«همگام با زمانه»
(مجموعه مقالات)
نویسنده: سیروس پرهام
ناشر: علمی و فرهنگی، تهران 1398
598 صفحه، 180000 تومان
****
حس گنگ و آمیخته به غم و شادی که از ورق زدن «همگام با زمانه» (مجموعه مقالات دکتر سیروس پرهام از 1334 تا 1397) سراپای نویسنده را در برگرفت، در عین اینکه او را به گذشتههای بسیار پربار روزهای اشتغال در انتشارات علمی و فرهنگی برد، بارقهای از امید در ابن روزگار «ایستاییها و پسگردیها» نیز در ذهن و ضمیر او برانگیخت. در روزگاری که وجه غالب آن را، از استثناهای بندرت اگر بگذریم، باید عمدتاً پیمودن سیر «بطالت و عطلت» در مراکز دانشگاهی و مؤسسات تحقیقاتی دانست، ناشری دولتی هم پیدا میشود و همت به انتشار «همگام با زمانه» میگمارد (ناشری که از قضا به گواهی گذشتهاش همواره رو به افول نهاده است) باید دلخوش و سرمست چنین حادثه میمونی شد. مواجهه نویسنده با مطالب و مقالات این کتاب بسیار گرانقدر، در عوالم «عاطفه و تأمل» روی داد. در عوالم عاطفه، در نهایت غمزدگی به روزهای بسیار حسرتانگیز انتشارات علمی و فرهنگی در دوران اشتغال خود برگشتم؛ مجموعههای گرانقدر علمی و واحد تولید و بخش فرهنگی، با دبیران و مدیران بسیار کاردان و فاضل که هریک از نادرههای دوران خود بودند: زندهیادان استاد پرویز اتابکی، استاد ایرج علیآبادی، استاد محمود مصاحب، استاد هرمز وحید، استاد ایرج افشار و دانشمندان بزرگ و مترجمان بس توانا و انسانهای بس فرهیختهای چون زندهیادان استاد احمد آرام، جهانگیر افکاری، دکتر سیروس پرهام، دکتر هرمز همایون پور، دکتر فریدون بدرهای، دکتر ناصر موفقیان، علی بهبهانی، ... به هنگام ورق زدن کتاب، دوباره در همان حال و هوا دم زدم. به روزهای بالندگی خود در انتشارات علمی و فرهنگی سری زدم. روزهای سرشار از «آموختن و دانستن». روزی و ساعتی نبود که نکتهای نیاموزم. دکتر سیروس پرهام در آخرین اتاق سمت چپ طبقه پنجم در برابرم نشسته است. با آن قامت برکشیده و آراسته، با پیراهن راهراه آستینکوتاه به تن، با آن متانت و ادب مثالزدنی، سیگاری بر چوبسیگار نهاده و آتش زده و سرگرم صحبت با زندهیاد استاد پرویز اتابکی و هرمز وحید شده است. همیشه شمرده و با طمأنینه سخن میگوید. در هر زمینهای بحث پیش میآید (از سیاست و هنر گرفته تا ادبیات و ترجمه) مطلقاً زمام استدلال و عقل را از دست فرونمینهد. نیملبخندی همیشه چاشنی کلامش است. ساعتی از ظهر گذشته، جمله دوستان و یاران استاد اتابکی برای صرف ناهار میخواهند راهی منزل استاد اتابکی شوند. دکتر پرهام پیش از رفتن یکی دو سؤال درباره ناهار آن روز و مخلفاتش از استاد اتابکی میکند. بعد هم رو به من که شما تشریف نمیآورید؟...
اما تأمل در «همگام با زمانه» نکتهها و تذکرهایی بسیار مهم به ذهن و اندیشه نویسنده آورد که سخت مشتاقم در روزهای نخست انتشار این کتاب، که حاصل تأملات نکتهبینانه بیش از شصت سال دکتر سیروس پرهام در عرصههای هنر و ادبیات و تاریخ است، با خوانندگان این یادداشت در میان بگذارم. «همگام با زمانه»، مجموعه 11۶ مقاله است که در چهار بخش پژوهش و نقد ادبی (5۴ مقاله)؛ پژوهش و نقد هنری (30 مقاله)؛ پژوهش و نقد تاریخی (2۴ مقاله) و زیر و بمهای ترجمه و ویرایش (8 مقاله) تدوین شده است. نگارنده همچنین این بخت نیک را نیز داشته که بیشتر این 11۶ مقاله را پیش از انتشار کتاب، از سر شوق خوانده است. بنابراین، به تعبیری باید گفت کتابی در دست گرفته که پیش از ورق زدن و خواندن، از محتوا و ساختار آن تقریباً مطلع است.
