اهمیت تفکر انتقادی در فضای مجازی

احمد راسخی لنگرودی،   3990529100

آشکار است که نباید هر «گفته» و «نوشته»‌ای را دربست پذیرفت؛ معلوم است که هر خبر و پیامی را در همان ابتدای امر نباید درست و موثق به شمار آورد و در برابرش تسلیم شد! به این عده از خوانندگان حق می‌دهم که این خرده را در آغاز این جستار بر این نگارنده بگیرند و طرح چنین پرسش‌هایی را ساده بینگارند

اهمیت تفکر انتقادی در فضای مجازی

آیا باید در برابر هر نوشته و گفته و ادعایی سر تسلیم فرود آورد و بدون هیچ‌گونه بررسی و پژوهشی بر آن مهر تأیید نهاد؟ آیا خبرها و داده‌های اطلاعاتی همیشه مصون از خطا و اشتباه‌اند؟ آیا به صرف اینکه «گفته‌اند» و یا اینکه «نوشته‌اند»، می‌توان دنیای عقیده و جهان باور خود را بر مدار آن «گفته‌ها» و «نوشته‌ها» شکل داد؟ از کجا معلوم که این خبر و گزارش، و آن ادعا و نظر درست باشد؟ از کجا معلوم که در تنظیم آنها، نیرنگ و فریب و پشت‌صحنه‌ای در کار نباشد؟ به چه شیوه‌ای می‌توان درستی و نادرستی «نوشته» و «گفته‌»ای را تمییز داد و آن را به محک آزمون نهاد؟ چگونه می‌توان درستی و نادرستی عقیده و ادعایی را تشخیص داد و در برابرش موضعی فعال گرفت؟

شاید طرح پاره‌ای از این پرسش‌ها، در بدایت امر سطحی به نظر آید و پاسخ بدان هم ساده انگاشته شود. عده‌ای ممکن است بر راقم این سطور خرده بگیرند که این چه پرسشی است؟ آشکار است که نباید هر «گفته» و «نوشته»‌ای را دربست پذیرفت؛ معلوم است که هر خبر و پیامی را در همان ابتدای امر نباید درست و موثق به شمار آورد و در برابرش تسلیم شد! به این عده از خوانندگان حق می‌دهم که این خرده را در آغاز این جستار بر این نگارنده بگیرند و طرح چنین پرسش‌هایی را ساده بینگارند. اما بد نیست نگاهی کنجکاوانه و از سر تأمل به اطرافمان بیفکنیم. آنگاه مشاهده خواهیم کرد که چگونه این‌روزها هر خبر و شایعه‌ای بدون در نظر گرفتن صحت و سقمش در فضای مجازی دست به دست می‌چرخد و با آب و تاب در گفتگوهای روزمره بر زبان جاری می‌شود! چگونه عده‌ای به‌راحتی در برابر هر گفته و نوشته‌ای که در شبکه‌های اجتماعی شکل می‌گیرد، نقش اسفنج را در نسبت با آب، بازی می‌کنند و در برابر هر خبری موضع انفعالی می‌گیرند. تا آنجا که کمترین نشانی از خودانگیختگی در تفکر در آنها دیده نمی‌شود.

اینان به خود اجازه می‌دهند هر مطلبی را ماشین‌وار صرف نظر از درستی و نادرستی آن، در خود جذب ‌کنند و متناسب با آن، عقاید و مواضع فکری خود را شکل ‌دهند. کافی است ترکش نوشته‌ای ـ ساخته یا ناساخته ـ و موج گفته‌ای (سنجیده یا ناسنجیده) به چشم و گوش آنها اصابت کند؛ بی‌درنگ پذیرایش می‌شوند. اینان کمترین تأملی در محتوای مطالب دریافتی در فضای مجازی روا نمی‌دارند. همین اندازه که مطلبی سر در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی باز کرده است، برای آنها کافی است تا بدون چون و چرا به آن اعتماد کنند و دل در گرو آن ببندند.

