«تاریخ نگارِ تصویرگرا یا شاعر فرمالیست»
(نقد تاریخی و جامعهشناختی دکتر شفیعی کدکنی)
نویسنده: یوسف عالی عباس آباد
ناشر: قطره، چاپ اول 1399
420 صفحه ، 78000 تومان
****
خراسان خطهای است که از دیرباز ماجراهای تلخ و شیرین بسیار از سر گذرانده و از بد حادثه در طول تاریخ تکههایی از آن جداشده، اما آنچه هنوز در این سرزمین از خراسان برجای مانده یکی از وسیع ترین گستره های فرهنگی است. اگرچه سالهایی است که در تقسیمات کشوری سه پاره شده و سه خراسان جنوبی، مرکزی و شمالی این اقلیم پرحادثه را نمایندگی میکنند، اما آنچه همچنان از این انفصالات سیاسی و فراز و فرودهای تاریخی در امان مانده خراسان به عنوان یک اقلیم فرهنگی است . خراسانی که مردان بزرگی به خود دیده است. از فردوسی بزرگ و خیام عزیز گرفته تا عطار، ابوسعید ابوالخیر و امام فخر رازی و... که این آخری در ری به دنیا آمد اما در هرات زیست و هرات نیز از خراسان جدا شد، اما شاید تکه ای از خاک جدا شدنی باشد، اما هیچ تکه ای از فرهنگ جداشدنی نیست و از این روست که آنچه سهم به سزایی در حفظ تمامیت یک اقلیم دارد فرهنگ آن است.
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در چنین خطهی پرافتخاری (به سال 1318 در کدکن نیشابور) زاده شده و بالیده است. کدکنی از انگشت شمار چهرههای ادب معاصر است که هم در عرصه آکادمیک، استادی برجسته بوده و شاگردان بسیار از او تلمذ کرده اند و هم در عرصه شعر خارج حوزه دانشگاه صاحب شأن و مرتبتی ممتاز است که این دو در این سطح به ندرت در میان شاعران ایرانی جمع بوده است. از این منظر سوای آنکه در حوزه شعر سرودههای ارزنده بسیار دارد و در نقد ادبی و تصحیح متون پارسی صاحب نام و سبک بوده و همچنین به واسطه سالها حضور در دانشگاه تهران به دانشکده ادبیات غنا بخشیده است. او نیز همانند بسیاری از اهل فرهنگ و ادب این روزگار در معرض فراز و فرودهای سیاسی و اجتماعی زمانه بوده، اما خود را حفظ کرده و فرهنگ و ادب را بر دیگر شئون مقدم شمارده است.
بنابراین دور از انتظار نیست اگر شفیعی کدکنی، به سبک خود از جمله ادبای مکتب خراسانی محسوب شده و هر مجال و مقالی را بهانهای برای پرداختن به این مهم قرار دهد و از خراسان سخن ساز کند به نثر و خاصه نظم به مدد صنایع ادبی که هوشمندانه و هنرمندانه در هم آمیخته اند و از امروز و به ویژه دیروز خراسان روایت کند. کدکنی همانند برخی از اهل فرهنگ و ادب که خاستگاه خراسانی و نیشابوری دارند، به روزگار حمله مغول و تاتار به عنوان یکی از سیاهترین دوره های این سرزمین و مخصوصا خطهی خراسان مینگرد. خشم و کینهی او از آن وقایع خونین و خانمان برانداز، باعث شده به زشتی و خباثت آنچه این اقوام وحشی خون ریز بر دیار ما رواداشته اند، به مدد قدرت کلام بتازد.
درباره دکتر شفیعی کدکنی نوشتههای گوناگونی میتوان یافت که هریک از منظری زندگی، اشعار و آثارش را مورد توجه قرار داده اند. کتاب «تاریخ نگارِ تصویرگرا یا شعر فرمالیست» نوشته دکتر یوسف عباس آباد یکی از تازهترین این آثار است که به همت نشر قطره منتشر شده است و چنانکه در عنوان فرعی کتاب آمده حاصل نقد تاریخی – جامعه شناختی شعر محمد رضا شفیعی کدکنی است.
نویسنده این کتاب معتقد است که شعر کدکنی از سه مولفه اساسی برخوردار است که دو مولفهی اول جنبهی محتوایی دارند، مولفه سوم جنبه شکلی. خراسانستایی، مغولستیزی، و فرمالیسم سه مولفه مورد نظر را تشکیل می دهند که در اشعار او جلوه بارز دارند. با این وصف دکتر یوسف عالی از همین نقطه نظر به شعر کدکنی نزدیک شده و به بررسی و تحلیل آنها پرداخته است.
سوای پیشگفتار و مقدمه کتاب متن اصلی آن از سه فصل تشکیل شده است. با توجه به اهمیتی که اشعار کدکنی از منظر فرمی دارند، نویسنده فصل اول کتاب را به بحث درباره مکتب فرمالیسم در ادبیات و نسبتی که شعر کدکنی با فرمالیسم برقرار کرده اختصاص داده است. فصل دوم کتاب مروری گذرا دارد به تاریخ هجوم قوم مغول به ایران و خاصه وقایع خونبار آن در خراسان.
نکته اینجاست که نتایج حمله مغول به ایران تنها تخریب و خون ریزی نبود بلکه سوای این وقایع دهشتناک که دامنه آن بسیار وسیع بود، این سرزمین با یک انحطاط فکری و اخلاقی روبه رو شد که نتایج آن کم از دیگر جنبه ها نبود. سقوط اخلاقی و نزول حیثیت جمعی مردم به فاسد شدن روح اجتماع انجامیده بود و همین دردها و تلخ کامی هاست که بعد از قرن ها در شعر کدکنی انعکاس داشته است.
بنابراین پیامدهای حمله مغول به ایران و ویرانی خراسان و خون ریزی های فراوان زمینه ساز شکل گیری یک ناسیونالیسم تاریخی است که می توان آنرا از مولفههای اشعار کدکنی دانست که دکتر یوسف عباس عالی آباد در فصل دوم با ارجاع به تاریخ خراسان در دوران مغول و پس از آن، تبیین کرده است.
فصل سوم و آخر کتاب، که مفصل تر از فصول قبلی است با عنوان «تحلیل تاریخ» در واقع بررسی و دستهبندی رویکردهایی است که اشعار کدکنی از جنبه تاریخی داشته اند. در این رهگذر پاره ای از اشعار مهم کدکنی مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته اند.در این فصل خواننده علاقمند به اشعار کدکنی می تواند دریابد این شاعر علاقمند به تاریخ با چه نگاه و دغدغه هایی اشعار خود را سروده است.
در انتها نوشته ایی کوتاه به عنوان سخن پایانی آمده است که به جمع بندی کلیت کتاب پرداخته است. اما در مورد کتاب یک نکته را نباید فراموش کرد و آن نگاه فرمالیستی نویسنده به اشعار کدکنی است، نگاهی که شعر شاعر را تا حد ممکن مستقل از شخصیت او بررسی میکند و این ویژگی در کلیت کتاب به خوبی جا افتاده که ما با شاعری سروکار داریم که خود نیز به فرم اهمیت بسیار داده است؛ اگرچه همواره دغدغه محتوا نیز داشت و آنچه براین دیار گذشته ازیاد نبرد.