«زنان و قدرت»
(یک بیانیه)
نویسنده: مری بییرد
مترجم: شبنم سعادت
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1398
87 صفحه، 14000 تومان
****
خانم جک اوتلی، سال 2007، در برنامه مشهور «مسابقه روز» که از شبکه بیبیسی پخش میشد به عنوان مجری، گزارشگر و مفسر ورزشی کارش را آغاز کرد. این رویدادی غیرعادی بود که یک زن سی و دو ساله کارشناس ورزش مردانهای مثل فوتبال باشد. به همین دلیل سیل اعتراضات راه افتاد. برخی از بینندگان این کار را توهینی به ورزش و گزارش و فوتبال تلقی کردند. عدهی دیگری اعلام کردند دیگر به تماشای این برنامه نخواهند نشست. جنبه عجیب چنین ماجرایی این است که در کشوری اتفاق میافتاد که ظاهراً سرچشمه حقوق و آزادی زنان است.
چیزهایی مثل حق رأی زنان دستاورد کشورهای غربی مثل انگلستان است. به طور کلی غرب دستاوردهای زیادی برای زنان به ارمغان آورد. ولی این همه ماجرا نیست. همین غرب بدترین تبعیضها و ستمها را بر سر زنان نازل کرده است. این ستمها زمانی جنبه مادی و فیزیکی داشت. امروزه این نوع اجحاف رایج نیست، اما دنباله آن به صورت فرهنگ زنستیزی همچنان شایع است. به عبارت دیگر، پوستهای از فمنیسم روی غرب کشیده شده که اگر این پوسته را کنار بزنیم، با یک زنستیزی ساختاری و همگانی مواجه میشویم؛ کاری که نویسنده در این کتاب انجام میدهد.
خانم پروفسور مری بییرد در زمینه ادبیات کلاسیک باستان تخصص دارد؛ یونان و روم. او از این تخصص آکادمیک خود برای پروراندن مطالب این اثر خود کمال بهرهبرداری را میکند. به باور او نگاههای ضدزن به سرآغازهای فرهنگ غرب میرسد. برای مثال حماسه کهن «اودیسه» هومر کاملا اینگونه است. علاوه بر آن، اسطورههای یونانی، اسطورههای رومی، کمدیهای یونانی، نمایشنامههای رومی، تندیسها و مجسمههای باستانی همگی سرشارند از مطالبی که زنان را ضعیف و کارنابلد معرفی میکنند که نباید هیچ حضوری در جامعه، اجتماع و سیاست داشته باشند. در آن جهان باستانی اگر هم زنی بخواهد اندک قدرتی نشان دهد یا وارد عرصه قدرت شود، بیتردید باید خصلتهای مردانه پیدا کند. زن بودن مرادف بود با انزو یا خفا در پستوهای منزل. به عبارت دیگر فرهنگ سراسر دوران باستان زنستیزی بود.
این وضعیت در دوران قرونوسطی و، پس از آن، دوره ویکتوریایی و قرن بیستم هم ادامه یافت و همین حالا نیز در جریان است. خانم بییرد مباحث خود را به تکرار مدعا و نظریهپردازی خلاصه نمیکند. او برای تمام مطالب نمونههای عینی میآورد و نقادانه دست به تحلیل آنها میزند. او نشان میدهد که به قدرت رسیدن زنان شایستهای همچون مارگارت تاچر، ترزا مِی، آنگلا مرکل و هیلاری کلینتون هم تأثیری در خنثی کردن جریان زنستیزی نداشته است. برعکس، این زنان باعث خشم و خروش زنستیزان شدهاند و آنها را آماج طنز و کاریکاتور و فحاشی قرار دادهاند.
وضعیت زنستیزی در غرب بهگونهای است که حتی برخی از کشورهای غیرغربی هم فرهنگ مناسبتری دارند. برای مثال در کشور آفریقایی رواندا 60 درصد پارلمان را زنان تشکیل میدهند. این در حالیست که در بریتانیا فقط 30 درصد پارلمان به زنان اختصاص دارد. جالبتر از آن، کشور مسلمان عربستان سعودی است که امروزه آن را قله محدودیت و محرومیت زنان میدانند. اما واقعیت این است که نسبت زنان در شورای ملی این کشور از نسبت زنان در کنگره آمریکا بیشتر است. لذا حتی عربستان سعودی هم برای زنان جایگاه اجتماعی و سیاسی بهتری در نظر گرفته است.
به خاطر وجود چنین تبعیضهایی است که خانم بییرد در شصت و پنج سالگی همچنان سرحال و با قدرت به جنگ جریانهای زنستیز میرود. تدریس میکند. کتاب و مقاله مینویسد. سخنرانی میکند و در برنامههای تلویزیونی حاضر میشود و حرف خودش را میزند. البته آماج حملههای بسیاری هم هست که بعد از هر فعالیتی بر سر او میبارند. ولی به هر حال این کار را ضروری میداند؛ زیرا همین قدرت اندک زنان را هم فقط خود آنان به دست آوردهاند. نباید فراموش کرد که تمامی حقوق زنان در غرب متمدن به سختی و با تلاشهای طاقتفرسای خود زنان به دست آمده و نه اینکه مردان سیاستمدار با روی خوش و از سر رغبت آنها را تصویب کرده باشند. برعکس، آنها تا توانستهاند کارشکنی کردهاند و فقط آنجایی تن به خواستههای زنان دادند که چاره دیگری نداشتند. زنان غربی برای گرفتن حقوق خود حتی عملیات انتحاری هم انجام دادهاند و خود را به دست مرگ میسپردند.
معنای این سخن آن است که حقوق و قدرت زنان، همین امروز هم وابسته به حضور و فعالیت جدی آنان است. اگر آنان عقبنشینی کنند، هیچ تضمینی نیست که فرآیند احقاق حقشان همینجا به پایان نرسد. شاید هم بدتر؛ چراکه هیچ بعید نیست که حتی برخی از حقوقشان نیز پس گرفته شود. تجربه نشان داده که موج زنستیزی حالت خصمانه و تهاجمی دارد که مرتب میخواهد زنان را از عرصههای قدرت عقب براند. نمونههای عینی این مطلب را در کارزارهای انتخاباتی و بحبوحه انتقال قدرت سیاسی به خوبی میتوان مشاهده کرد. به علاوه، لازم نیست منتظر چنین رویدادهایی باشیم که هر چند سال یک بار بازارشان به مدت چند هفته گرم میشود و بعد تمام میشوند. همین حالا در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی میلیونها مورد زنستیزی در جریان است. لذا مقابله با آن نیز باید به همان گستردگی باشد.
*دکترای فلسفه