رسم متداولی است که هر پیام شایست یا ناشایستی را از این ناحیه می‌گیرند و بدون هیچ احساس مسئولیت اخلاقی و بدون هیچ اندیشه و اظهار نظری در محتوای آن، و بدون کمترین اعتنایی به تبعات سوء احتمالی‌اش، مشتاقاته به دیگران انتقال می‌دهند. به‌مثابه پستچی کاری به این ندارند که این پیام راه به حقیقت دارد یا سر در باطل گشوده است؟ خوانده و نخوانده، «پست»‌های مختلف را به ارسال‌کننده «لایک» می‌کنند، و برای تأییدطلبی و به نمایش گذاشتن خود در جمع سایر کاربران، با ولعی خاص آن را در گروه‌ها و کانال‌های متعدد خود بازارسال می‌دارند و این شیوه را به یک میدان رقابت نیز تبدیل کرده‌اند! هر کس در این زمینه فعالیت بیشتری از خود نشان دهد، گوی سبقت را از دیگر رقبا ربوده است! متاسفانه کاربران این‌چنینی کم هم نیستند. شمارشان هر روز رو به افزایش است. همین بازار سالهای اشتهاآور است که به گسترش پاره‌ای شایعات بی‌اساس و سخنان بی‌پایه در سطح اجتماع دامن می‌زند و با پاشیدن بذر ناامیدی و دروغ‌پراکنی، موضوعی غیرواقعی را در افکار عمومی شکل می‌دهد.

برخی نیز اگرچه روی خوش به هر پیامی نشان نمی‌دهند و هر مطلبی را بازارسال نمی‌دارند، اما دلبستة آن دسته از مطالبی‌اند که در راستای مجموعه باورمندی‌ها و مواضع فکری‌شان قرار دارد. همین «در راستا» بودن کافی است که به‌سرعت در پذیرش و بازنشر مطالب رسیده مبادرت ورزند. دیگر در محتوای آن، نه زحمت پژوهیدن به خود می‌دهند و نه ذره‌ای شک روانه آن می‌دارند. گرایش‌های فکری و تعصبات جناحی اجازه اندیشیدن به مطالب ارسالی به این افراد نمی‌دهد. فقط کافی است مطلبی «در راستا»ی فکری‌شان تشخیص داده شود؛ در آن صورت، برای آنها درست و یقین‌آور است. از هر نظر بدان اعتماد می‌کنند. نتیجه طبیعی چنین امری، به خوبی معلوم است: پنهان ماندن نقاط ضعف مطالب ارسالی.

چه اندکند کاربرانی که اندیشه‌ورزانه، عاری از هر گونه تعصب و پیش‌داوری بر متن دریافتی نظری دقیق می‌افکنند و نقدی منصفانه بر آن اعمال می‌دارند و تا مطلبی مورد تأییدشان قرار نگیرد در گروه‌ها و کانال‌های متعدد خود بازارسال نمی‌دارند. البته کم و بیش دیده می‌شود مطالبی که در جمع کاربران بسیار مشتاقِ فضای مجازی موجی انتقادی درمی‌افکند، اما بیش از آنکه گفتگوی سالمی را شکل دهد و به تضارب آرا و نتایج ثمربخشی بینجامد، جناح‌بندی و توهین و سنگ‌اندازی است. تیر و کمان کشیدن است. کمتر نشانی از تفکر انتقادی در آنها می‌توان دید.

انباشتگی اطلاعات، نشان دانایی نیست

پیشرفت تکنولوژی ارتباطی، خاصه فضای مجازی و محیط‌های سایبری، دنیای کنونی را سرشار از اخبار و اطلاعات کرده است. از صبح که از خواب برمی‌خیزیم و تا شب که به بستر می‌رویم، بی‌وقفه در معرض انفجار و بمباران اطلاعات و اخباریم. با انواع نوشته‌ها و گفته‌ها مواجهیم. به‌ویژه با انواع و اقسام ادعاهای مختلف اشخاص و گروه‌ها. محتوای فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی ذهن ما را سراسر اشغال کرده است و وقت سر خاریدن نداریم! لختی وادهیم، دنیای اطلاعات و داده‌های سردرگم ما را با خود برده است به ناکجاآبادی که نمی‌شناسیم. بسا اطلاعات زائد و پراکنده‌ای که ذهن را متشتت نموده و در نتیجه، باورهای فرهنگی، الگوهای رفتاری، هنجارهای اجتماعی و ارزش‌های اخلاقی ما را در معرض تهدید و تزلزل قرار می‌دهد. بسا خبرهای دروغینی که اضطراب‌آورند، مایه نگرانی و ناامیدی‌اند، پریشانی به روح و روان آدمی می‌دمند و انسان را به مرز بی‌قراری می‌کشانند. بسا شایعاتی که زاویه دید و نگرش افراد را نسبت به بسیاری از موضوعات پیرامونی تغییر می‌دهد؛ بسا ادعاهایی که تمامی زوایای وجودمان را بیهوده درگیر خود می‌کند و مثل خوره عقاید و باورهای‌مان را آهسته می‌خورد.

