«ازدحام بوسه»؛ نرگس مقصودی؛ نشر نیستان پابه‌پای زائران سفر اربعین

نرگس مقصودی،   3990610172 ۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱ تکراری یا غیرقابل انتشار

دو سال پیش که روایت ازدحام بوسه را به پایان بردم و احوالات بیرونی و درونی سفرم را مکتوب کردم، تصور نمی‌کردم روزی خواهد رسید که سفر با تمام ابعادش در فرم جهانی با ویروسی بنام کرونا مواجه شود و مفهومش تغییر کند و اینطور توصیف شود که؛ سفر بعد از کرونا، سفر با رعایت پروتکل های ستاد کرونا و... 

«ازدحام بوسه»

نویسنده: نرگس مقصودی

ناشر: نیستان، چاپ اول 1399

153 صفحه، 35000 تومان

 

****

دو سال پیش که روایت ازدحام بوسه را به پایان بردم و احوالات بیرونی و درونی سفرم را مکتوب کردم، تصور نمی‌کردم روزی خواهد رسید که سفر با تمام ابعادش در فرم جهانی با ویروسی بنام کرونا مواجه شود و مفهومش تغییر کند و اینطور توصیف شود که؛ سفر بعد از کرونا، سفر با رعایت پروتکل های ستاد کرونا و... 

آزادی و قدرت انتخاب در سفرهای این روزها محدود شده است و شاید ما باید به شکل جدیدی از سفر خو بگیریم تا هم مسافر شویم و هم از سفر بی بهره نمانیم. خواندن سفرنامه ها و مستندنگاری های مختلف میتواند به شکلی ما را با سفرهای رفته و نرفته مواجه کند و لذتش را به ما بچشاند. در هنگام خواندن ما با راوی همگام می‌شویم و در لحظه به لحظه سفر او را همراهی می‌کنیم. با او می‌خندیم و یا گریه می‌کنیم و حتی گاهی عمیق تر از راوی لذت می‌بریم و حظ می‌کنیم.

سفر اربعین سال 1397 برای من یک پدیده چند وجهی بود که در زوایای مختلف در ازدحام بوسه مکتوب شد. ازدحام مهمترین وجه این سفر و اولین بخش نام کتاب است. در ازدحام زائران سفر اربعین، میان میلیون ها مسلمان سه روز پیاده قدم زدن، حس تنهایی و خود را یافتن برایم عمیق تر از یک سفر یک نفره بود. چنان که انگار سیل جمعیت زائران برایم بستری پویا برای مواجه شدن با خودم بود؛ گویی هر یک مامور بودند بخشی از من را به من بشناسانند و شاید هم من آینه وجود آنان بودم. 

از طرفی گردهمایی اربعین برخلاف همه اجتماعات تاریخی از مِهری بی بدیل بهره برده است که انگار بین زائران دست به دست میشود و تعداد میلیونی زائران نمیتواند آن را تقلیل بدهد و چه بسا آن را پرشورتر هم میکند. تعبیر من از این شکل مهر در عنوان کتاب، به بوسه است. این مهر و محبت بدون توقع میان زائران در زمان پیاده روی شکل میگیرد که در واقع به سبب محبت اباعبدالله در قلوب مسلمانان است. ازدحام بوسه در خود دو رکن مهم سفر اربعین را دارد که در سطر سطر کتاب با جزئیات همراه با تعداد بی شمار زائران با همه مسائلشان و عشقی که بواسطه اباعبدالله دارند روایت شده است. 

سفر اربعین در سالهای اخیر به خاطر همه گیر شدنش در میان طیف وسیعی از مردم سرزمینم در روایت از جذابیت فراوانی برخوردار است. روایت من از اداره گذرنامه شروع میشود و اینکه چرا و چگونه به این سفر فراخوانده شدم. روایت اصلی که بخش بیشتر کتاب را دربرمیگیرد بعد از نشستن چرخ های هواپیما در فرودگاه نجف شروع میشود. در این بخش از روایت من وارد سرزمینی بنام عراق با قدمت چندین هزار ساله شده ام که در بسیاری از مسائل زندگی با فرهنگ کشور همسایه اش ایران متفاوت است. تفاوتهایی که از ظاهر شهر شروع میشود و با ورود بعنوان مهمان به خانه های شیعیان عراقی برایم ملموس تر و جزئی تر شد و در تعامل هموطنانم با مردم عراق و سایر مسلمانان کشورهای دیگر بسط پیدا کرد. 

در این سفر توفیق زیارت اماکن مذهبی در نجف، کربلا، سامرا و کاظمین را داشتم که بدنبال هم روایت شده اند اما سهم بیشتر راویت به جاده نجف به کربلا اختصاص داده شده است. لذت در مسیر بودن و از نقطه ای به نقطه دیگر رفتن، بدون شتاب برای رسیدن به مقصد و داشتن شوقی وصف ناپذیر برای رسیدن به کربلا در تمام سه روز پیاده روی با من بود که در گوشه گوشه ازدحام بوسه منعکس شده است. 