اولین نکته بسیار نظرگیر در باب این کتاب، اهمیت موضوع هریک از مقالات است. پژوهش و نقد ادبی، هنری، تاریخی؛ و مقوله ترجمه و ویرایش، از بارزترین جلوههای تجدد و نوگرایی در عرصه اندیشههای نوین ایران معاصر است. مسائلی بسیار مهم که همواره بخشی بس چشمگیر از توان فکری و استعدادها و نبوغ جامعه روشنفکری ایران از آغاز دوران قاجار تاکنون درگیر آن بوده است. موضوعاتی که انحطاط یا تعالی تفکر در جنبههایی از تحولات تاریخ معاصر ایران را باید در پرداختن یا در بیاعتنایی به این موضوعات دانست. فهم ناپخته و ناشیانه این مقولات نیز در صد سال گذشته، مهمترین اسباب دیرفهمی و کجفهمی روشنفکران و تحصیلکردگان این دیار در درک مظاهر فرهنگی تمدن غرب یا یکی از اسباب غرقه شدن در توهم خودشیفتگی تاریخی و یا ازخودبیگانگی بلاخیر بوده است. همچنین باید تأکید کرد که صرفاً و تنها با تکیه بر «آموزش و تعلیم و تربیت» متعارف در نهادهای رسمی و دولتی آموزش در ایران، مطلقاً نمیتوان به کنه و زوایای این موضوعات پی برد. در تحصیلات متعارف در جامعه ایران چنین دغدغههایی، از سر شوق، بسیار بسیار نادر شکل میگیرد. پرداختن به این موضوعات و قلمزدن درباره آن و طرح آراء در اینگونه مقولات، زمینههای بالندگی شخصیت و تفکر، بستر اجتماعی و سیاسی مستعد، فرصت اندوختن تجربههای گرانقدر را میطلبد. دکتر سیروس پرهام از انگشتشمار فرهیختگان معاصر است که این موقعیتها و ویژگیهای ممتاز را داشته و نیک هم از آن سود جسته است.در «همگام با زمانه» همچنین میتوان عالیترین نمونههای شاخص نوع ادبی و تحقیقی «انواع مقاله» را از نظر ساختار و پیکره و شیوه تدوین و نثر بسیار پاکیزه و بهقاعده فارسی مشاهده کرد
نکته مهم دیگر در خصوص مقالات فراهم آمده در «همگام با زمانه»، مسئله «هویت فرهنگی» مقالات است. منظور از هویت فرهنگی، یعنی انگیزه تألیف هریک از مقالات، صرفاً از سر «دغدغه و تعهد» و تعلق خاطر به فرهنگ است. متأسفانه امروز بخش بسیاری از مقالاتی که در این کشور به قلم میآید و منتشر میشود دچار استحاله هویت فرهنگی شده و بیشتر «هویت تجاری و تبلیغی» یافته است. باید گفت در مقوله «تجارت و تبلیغ» است که میتوان جایگاه «مشارکت» را موجه و پذیرفتنی دانست. مهمترین انتقادی هم که بیشتر صاحبنظران دردمند و دلسوز به نوع تألیف و انتشار بخش اعظم مقالات نامبردار به «علمی و پژوهشی» در مجلات دانشگاهی دارند دقیقاً از همین جنبه «استحاله هویت» آن مقالات است. در حیطه «نبوغ فکر» و آفرینش و پروراندن «اندیشه» نمیتوان سهمی برای مشارکت قائل شد؛ اما در انتقال «اندیشهها»، (مانند ترجمه آثار متفکران) یا در جمعآوری دانستهها و آگاهیها و تدوین و تعریف آن (مانند دانشنامهنگاری، فرهنگنویسی، فهرستنویسی، متنپژوهی و…)میتوان گروهی یا از طریق مشارکت به این مقصود نائل آمد. مقالات «همگام با زمانه»، تماماً زاییده فکر و قلم «شخص» دکتر سیروس پرهام است. هیچکس در تألیف آن مشارکت نداشته و نام نویسندهای دیگر هم در ذیل نام دکتر پرهام جا خوش نکرده است. همه مقالات هم نخستینبار در مجلات معتبر با «هویت فرهنگی» (آینده، انتقاد کتاب، راهنمای کتاب، سخن، صدف، نشر دانش، نقد و بررسی کتاب تهران و…)، و نه در مجلات علمی و پژوهشی دانشگاهها و مؤسسات وزارت علوم، منتشر شده است.