اینجاست که طرح چنین پرسش‌های ساده‌ای ضرورت خود را بیش از پیش نشان می‌دهد و پاسخ بدان امری لازم و بایسته جلوه می‌کند. چنین پرسش‌های ساده‌نمایی، دست‌کم دقت و حساسیت‌مان را نسبت به داده‌های خبری و اطلاعاتی بیشتر می‌کند. همین اندازه که آنها را در ذهن خود یادآور شویم، زینهاری است که به هر پیامی که در فضای مجازی دست به دست می‌چرخد، اعتماد نکنیم. خاصه، زمانی که دیده شود بسیاری از این پیام‌ها برخوردار از تمهیدات بلاغی‌اند؛ بیشتر جنبه اقناعی داشته و از حقیقت عاری‌اند.

پرسش‌های مهمی که در پی می‌آید، به طور نسبی بر ما معلوم می‌دارد که ماهیت یک پیام چیست و چگونه باید با پیام‌های دریافتی مسئولانه و محققانه رویاروی شد و با آنها نسبتی منطقی برقرار کرد. بدون طرح چنین پرسش‌هایی و تعقیب آن در فرایند پژوهش، ماهیت و چیستی پیام به روی ما بسته می‌ماند. درنتیجه، ارزیابی درستی از پیام دریافتی نخواهیم داشت.

بدیهی است پذیرفتن هر عقیده‌ای، خبر یا ادعایی، در عرصه نظر یا عمل، تبعات خود را خواهد داشت. ممکن است نتایج منفی یا مثبتی را در پی داشته باشد. اگر در گذشته‌ای نه چندان دور ادعایی مطرح می‌شد، تا این اندازه شعاع پیدا نمی‌کرد و در نتیجه، آثار و تبعات مثبت و منفی برای فرد و اجتماع در پی نمی‌آورد؛ چراکه فنّاوری ارتباطی و وسایل ارتباط‌جمعی بسیار محدود بود. حتی بسیاری افراد در نقاط دورافتاده، از اخبار انعکاس یافته بی‌اطلاع بودند. روزها و هفته‌ها می‌گذشت تا از یک خبر نسبتا مهم آگاه ‌شوند. علاوه بر آن، یک خبر این‌چنین جنبه تکرار به خود نمی‌گرفت و شبانه‌روز در بوق و کرنا نمی‌رفت.

امروزه فناوری ارتباطی هر کوی و برزنی را تسخیر کرده است و در دورافتاده‌ترین نقطه جغرافیایی هم می‌توان مظاهرش را مشاهده نمود. دستگاه کوچک و فراگیری همچون تلفن همراه، شاهدی بر این مدعاست. هر کاربری حتی بدون داشتن سواد رسانه‌ای، می‌تواند از طریق یک گوشی هوشمند به تولید پیام بپردازد و آن را انتشار دهد. پیام دروغ یا راست، شایست یا ناشایست در کمترین زمان ممکن، با این دستگاه کوچک، چنان سریع در گوشه نقاط دنیا می‌پیچد که در گذشته قابل تصور نبود. به نسبت پیشرفت فنّاوری ارتباطی، فراوانی خبر و اطلاعات و حتی نظر و ادعا را هم داریم. چندان که وقت کم آورده می‌شود تا بخش اندکی از آن را نیز بتوان پیگیری کرد.

