برخی هویت را بر اساس ریشه اجدادی پدری میدانند و برخی دیگر مانند یهودی ها بر اساس مادری و برخی هم بر اساس محل تولد می دانند به عنوان نمونه آمریکا و برخی هم بر اساس تسلط به زبان و ... تابعیت میدهند. بر اساس هر ترتیبی بخواهیم هویت افراد را تشخیص دهیم اصل ماجرا در همه وفاداری افراد به آن هویت و ملت است؛ یعنی اگر شخصی شناسنامه کشوری را داشته باشد اصل در همه جا این است که باید قسم بخورد به آن کشور و ملت آن کشور خیانت نکند وگرنه علیرغم حمل هویت آن کشور شهروندی اش مورد سوال است.
به استناد همین مورد در بسیاری کشورها شما اگر شما شناسنامه یا شهروندی کشور دیگری را در اختیار داشته باشید از رسیدن به مناصب عالیرتبه حکومتی و یا حتی در برخی موارد استخدام حتی به عنوان یک کارمند بسیار سطح پایین هم محروم میشوید. در برخی کشورهای دیگر مانند لبنان شما میتوانید به طور رسمی چند شناسنامه داشته باشید یعنی نه فقط شهروند لبنانی شناخته شوید بلکه به بالاترین جایگاههای حکومتی هم برسید، که البته مشاهده میکنید چه بلایی سر لبنانیها به دلیل وجود همین قانون پیش آمده است.
در برخی کشورها وفاداری شما باید به قوم خاصی باشد، به عنوان مثال در ترکیه و در برخی کشورها باید وفاداری شما به دین خاصی باشد مانند اسرائیل، و مهم نیست که شما کدام شناسنامه را حمل میکنید؛ یعنی اگر شما یک یهودی باشید و شناسنامه هر کشوری را حمل کرده باشید همین که وفاداری شما به دین یهود توسط مراجع مربوطه، که به طور معمول خاخامها و یا جامعه یهودی آن کشور است، ثابت شود شما اسراییلی به حساب میآیید و هر لحظه وارد اسراییل شوید میتوانید شناسنامه این کشور را دریافت کنید. در مورد ترکیه نوین هم هر کسی که جزو اقوام وارث تمدن ترکی باشد ترک به حساب میآید و حق دریافت شهروندی ترکیه را دارد.
طی دهه های اخیر چه قبل انقلاب و چه بعد انقلاب میلیونها نفر از شهروندان ایران به دلایل مختلف به کشورهای دیگر سفر و مهاجرت کردند و برخی به دلایل مختلف نیاز داشتند یا حتی مجبور شدند شهروندی کشورهای دیگر را اخذ کنند البته طبق قانون ایران هر کسی که اجداد پدریاش ایرانی هستند ایرانی به حساب میآید. گو اینکه ممکن است برخی برای دریافت شهروندی کشوری متخاصم با ایران و ملت ایران قسم خورده باشند که از آن کشور دفاع کنند، ولی با این حال وقتی که آنها به ایران میآیند هنوز شهروند ایرانی به حساب میآیند مانند برخی ایرانیها که در آمریکا زندگی میکنند و شهروندی آمریکا را دریافت کردهاند.
حال سوالی که پیش می آید این است که اگر خدای نکرده روزی جنگی رخ دهد این افراد کدام طرف جبهه قرار خواهند گرفت؟ آیا اگر آن طرف جبهه باشند باز ایرانی به حساب میآیند؟ در زمان جنگ جهانی دوم آمریکاییها بسیاری از شهروندان آمریکایی که اصالت ژاپنی داشتند را بازداشت کردند و به اردوگاه های مجزا بردند تا مبادا به آنها خیانت کنند. دلیل این مساله این بود که تحقیقات جامعه شناسی آمریکایی ثابت کرده بود که اکثریت آنهایی که اصالت ژاپنی دارند به ژاپن وفادارتر هستند تا به آمریکا و حتی زمانی که از آنها خواستند به مامورین رمزگشایی زبان ژاپنی آموزش دهند تا بتوانند نامههای رمزنگاری شده ژاپنیها را کشف کنند هیچ کدام از آنهایی که اصالت ژاپنی داشتند حاضر به همکاری با آنها نشدند؛ حال جالب اینکه تعداد زیادی از این افراد به دلیل اوضاع وقت ژاپن از این کشور به آمریکا رفته بودند یا اینکه برخی حتی در آمریکا به دنیا آمده بودند و ژاپن را ندیده بودند.