جزئیات مسیر نجف تا کربلا شامل اقامت در موکب هایی بود که ساکنان عراق بعنوان محل استراحت برای ما درنظر گرفته بودند و در کنارش مهمان شدن در منازل عراقی هایی که بدنبال زائر به سر جاده می آمدند و زائران را با خود به خانه میبردند تا در این حرکت و در نزد مولایشان سهمی داشته باشند. در کنار روایت این اتفاقات از بیان شرایط روحی و جسمی خود و همسفرم نیز غافل نشده ام و هم راوی سفری درونی و هم سفری بیرونی ام بوده ام. 

در هنگام توصیف شرایط کشور عراق بعنوان کشور میزبان و جایگاه اهل بیت و زیارتشان از شما خواننده خواسته ام با دیدن نگاه انتقادی من به برخی مسائل، نگاه خود را نسبت به این سفر تغییر دهید و با مطرح کردن سوالات بیشتری از خود و چرایی هایی که پاسخشان شما را به یک عمق بیشتری رهنمون میکند شما را به هر شکل راهی این سفر کند. 

در جاهایی از روایتم با مشاهده رفتارهایی که از سر ناآگاهی یا شور بدون آگاهی است شوکه شده ام و خواسته ام شکل دیگری از سفر را هم معرفی کنم. سفری که بیشتر در گرو معرفت است و آداب مخصوص به خود را دارد. که بعنوان فرهنگ سازی زیارت اربعین در جایی از کتاب به آن اشاره کرده ام. هر چند این مهم همت جمعی را میطلبد و نیاز به تلاش چند جانبه دارد. روایت هایم در این بخش برای ردیابی و دادن سرنخ به خودم و مخاطب تیزهوش است تا با گرفتن آن سرنخ ها به لایه های معرفتی پیچیده در تار و پود ظاهر زیارت دست یابیم و ره توشه ای مناسب از زیارتش بگیریم. 

تفاوت روایت من با روایت هایی از این قبیل به سبب هویت زنانه من است که آن را با دیگر آثار متمایز میکند. ورود به بخش زنانه زندگی عراقی ها، نحوه همراهی آنان با همسرانشان برای مهیا کردن ساعاتی خوش برای زائران، تاثیر جنگ بر آنها، تفاوت زنان ایرانی و عراقی و در نهایت مشکلاتی که یک زن در سفر با آن مواجه است. 

این سفر با همه پستی و بلندی هایش برای من بسیار شیرین بود. هرچند مجدد توفیق این سفر را پیدا کردم اما بسیار خرسندم که اولین مواجه ام با سفر اربعین را مکتوب کرده ام و آن را به دست کسانی میرسانم که هنوز طعم این سفر را نچشیده اند و یا چشیده اند و روایت من می‌تواند آنها را به آن جاده با همه حلاوتش برساند. 

در بخشی از کتاب با هم می‌خوانیم:

«المنه لله که در میکده باز است» (1)  و همه‌جا بساط تمیزی و نظافت برقرار. موقع صرف شام به حمام رفتم تا کسی را بیرون منتظر نگذارم و عجله‌ای نداشته باشم. داخل حمام خبری از دوش و سر دوش نبود. نوع حمامشان با ما متفاوت بود. دو شیر آبی و قرمز همان آب سرد و گرم در ارتفاعی نزدیک به زمین به اندازه فاصله یک طشت از زمین فاصله داشتند و داخل طشت پارچی بود که باید آب را با آن پیمانه می‌کردی و بر سر خود می‌ریختی. خوب این هم تجربه‌ای بود و مثل آب‌بازی دوران کودکی در حوض خانه خاله. همه‌ لباس‌هایم را شستم و به بند رخت داخل حیاط آویزان کردم. بعدش تر و تمیز کنار سوگند نشستم. همه شام خورده بودند. برایم برنج و آبگوشت با نان و یک پیاله ماست آوردند. نان و ماست را خوردم. با نخ دندان و مسواک بیرون رفتم. دو دختر بچه عراقی انگار مشغول تماشای تلویزیون باشند، مرا نگاه می‌کردند. نخِ دندان کشیدن حکم یک فیلم آموزشی را برایشان داشت. دقتی داشتند که نگو! بهشان نخِ دندان دادم، همین‌طور نگاهش کردند و از خجالت به گوشه‌ای رفتند. هوای آنجا خیلی سرد بود و طبع زنان ایرانی با زنان عراقی متفاوت. زنان ایرانی با لباس گرم زیر پتو می‌لرزیدند، اما زنان عراقی در آن سرما با درجه‌ یک پنکه فقط احساس خنکی می‌کردند. پنکه‌شان در هال بین روشنی و خاموشی در تردد بود. هال خیلی شلوغ بود. بعد از شام، مردانِ میزبان عزاداری را شروع کردند و به دنبالش زنان عراقی. عزاداری‌ای که خیلی مفصل بود. یک زن عرب وسط هال با طفلی بر پا نشسته بود و روضه می‌خواند. بقیه زن‌ها شیون‌کنان در اطرافش و ایرانی‌ها در حال غش کردن. خوب وقتی شنونده روضه هستی باید حال و هوای گریه یا حزن دستگیرت شود که حرمت روضه نشکند، ولی وقتی خسته باشی که نمی‌شود. سوگند نه مثل من حمامی بود نه ادا و اطوار داشت. خستگی در کرده بود و مثل یک زائر واقعی آماده عزاداری بود. من به اتاق دیگری پناه بردم و به اندازه یک نفر دِم در برای خودم جایی دست و پا کردم. روضه‌شان بیش از یک ساعت ادامه داشت. خانم‌های داخل اتاق هم خسته و درمانده بودند و هم به شدت طناز و خنده‌رو. بعد از روضه برکت خنده‌هایشان بیشتر شد و بماند که چه گفتند و چه شنیدم که طنازان جهان باید دست-بوسشان می‌شدند. از شدت خستگی در گرمای پتویم غرق شدم. زن‌های میزبان دیرتر از همه خوابیدند و زودتر از همه از خواب برخاستند.