افزون بر اینکه هر آنچه در قالب داده‌های اطلاعاتی اعم از: خبر و نظر و ادعا از طریق تکنولوژی ارتباطی روز در اختیار ما قرار می‌گیرد، همداستان و هم‌راستا نیستند؛ بسا در جهت‌گیری و نتایج در تضاد باشند؛ این خبر و نظر و ادعا در مورد موضوع واحد و رویداد یکسان چیزی می‌گوید و آن خبر و نظر و ادعا چیزی دیگر. در چنین شرایطی درمی‌مانیم که به کدام یک اعتماد کنیم و کدام یک را مقرون حقیقت قلمداد نماییم؟! اگر تمامی آن داده‌های متضاد را همچون اسفنج جذب خود کنیم و نسبت به تمامی آنها نظر موافق نشان دهیم، در آن صورت، درون ما کانون تضاد خواهد شد و سامان لازم را نخواهد داشت. زیستن در چنین شرایطی با دشواری روح و روان همراه خواهد بود. در خاک تضاد نمی‌توان رویید و دوام آورد.

نخستین گام در تفکر انتقادی

منطقیون گفته‌اند: «الخبر ما یحتمل الصدق و الکذب». خبر احتمال دارد درست یا نادرست باشد. بسا خبرهایی که مطابق واقع نیستند. از آن باب که ما همه انسانیم، ممکن است در اخذ و تنظیم خبر مرتکب خطا شویم و جاهایی از نوشته و گفته و نظر و ادعایمان با اشتباه همراه باشد. اصلا ممکن است دستخوش نفسانیت قرار بگیریم و برای جلب منافع شخصی و گروهی خود، چشم و گوش بر حقیقت ببندیم و اذهان را به اشتباه افکنیم. خبر مانند عیان نیست که در دم بتوان به درستی آن اطمینان و یقین حاصل کرد. به گفته شاعر:

خبر هرگز نه مانند عیان است

یقین دل نه همتای گمان است

*

مر آن گوی کان را دیده باشی

نه آن کز دیگری بشنیده باشی

از این رو باید پیوسته مراقب بود که بی‌تأمل خبر و گفته و نوشته‌ای را نپذیرفت و آن را تا آنجا که ممکن است، مورد پژوهش و تفکر انتقادی قرار داد؛ امری که امروزه در فضاهای مجازی کمتر می‌توان سراغی از آن گرفت. متاسفانه خلأ تفکر انتقادی در فضاهای مجازی در سطحی وسیع این روزها محسوس است. در حالی که لازمه استفادة مفید و سازنده از فضاهای مجازی، رواج همین نوع تفکر است. اغلب کاربران شبکه‌های اجتماعی با مهارت تفکر انتقادی آشنا نیستند و ساز و کارش را نمی‌دانند؛ از این رو بر دست‌اندرکاران نظام آموزشی کشور است که در این زمینه تدبیری بیندیشند. برگزاری کلاس‌های آموزشی برای نسل کنونی که پیوسته با شبکه‌های اجتماعی سر و کار دارند، امری لازم و بایسته است. باید از دوره آموزش ابتدایی برای چنین مهارتی به طور گسترده برنامه‌ریزی کرد و تا مقاطع بالاتر در برنامه‌های درسی، آموزش آن را گنجاند و کتاب‌هایی را در این زمینه در اختیار فراگیران قرار داد.

اهمیت و ضرورت تفکر انتقادی را در فضای مجازی نمی‌توان نادیده گرفت. تفکر انتقادی به ما قدرت سنجیدن و ارزیابی اطلاعات می‌دهد. نه تنها بر افزایش خلاقیت تأثیر می‌گذارد، بلکه بر کنجکاوی و پویایی ذهن و قدرت تصمیم‌گیری و حل مساله می‌افزاید. تفکر انتقادی فرایند قضاوت هدفمندی است که در نتیجه تفسیر، تحلیل، ارزیابی و استنباط شکل می‌گیرد. ما را با انواع شگردهای رسانه‌ای و پیام‌های دروغین و فریبنده آشنا می‌کند تا از گزند انواع و اقسام آسیب‌ها مصون بمانیم.

