتماع و رسانه با رویکردی انتقادی در معرض نمایش قرار دهد.
سعید عقیقی معتقد است آنچه در سینمای هانکه به تصویر درمیآید عادی بودنی است معمول و معقول. نماهای بی چشمانداز و گاه ساکن و خالی که بهتدریج میتواند سبب آزار تماشاگر شود، زیرا سینماگرِ موردبحث کتاب، با تسلط بر سبک شخصی خود که وامگرفته از روحیه ایدئالیسم آلمانی اوست با ارائه باورهای متناقض در قالب داستانی ساده و تکهتکه بیننده را در تنگنایی عقلانی قرار میدهد که دائماً به مشارکت فکری تماشاگر در پرکردن جاهای خالی اثر نیاز دارد.
سعید عقیقی، هانکه را در کنار نویسندگانی چون آرتور شنیستلر و پیتر هانتکه قرار میدهد. زیرا هانکه هم مانند این نویسندگان تأثیر اجتماعی هر پدیده را در لایههای روانشناختی آن جستجو میکند و همین موضوع باعث میشود رابطه مخاطب با اثر شکل بگیرد. مخاطب در مقابل سردی و بیاعتنایی دوربین بهعنوان یک شاهد عینی قرار میگیرد که یکی از هدفهای هانکه در قامت یک راوی – شاهد است که آینهای از روزمرگی را تصویر میکند.
همانطور که گفته شد سعید عقیقی فرم تکنگاری را برای نگارش کتابش انتخاب کرده است که در ادامه تکنگاریهای سینمایی است که از سال ۱۳۷۶ با تمرکز بر سینمای ایران و آثار کسانی چون رخشان بنیاعتماد، عباس کیارستمی و ابراهیم حاتمیکیا شروع کرده است. او معتقد است در وانفسای خلأ نقد هنری این فرم میتواند ماندگاری بیشتری داشته باشد، در تکنگاری تحلیلی با موضوعیت واحد، مؤلف – منتقد ، مواضع نویسنده را در میان مستندات و منطق نظری اش پیدا میکند نه با تمرکز بر جز و یا یک اثر.
در همین راستا نویسنده کتاب سعی کرده است از میزانسنهای سینمایی هانکه در سبک نوشتاری خود بهره ببرد. پاراگرافهای بلند و نفسگیر که سعی میکند اطلاعات زیادی به خواننده کتاب ارائه دهد اما لزوم درک کلیت متن، تسلط بر پیشینههای فکری – فلسفی است که خواننده کتاب باید به جستجوی آنها بپردازد. به همین دلیل خواندن کتاب شاید برای مخاطب عام و غیر سینمایی سخت و خسته کننده به نظر آید.
هدف از تمرکز بر میزانسن سینمایی و استفاده از این فرم خاص در نوشتار این کتاب همانطور که نویسنده گفته است به این دلیل است که: " توجه به میزانسن به معنای توجه به دنیای فیلمساز است. میزانسن یعنی بخشی از جهان که فیلمساز تصمیم گرفته به ما نشان دهد و حتی گاهی از بخشی که به ما نشان نمیدهد هم میتواند سخن بگوید. در این میزانسن، از زیباییشناسی تصویر و فضاسازی تا پسزمینههای سیاسی اجتماعی و ایدئولوژیک را میتوان دریافت کرد. اگر از مفهوم سبک سینمایی حرف میزنیم بیتردید داریم به تفاوتهای میزانسن اشاره میکنیم. هانکه فیلمسازی عمیقاً سیاسی و اجتماعی است. اما این را صرفاً از طریق دیالوگ یا کلوزآپ بازیگرانش نمیتوانید بفهمید. لازم است فیلمهایش را ببینید. به حضور رسانه، یا شیوه نمایش خشونت در جایجای میزانسن فیلمهایش توجه کنید. اینکه چطور از طریق میزانسن فضا میسازد و مواضعش را هم منتقل میکند، اگر این حس در فیلم هانکه آزاردهنده است به دلیل پرهیزش از پیچوخم داستان است. مکث بر میزانسن به شکلی است که شما نمیتوانید تصویر را فدای داستان کنید ."
به همین دلیل عقیقی میکوشد در عین حفظ انسجام در بسط مفاهیم، نه با روشی واحد، بلکه همراه با دنیای فیلمساز به توضیح چگونگی استفاده هانکه از جنبههای ذاتی خشونت انسانی و سیر دائمی آن از شکلهای بدوی تا به امروز بپردازد.
کتاب سینمای آزار در سه بخش اصلی نوشته شده است. در بخش اول به بررسی دنیای هانکه از منظرهای مختلف فلسفی میپردازد تا مخاطب را با پیشزمینههای لازم برای درک دنیای سینمایی او آشنا کند. در بخش دوم کتاب سینمای آزار به بررسی و تحلیل غیر ژورنالیستی آثار تلویزیونی و سینمای هانکه از منظرهای ارائه شده در بخش قبلی کتاب میپردازد که میتواند منبع معتبری و آموزندهای برای چگونگی تحلیل فیلم برای دانشجویان و علاقهمندان باشد.
بخش سوم که شاید جالبترین قسمت کتاب برای مخاطبان عام باشد، با عنوان تصاویر سینمای هانکه به بررسی تصاویر فیلمهای مورد اشاره با تمرکز بر انگارههای یاد شده بپردازد تا با بالابردن درک بصری مخاطب از به انتزاع رفتن نقدوتحلیل جلوگیری کند و این همان تجربهای است که مؤلف کتاب از سالها تدریس به دست آورده و میداند تحلیل بصری فیلم لازمه اصلی تحلیل فیلم است برای رسیدن به خوانشی درست. در همین فصل از کتاب است که خواننده میتواند با دیدن تصاویر و خواندن تحلیلها به شگردهای کارگردانی هانکه در تدوین، کادربندی و چگونگی تقسیم نگاه بر تصویر و استفاده از نماهای بلند را برای پیشبرد خط داستانی متوجه شود.
در پایان باید به این مهم توجه داشت، در زمانهای که نقدوتحلیل آثار هنری خنثی و تکبعدی و همراه با جهتگیریهای خاص هستند و شاید عمر مفید بیشتر این نوشتهها به چند روز بیشتر هم نرسد، نیاز به تألیف چنین آثار تألیفی - پژوهشی بیشازپیش احساس میشود که سعید عقیقی هم بهخوبی توانسته است از پس آن بربیاید و کتابش را به منبع مطالعات دقیقی برای علاقهمندان به این حوزه تبدیل کند.