 

در تمام طول روایت من هم همراه با خوانندگان به جستجوی خویش بودم و هستم و هر تجربه ای و هر اتفاقی مرا به سمتی که باید راهنمایی کرد. زیارت اباعبدالله و شهدای کربلا در روز اربعین بی شک از درون و بیرون برایم ارمغانی داشت که آن را در ازدحام بوسه با شما شریک شده ام. باشد که توفیق زیارت اباعبدالله توفیق هر روز و هر لحظه ما باشد.

 


پی‌نوشت:


1-«المنه لله که در میکده باز است / زان رو که مرا بر در او روی نیاز است»، مطلع غزل 40، دیوان حافظ.

دیدگاه کاربران

مومن۱۵۸۰۴۲۶۱۰:۳۷:۵۴ ۱۳۹۹/۶/۱۱
خدا لعنت کند آنهایی را که کرونا را در ایران پخش کردند کرونا نبود امسال هم راحت می رفتیم اربعین کربلا
رضا۱۵۸۲۳۹۹۲۲:۲۱:۵۵ ۱۳۹۹/۶/۱۲
خدا لعنت کند این چینی ها رو که جز بدبختی برای ما و مسلمانان ندارند اون از نابود کردن نسل مسلمونای چین که هیچ کسی تو دنیا جرأت نکرد بهشون بگه بالاچشتون ابروست اینم از این ویروس لعنتی. واقعا اسم چین و چینی رو که می شنویم بالا میاریم
yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. تصاویری از اجرای طرح عفاف و حجاب در تهران

  2. طرح عفاف و حجاب از امروز در تهران

  3. ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد

  4. این صدای اقتدار ایران است ...

  5. تنبیه متجاوز آغاز شد /حمله موشکی و پهپادی ایران به اسراییل

  6. نظر باباطاهر عریان درباره دلار !

  7. وحدت ملی با وعده صادق

  8. کمی دیر نیست؟

  9. آنچه اسرائیل در مورد "وعده صادق" نمی گوید

  10. استخوانی در گلوی اسرائیل!

  11. دومین روز بزرگ تاریخ معاصر ایران

  12. هیات علمی یا کارخانه چاپ مقاله !

  13. ۲ دلیل برای تشدید "گرانی" در ایران

  14. اطلاعیه سازمان اطلاعات سپاه در خصوص حمایت از رژیم صهیونیستی در فضای مجازی

  15. «برجام» در موزه تاریخ ؟!

  16. باهنر: نباید به اندازه تورم حقوق ها افزایش یابد/ ۹۰ درصد منتخبان وظایف مجلس را نمی‌دانند

  17. موجرانی که اجاره بهای زیادی بگیرند، جریمه می‌شوند

  18. حمایت افکار عمومی ایران از حمله به اسرائیل

  19. هیچ گاه اعتراف نمی کند، چون...

  20. اطلاعیه شماره ۳ فراجا درباره اجرای «طرح نور»  

  21. گانتس: زمان، مکان و شیوه پاسخ به ایران را خودمان تعیین می‌کنیم

  22. خاتمی: پاسخ ايران به جنايت اسرائيل مدبّرانه، شجاعانه، منطقی و قانونی بود

  23. منظور: افزایش دائم دستمزدها به ‌رفاه مردم کمک نمی‌کند

  24. اسراییل چه باید بکند؟ 

  25. بهادری جهرمی: احیای دریاچه ارومیه با برنامه‌ریزی دولت رخ داد

آخرین عناوین