یکی از مهمترین کارکردهای تفکر انتقادی این است که کمک می‌کند تا بر پایه یک فرض غلط حرکت نکنیم. تفکر انتقادی این امکان را در اختیار ما قرار می‌دهد تا در برابر هر گونه داده‌‌ای، پذیرنده و ناشر صرف نباشیم. با اندیشیدنی مستدل و منطقی دریافتی عینی از واقعیت کسب کنیم. بدون داشتن تفکر انتقادی، رفتن در وادی پیچیدة فضای مجازی، مشکلاتی را در کمین کاربران قرار می‌دهد که گاه جبران‌ناپذیر خواهد بود. با استفاده از این مهارت هر کاربر در فضای مجازی می‌آموزد که چگونه خود را نظارت و مراقبت کند و تحت تأثیر گفته‌های این و آن قرار نگیرد. این مهارت انسان را وامی‌دارد که هر چیزی را به‌آسانی نپذیرد و از کنار هر چیزی به‌آسانی عبور نکند. دقت در استدلال را فدای سرعت در انتشار ننماید.

گام نخست در فرایند تفکر انتقادی، شک کردن در پیام‌های دریافتی است. بمباران انواع و اقسام اطلاعات معتبر و نامعتبر در فضای مجازی و شبکه‌های گسترده ‌رسانه‌ای، بیش از هر زمان دیگر ما را وامی‌دارد که در موضوع و محتوای پیام‌های دریافتی تشکیک کنیم. بدون شکِ راهبردی، به صحت هر پیامی یقین حاصل نکنیم. به‌ویژه آنکه دانسته باشیم در هر امری برای رسیدن به مرز یقین باید از وادی شک عبور کرد. یقین و معرفت که از سنگلاخ شک عبور نکرده باشد، متزلزل و قابل زوال است. در شک راهبردی قرار نیست که در شک بمانیم، بلکه قصد این است که برای قبول پیامی که بیم آن می‌رود نادرستی‌اش بعدها ثابت شود، میل و رغبت نشان ندهیم و در بدو امر بدان متمایل نشویم.

شک بی‌غرض و راهبردی از لوازم درست اندیشیدن است؛ چنان‌که می‌توان آن را به منزله سرآغاز فعالیت ذهن هدفمند و خلاق شناخت. پیر شارون می‌گوید: «اساس همه معرفت و جوهر خردمندی، شک است.»۱ شک آن توان را دارد که با برملا کردن پایه‌های دروغ و ویران کردن بنیاد امور بی‌ارزش و آسیب‌زا، راه را بر آغازی دیگر و مسیری بهتر بگشاید. به گفته رابرت بریجز، «شک به آن گیاهان طبی می‌ماند که اگر شیره‌شان به مصرف تنقیه برسد، تندرستی را به بدن بازمی‌گرداند.»۲ نظر به این مهم است که برخی از بزرگان فلسفه همچون دکارت فرانسوی، شک را به منزله امری راهبردی در حصول معرفت یقینی قلمداد نموده و بر به کار بستن آن در فرایند پژوهش برای زدودن مفاهیم مخدوش و مبهم از حوزه ذهن تاکید فراوان داشته‌اند.

آن‌کس که در درستی ادعاها، گفته‌ها و نوشته‌های دیگران کمترین شکی به خود راه نمی‌دهد و پیش از تن دادن به پژوهش، آن را مصون از خطا و اشتباه می‌داند سطحی‌نگر و خوش‌باور است. وی از گزند آسیب‌ها هیچ‌گاه در امان نیست. نصیبیة این اذهان، یقین پوچ و ایستایی و انحطاط فکری است؛ بنابراین اگر شک را نخستین گام در فرایند تفکر انتقادی به شمار آوریم، در آن صورت، در مقابل هر پیام، یک پرسش ساده اما کلیدی خودنمایی می‌کند: آیا این پیام درست است؟ اگر این پرسش و پاسخ بدان، نادیده گرفته شود مواجهه ما با پیام به گونه‌ای دیگر رقم خواهد خورد.

