«افسانه اقبال»
زندگی سیاسی دکتر منوچهر اقبال
نویسنده: احمد راسخی لنگرودی
ناشر: کویر؛ چاپ سوم 1399
352 صفحه؛ 59000 تومان
****
حامیانش او را به پارهای اوصاف مثبت میستایند؛ میگویند با مرام بود، مردمدار، خاکی و بیآلایش و درویش بود. از تندی و خشونت دوری میگزید و در نگاه دیگران دوست جلوه میکرد. صبح خیلی زود به اداره میآمد. درِ اتاقش به روی همه باز بود؛ کارگر و کارمند، رئیس و مرئوس فرقی نمیکرد، همگان میتوانستند در طرح بخشی از مشکلات خود وقتی از او بگیرند و از نزدیک با او دیدار داشته باشند. میگویند کسی ناامید به دفتر کارش نمیرفت و ناخرسند برنمیگشت. ممکن نبود کسی پس از دیدار با او همچنان مشکلی بر دوش خود احساس کند. حیلهگری و تزویر و دورویی و دورنگی که از آیین مردی و مردانگی به دور است، در او وجود نداشت، ساده و بیآلایش بود، اهل صراحت بود، بیپرده سخن میگفت. اهل مشروب قمار و سیگار و هیچ اعتیادی نبود و زندگی سالمی را از این جهات برای خود تجربه کرده بود. در دوران قدرت، از نظر مالی خوش نام بود و به رغم تصدی مشاغل عالی برخلاف دیگر کسان، فساد مالی نداشت.
اما مخالفینش او را شخصیتی سخیف و نامنزه توصیف میکنند و او را نه درخور ستودن که بسیار درخور ملامت و سرزنش به شمار میآورند. میگویند: بیاندازه جاهطلب و مقام دوست بود. حب و مقام و جاه از سیمای او میدرخشید. از فرط جاهطلبی رشته تخصصی خود را که میتوانست در خدمت درمان بیماران قرار گیرد به کناری نهاد و بر سریر قدرت جای گرفت. بسیار میکوشید بر مسندهای بالا و چشم پرکن مملکتی دست یابد؛ حتی از نوکرصفتی در برابر مقامات ابایی نداشت. شیدای مدال و نشان شاهنشاهی بود و در این راه حد و مرزی نمیشناخت. به انواع و اقسام مدال و نشان شاهنشاهی میبالید. سلطنتطلبی وفادار و اهل بند و بستهای سیاسی بود. مهره مسلم و بیاختیار دربار بود و به غلامی جان نثار شاه و چاکری خانه زاد اعلیحضرت بسیار افتخار و مباهات میکرد. میگویند هیچ ابتکاری نداشت، ضعف نفس داشت. مطیعترین و متملقترین نخست وزیر دوران سلطنت محمدرضا شاه بود. همواره سرسپرده شاه و در نزد وی بیاراده مطلق بود. در مواضع سیاسی به انگلیس متمایل بود و در خط و ربطهای سیاسی شخصیتی انگلیسی نشان میداد.
اما کدام از این توصیفات دوگانه راه به حقیقت دارد؟ اقبال واقعی که بود و چه کرد؟ او بالاخره جاهطلب و غلام خانهزاد بود یا مردمدار و دستگیر نیازمندان؟ آزادمرد بود یا مستبد و سرکوبگر؟ خوش نام بود یا بدنام؟
«افسانه اقبال» كتابی پژوهشی- تاریخی است كه در آن کوشیدهام با طرح چنین پرسشهایی چهره واقعی دکتر منوچهر اقبال، یکی از بزرگترین مهرههای دوره پهلوی را در حوزه سیاست مورد واکاوی قرار دهم. در کتاب حاضر طی شش فصل زندگی سیاسی دکتر منوچهر اقبال را از کودکی تا واپسین دم حیات مورد کنکاش قرار داده ام که عناوین فصلهای کتاب عبارتند از: «توصیفات دوگانه»، «خاندان»، «در کسوت وزارت»، «بر سریر صدارت»، «صدرنشین نفت»، و «واپسین دم». بخش انتهایی کتاب نیز به گاهشمار مدالها و نشانهای اقبال، عضویت در سازمانها، منابع و مآخذ، اسناد و بیست و شش تصویر اقبال اختصاص دارد.
همچنین تلاش نگارنده بر آن بوده آن وقایعی را که به نوعی با این شخصیت مرتبط بوده بازشناخته و نقش و جایگاه وی را در رویدادهای سیاسی، اجتماعی آن روزگار نشان دهد. باید اشاره کنم که چاپ سوم کتاب که اخیرا از سوی انتشارات کویر در اختیار علاقمندان قرار گرفته است، به طور کامل مورد بازنگری و ویرایش قرار گرفته است.