چرا حرفی برای مذاکره با دموکراتها نمانده ؟

محمد کاظم انبارلویی،   3990821135 ۲۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۷ تکراری یا غیرقابل انتشار


از پيروزي بايدن بايد استقبال كرد، نه از باب اين كه او به ترامپ براي ما ترجيح دارد، بلكه از اين باب كه دولت بايدن تنها دولتي است كه طي 40سال گذشته در آمريكا بر سر كار آمده كه هر گونه ‌«گفت‌وگو»، «مذاكره» و «توافق» با او منتفي است.


ترامپ كه سر كار آمد، صريح گفت: ايرانيان سر دولت اوباماي دموكرات‌ها كلاه گذاشته‌اند، به همين دليل برجام را پاره كرد،‌ اما بايدن نمي‌تواند ادعا كند كه ما در برجام فريب خورديم، چون او در دولت اوباما، دوم شخص مفرد كاخ سفيد بود. دولت ما نه ساعت‌ها، روزها و ماه‌ها بلكه دو سال تمام با اين جماعت دموكرات نشسته، گفت‌وگو، مذاكره و سپس توافق كردند. لذا هيچ حرف ناگفته‌اي بين ما و دموكرات‌ها باقي نمانده كه نياز به مذاكره، گفت‌وگو و توافق جديد باشد.

گفت‌وگو با دموكرات‌ها در حضور پنج دولت بزرگ دنيا صورت گرفت و توافق به امضاي پنج قدرت هسته‌اي كه حق وتو در سازمان ملل دارند، انجام شد، اما همين دموكرات‌هاي بدعهد در زمان خود زير عهد و پيمان خود زدند و ترامپ براساس همان بدعهدي زير بار تعهدات آمريكا نرفت و با پررويي نه‌تنها برجام را ناديده گرفت، بلكه بر حجم و اندازه تحريم‌ها افزود.


ما بايد از خروج ترامپ از كاخ سفيد خشنود باشيم. او يك سياستمدار فاسد، فاسق، بدعهد و شرور بود. جامعه جهاني امروز خشنودي خود را از شكست ترامپ پنهان نمي‌كند. ما در دولت جمهور‌ي‌خواهان گرفتار يك پيرمرد جاه‌طلب، مغرور، قدرت‌طلب، شرور و قمارباز بوديم. اكنون در دولت بايدن گرفتار يك پيرمرد 77ساله هستيم كه در جاه ‌طلبي و شرارت دست‌كمي از رقيب خود ندارد.


دشمني آمريكا با ملت ايران با ترامپ شروع نشده بود كه با رفتن او خاتمه يافته باشد. اعتياد به مذاكره به هر قيمت، آمريكا را به تحريم عليه ملت ايران معتاد كرده است. ما بايد از اين اعتياد دست برداريم، چون دشمن را عليه ملت ما جري مي‌كند.كساني كه بر طبل گفت‌وگو و مذاكره با آمدن بايدن مي‌‌كوبند، مي‌خواهند حافظه تاريخي مردم و شعور سياسي ملت را ناديده بگيرند.


از كل تحريم‌هاي ضدايراني آمريكا، 27 فقره آن در دولت‌هاي دموكرات آمريكا به تصويب رسيده و تنها هفت فقره آن در دولت جمهوري‌خواهان تصويب شده است. در اين ميان، دولت دموكرات اوباما كه ما در برجام با او توافق كرديم، با 13 فقره تحريم، ركورددار است.


قطعنامه 1929 شوراي امنيت كه در حمايت از فتنه سبز تصويب شد و شديدترين فشارها را در زمينه انرژي، عدم دسترسي ايران به منابع مالي، كشتيراني و حمل و نقل هوايي ايجاد كرد، با فشار اوباما تصويب شد، آن هم در زماني كه او نامه فدايت شوم براي رهبر انقلاب نوشته بود.


هر آنچه بايد گفت و شنيد، در جريان مذاكرات و توافق برجام در مرئي و منظر جهانيان با حضور 6 قدرت جهاني آن‌هم در زمان سلطنت دموكرات‌ها در كاخ سفيد گفته شد. هيچ چيز باقي نمانده كه قابل گفت‌وگو، مذاكره و توافق باشد. هر كس كه يك جو عقل ديپلماتيك داشته باشد، نمي‌تواند دوباره از ضرورت گفت‌وگو، مذكره و توافق آن‌هم با دموكرات‌ها دم بزند.