این پرسش ساده، اندیشه ما را به فعالیت هرچه بیشتر در پژوهیدن و بازکاویدن اصل و محتوای پیام هدایت می‌کند. به واسطه طرح این پرسش، بر آن می‌شویم که در اصالت پیام جویا شویم و در قدر و ارزش آن بررسی کنیم، سره و ناسره محتوای پیام را از هم تمییز دهیم. در قالب این پرسش است که در درستی اصل پیام، و قدر و ارزش آن می‌اندیشیم. در پرتو این پرسش، به جای اینکه در برخورد با پیام و داده‌های اطلاعاتی روش ماشینی و مکانیکی را به کار گیریم و بی‌درنگ آن را از دنیای باور خود بگنجانیم، به روش فعالانه و غربالی روی می‌آوریم و تفکری از نوع انتقادی را برمی‌گزینیم و پیام را با قدرت تفکر خود، نقادانه تا حصول نتیجه نهایی مورد سنجش و ارزیابی قرار می‌دهیم. در این صورت، دیگر بی‌جهت مهر تأیید بر پیامی نمی‌زنیم و تا نسبت به صحت آن اطمینان حاصل نکنیم، بازارسالش نمی‌کنیم؛ زیرا در اشاعة پیام، خود را به لحاظ اخلاقی مسئول احساس می‌کنیم.

استفاده از این روش ما را در مواجهه با اصل خبر فعال نشان می‌دهد، و اینکه در برابر خبر، یک گیرنده منفعل، خنثی و بی‌طرف نیستیم. در مقام یک پژوهشگر، با خبر روبرو می‌شویم، و اینکه بدون پژوهش تسلیم خبر نمی‌شویم و تن به هر ادعا و گفته و نوشته‌ای نمی‌دهیم. با اتکای به اندیشه خود و مصون از القائات احتمالی، به نقد مطالب دریافتی می‌پردازیم.

چند پرسش

در سایه آن پرسش اصلی، پرسش‌های دیگری نیز متناسب با موضوع زمینه طرح می‌یابد که در تفکر انتقادی نقش موثری را ایفا داشته و هر یک به فهم و درک عمیق‌تر موضوع کمک می‌کند. از جمله اینکه:

ـ چه دلیل یا دلایلی در این ادعا و نظر وجود دارد؟

ـ آیا در این نظر و ادعا مغالطه‌ای به کار نرفته است؟

ـ نهایتا از این نظر و ادعا چه نتیجه یا نتایجی می‌توان گرفت؟

ـ آیا هیچ پیشینه اطلاعاتی و دانش تخصصی از این نظر و ادعا دارم؟

ـ منبع پیام داده شده کیست؟

ـ تا چه اندازه می‌توان به منبع پیام اعتماد کرد؟

ـ منبع پیام چه پیشینه‌ای دارد؟

ـ منبع پیام چه اهدافی را دنبال می‌کند؟

ـ جهت‌گیری اصلی پیام چیست؟

ـ آیا در تولید پیام، اغراض نفسانی و منافع حزبی و گروهی به کار نرفته است؟

ـ آیا محتوای پیام و اطلاعات داده شده از عمق لازم برخوردار است؟

ـ آیا به اطلاعات داده‌شده می‌توان اعتماد کرد؟

ـ آمار عرضه شده چه میزان قابل استناد است؟

بر فهرست این پرسش‌ها می‌تـوان همچنان افزود و در صورت لزوم راه به پرسش‌های دیگری نیز باز کرد. البته این روش ممکن است دشواری‌هایی داشته باشد و به راحتی هر کس به آن تن ندهد. طبیعتا کسانی هستند که به قول کانت، زحمت انجام این کار کسالت‌بار را به‌تن نمی‌خرند. پیوسته ترجیح می‌دهند تسلیم هر گونه داده‌ اطلاعاتی شوند اما لحظه‌ای اندیشه خود را مصروف آن ندارند و مسئولیت اندیشیدن را نیز عهده‌دار نشوند؛ چراکه لازمه هر گونه اندیشیدنی مسئولیت‌پذیری است. اینان گریزان از چنین مسئولیتی و در واقع فاقد خودانگیختگی در تفکرند. در عوض، دل در گرو تفکر دیگران بسته‌اند. تفکر دیگران، آنان را بسنده است تا آن را ملاک و مناط رفتار خود قرار دهند. بدین‌سان از اندیشیدن خود را فارغ‌ می‌کنند! تابع نظرات کسانی می‌شوند که اتفاقی سر راهشان سبز شده‌اند. تصمیماتشان به جای اینکه ناشی از تأملات نظری باشد، ناشی از برخوردهای اتفاقی با اندیشه‌های دیگران خواهد بود.