حال این ماجرا را با برخی ایرانیها مقایسه کنید که به دلیل منافع شخصی حاضر به وطن فروشی هستند، حتی برخی میروند و به طور مثال از آقای ترامپ در انتخابات آمریکا حمایت میکنند تا شاید بر علیه ایران جنگ کند و یا فشار بیشتری بر ملت ایران وارد کند. برخی هم چون مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند به دنبال آن هستند که دیگران را تشویق کنند این نظام را سرنگون کند و آنها را سر کار بیاورد، البته خودشان حاضر نیستند که خطر کنند و به ایران بیایند و مبارزه کنند، میخواهند دیگران کار را برایشان انجام دهند و همه چیز را حاضر آماده تحویلشان دهند. بعضیها هم که جو گیر میشوند و فکر میکنند حالا که خارج هستند باید مواضع ضد ایرانی بگیرند تا ویزا و یا پناهندگیشان تأمین شود، بعضیها هم که حاضر میشوند همه چیزشان را به دشمنهای ملت ایران مانند اسراییل و عربستان سعودی بفروشند و انواع و اقسام خیانتها را برای چند دلار در حق ملت داشته باشند و برای تحریم ملت ایران دست میزنند و حاضر هستند ببینند مردم ایران گرسنگی میخورند اما آنها سیر باشند. نمیدانم این قلم آخر را کجا میتوان گذاشت اما قطع یقین اینها افراد حقیر یا تحقیر شدهای هستند که مملو از عقده حقارت درونی هستند و نمیدانند چگونه میخواهند عقدههای خود را تخلیه کنند.
به هر حال همه جای جهان از این تیپ آدمها زیاد است ولی انتظار حداقلی این است که شرف داشته باشند. البته خوب باید تاکید کرد که منظور همه ایرانیهای مقیم خارج ایران نیست، و همه ایرانیهای مقیم خارج کشور و یا آنهایی که اصالت ایرانی دارند را نمیتوان با این بخش از آنهایی که مدعی ایرانی بودن هستند، مقایسه کرد. بیش از نود درصد ایرانیهایی که مقیم خارج ایران هستند و یا ایرانی تبار هستند جانشان برای ایران میتپد. شاید بتوان گفت تعداد اندکی از افراد هستند که در این چهارچوب میگنجند، مانند آنهایی که امروزه در آلبانی در خدمت عربستان سعودی و اسراییل قرار دارند یا روزی در ارتش عراق بر علیه جوانان ایران زمین جنگیدند یا امروزه به سازمانهای اطلاعاتی آمریکایی و اسراییلی و ... پیوسته اند و جاسوسی ایرانیها را میکنند، شاید بهتر است عنوان وطن فروشان را برایشان استفاده کرد، وطن فروشانی که فقط نام ایران را یدک میکشند.
البته اگر زمانی بنا باشد به طور مثال ارث و میراثی به آنها در ایران برسد آنها ایرانی میشوند و به آب و آتش میزنند تا به ایران بیایند و ارث و میراث خود را ببرند ولی در غیر این صورت اگر نتوانند چیزی از ایران دریافت کنند ایران و ملت ایران به نظرشان بد است و باید نابود شوند، آیا این قشر افراد را میتوان ایرانی دانست؟ آیا باید با اینها مانند یک ایرانی برخورد کرد؟ ایرانی آن است که در ره "ایران زمین" جان خود را فدا میکند، نه آنکه سر بزنگاه خود را برده دشمنان ایران زمین میکند و با دشمنان ملت ایران همراه میشود. ایرانی آن جان برکفی است که جانش را فدا کرده تا ایران بماند و اجازه ندهد دشمن حتی یک وجب از خاک ایران زمین را اشغال کند نه آنکه در تنگنا ایران را ترک کرده و بر علیه ایران و ایرانی فعالیت کند البته دفاع از ایران و فدا کردن جان تنها در جبهه نظامی نیست و امروز در بسیاری از عرصهها میتواند برای وطن فدایی کشور و مردم خود باشیم.