ايران به تمام تعهدات برجامي حتي فراتر از آن براي جلوگيري از بهانه‌جويي‌هاي آمريكا عمل كرده است. آمريكا نه‌تنها به تعهدات خود عمل نكرده، بلكه بر ميزان خصومت خود افزوده  و از طرح آن هم در جامعه جهاني باكي ندارد. اين وسط يك چيز باقي مانده،‌ آن‌‌هم انجام تعهدات آمريكا و عدم مداخله در امور ايران و در رأس آن‌ها «لغو» نه «تعليق» همه تحريم‌هاي ظالمانه!


اگر يك روز از خواب بيدار شديم و ديديم كاخ سفيد طي بيانيه‌‌اي همه تحريم‌ها را لغو كرده، ذوق‌‌زده نشويم، اين فقط يك «اعلام» است. بايد اين اعلام «اعمال» شود. باز اگر روزي از خواب بيدار شديم و ديديم واقعا تحريم‌ها عملا برداشته شده است، باز ذوق‌زده نشويم و پرچم مذاكرات را بالا نبريم. هر گونه گفت‌وگو و مذاكره با آمريكا با اين حجم از دشمني 40ساله يا بهتر بگوييم 70ساله با رفع نمادهاي خصومت پاك نمي‌شود. اگر دستوري براي مذاكرات بعد از لغو تحریم ها باقي باشد؛ موضوع تعيين ميزان خسارت‌هاي وارده به ملت ايران در طول دخالت‌هاي آمريكا در كشورمان است.


آرايش ما در اين مذاكرات اين نيست كه يك مشت ديپلمات را در رديف اول دو طرف از گفت‌وگو بنشانيم. از طرف آمريكا حتما بايد وزير خزانه‌داري آمريكا، طرف گفت‌وگوي ما باشد و در طرف ايران، نماينده سه نهاد نظارتي ديوان محاسبات، سازمان حسابرسي و سازمان بازرسي كل كشور باشد. اين نماينده بايد قبلا با تشكيل جلسات كارشناسي، ميزان دقيق خسارت‌هاي مادي و معنوي دولت آمريكا عليه ملت ايران را احصاء و به طرف آمريكايي ابلاغ كند.


اي‌كاش در دولت ايران با اين‌همه وزارتخانه‌هاي عريض و طويل، ما هم يك وزير خزانه‌داري داشتيم تا هم در جنگ اقتصادي، بخشي از فرماندهي عمليات عليه آمريكا را به عهده مي‌گرفت و هم در گفت‌وگوهاي احتمالي آینده با دشمن، طرف اصلي گفت‌وگو به عنوان نماينده ملت ايران از بيت‌المال مسلمين صيانت مي‌كرد. فقط خدا مي‌داند كه برجام چه خسارت‌هاي مالي عظيمي به تأسيسات هسته‌اي ما زده است. خدا مي‌داند كه عدم اجراي توافقات و بدعهدي آمريكا چه خسارتي به اقتصاد ايران وارد كرده است. اينها بايد در يك‌جا حسابدهي، حسابكشي و حسابرسي شود و با دقت در گفت‌وگو و مذاكره به عنوان اصلي‌ترين موضوع مطرح شود.


با چشم‌اندازي كه از مناسبات ايران و آمريكا داريم، هر گونه گفت‌وگو، مذاكره و توافق در دولت فعلي با آمريكا منتفي است، چون دولت روحاني طي هفت سال گذشته هر آنچه در چنته از استعداد گفت‌وگو، مذاكره و توافق داشته، انجام داده است. اكنون يك متن توافق در پيش روي دارد كه يك‌سويه به تعهدات خود عمل كرده و دشمن به هيچ‌يك از توافقات خود عمل نكرده است. پس آنچه در اين دولت در هفت ماه باقي مانده، خدمت خود مي‌ماند، «مذاكره» نيست، انتظار عمل به «توافق» است. حتي در دولت بعدي كه 1400 سر كار مي‌آيد، حق هيچ گونه گفت‌وگو، مذاكره و توافق را با آمريكا ندارد، چون توافق دولت قبلي با دموكرات‌ها همچنان به قوت خود با امضاي 6 قدرت جهاني باقي است. فقط بايد به آن عمل شود.