خودانگیختگی در تفکر

خودانگیختگی در تفکر اگرچه دشواری‌هایی دارد که با ذائقه عده‌ای سازگار نمی‌آید، اما تن دادن به آن، ثمرات فراوانی در زندگی فردی و اجتماعی در پی خواهد داشت. با آن می‌توان داده‌های اطلاعاتی را به‌درستی سنجید و نقادانه بر ادعاهای جورواجوری که روزانه بر ما سرازیر می‌شود، فائق آمد و قوت و ضعف گفته‌ها و نوشته‌های دیگران را در شبکه‌های اجتماعی تشخیص داد. این روش راهی است گشوده به استقلال در اندیشه. خودانگیختگی در تفکر نشانی است از بلوغ فکری و فرهیختگی ذهن. این نوع خودانگیختگی به معنای نظارت منطقی فرد است بر وارده‌های کلامی دیگران و نیز باورها و استنتاج‌های خویش. خودانگیختگی در تفکر تلاشی است راهبردی «برای رسیدن به داوری برآمده از تفکر خویشتن، نفی دنباله‌روی و پیروی فکری از دیگران.»۳ خودانگیختگی در تفکر، ما را بر آن می‌خواند که مستقل بیندیشیم و خود را پیرو بی‌چون و چرای اندیشه دیگران نکنیم. به گفته ارسطو از نشانه‌های ذهن خلاق و فرهیخته آن است که یک فکر را در سر می‌پروراند، بدون آنکه آن را بی‌دلیل پذیرا شود.

البته خودانگیختگی در تفکر به سادگی به دست نمی‌آید. مجاهدت عقلانی لازم دارد. در این راه باید با جدیت کوشید. دلیری به خرج داد و با شجاعت اندیشه را در تبیین عقلانی امور به کار بست. در تفکر ترسی به دل راه نداد. سرمایه فکری خود را دست کم نگرفت و آن را در فرایند تصمیم‌گیری‌ها پیوسته به کار گرفت. موتور محرکة این نوع خودانگیختگی چنان‌که گفته آمد، پرسشگری و دنبال کردن پرسش‌ها در فرایند پژوهش است.

منبع: روزنامه اطلاعات

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ آلبرت آوی، «سیر فلسفه در اروپا»، ترجمه علی‌اصغر حلبی، ص۱۹۳

۲ـ هلزی هال، لویس ویلیان، «تاریخ و فلسفه علم»، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، ص۸۱

۳ـ حسن قاضی مرادی، «درآمدی بر تفکر انتقادی»، ص۵۶

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. بازی با کلمات

  2. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

  3. ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد

  4. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

  5. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

  6. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

  7. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

  8. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

  9. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

  10. مجلس مقابل این اقدام بایستد

  11. اطلاعیه شماره ۳ فراجا درباره اجرای «طرح نور»  

  12. منظور: افزایش دائم دستمزدها به ‌رفاه مردم کمک نمی‌کند

  13. رادان:‌ طرح نور با قوت ادامه دارد

  14. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

  15. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

  16. وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!

  17. واکنش بلینکن به حادثه اصفهان/ به مجازات ایران پایبند هستیم!  

  18. این ابهامات مناقشه‌برانگیز را برطرف کنید

  19. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

  20. سردار حاجی زاده با تسلیحات قدیمی و حداقلی به اسرائیل حمله کردیم /از موشک های هایپرسونیک ۲ استفاده نشد

  21. برخی مسئولان بدلیل کارهای بی‌قاعده در زمینه حجاب تذکر گرفتند        

  22. واکنش مشاور قالیباف به حواشی اخیر گشت ارشاد/ روایت ظریف از علت عدم مذاکره با ترامپ

  23. حضور حسین حسینی در دادسرای فرهنگ و رسانه با شکایت فراجا

  24. موضع رئیس عدلیه در خصوص ورود فراجا به مسئله حجاب/ اژه‌ای: در قضیه حجاب می‌توانیم بگوییم «کی بود کی بود، من نبودم؟»

  25. اشتباه برخی گروه‌ها در مقابله با توئیت فضائلی

آخرین عناوین