در «همگام با زمانه» همچنین میتوان عالیترین نمونههای شاخص نوع ادبی و تحقیقی «انواع مقاله» را از نظر ساختار و پیکره و شیوه تدوین و نثر بسیار پاکیزه و بهقاعده فارسی مشاهده کرد. در چندگونه بسیار مهم مقالهنویسی نیز، ازجمله جستار، معرفی کتاب، تحلیلنگاشت و مقاله تحقیقی، میتوان درخشانترین نمونههای آن را در روزگار معاصر در این کتاب یافت. نمونههایی که بدون تردید بهترین الگوی شیوههای اصیل مبتنی بر قواعد علمی در مقالهنویسی به زبان فارسی است. دکتر پرهام در تألیف این مقالات با نهایت تسلط بر اصول مقالهنویسی، توانسته به تلفیق بسیار استادانهای از «گزارش و جزئینگری»، تبیین و تحلیل پاسخ پرسش مقدر در مقاله، و بررسی آراء و زدودن شبههها نائل آید. نکته بسیار مهم دیگر به لحاظ ساختار مقالات، مسئله وسعتبخشی افق دیدگاه خوانندگان و پرهیز از القای مفاهیم و خودداری از ایجاد پیشداوری در ذهنیت آنان است. این نوع القای تفکر و ترسیم خطوط فکری پیش از مطالعه مقاله، که مانع اساسی رشد «استنباط و دیدگاه» خوانندگان است شیوه بسیار نادرستی است که در عمده مقالات با ماهیت تجاری و تبلیغی دیده میشود. از آنجا که اصولاً ماهیت «تجارت و تبلیغ» بر رضایتمندی مخاطب، حداکثرمنفعتطلبی در کمترین زمان و با صرفهجویی و صرف حداقلهاست، این تلقی نیز در مقالات عمدتاً با هویت تجاری و تبلیغی با دستهبندی کلیشهای مطالب و طرح چکیده و نتیجه و به دست دادن راهگشاهایی که خواننده در کمترین زمان، بیآنکه همه مقاله را مطالعه کند اما رضایتمندانه به اهداف خود دست یابد، تمامعیار خود را نمایانده است. دقیقاً به همین دلیل است که مقالات با هویت تجاری و تبلیغی تماماً خوانده نمیشود وعمدتا هم تأثیری در نگرش و تفکر خوانندگان خود ندارد. بلکه مجموعهای از اطلاعات برای سهولت در رسیدن به بعضی اهداف خوانندگان است. از طرف دیگر، اینکه نمیتوان اصول مقالهنویسی با هویت فرهنگی را در طی چند جلسه یا چند نیمسال تحصیلی به تمام و کمال آموزش داد اما در طی چند کارگاه یا طی چند جلسه عمدتاً میتوان «شگردهای» تدوین و ساختار مقالات با هویت غیرفرهنگی را بهخوبی تدریس کرد و آموزاند دقیقاً به ماهیت و تفاوت این دو مربوط است.
سخن پایانی آنکه دکتر سیروس پرهام در بخشی از مقدمه بسیار فاضلانه و تأملانگیز خود، با عنوان سخن نویسنده، درباره انگیزه تألیف مقالات «همگام با زمانه» متذکرشده است:
«… این نویسنده همواره بر این اعتقاد استوار بوده است که هر کتابی، خوب یا بد، بازتابدهنده بخشی از عصر و زمانه نویسنده آن است. گفتن ندارد که این اصل، همه هنرها را دربرمیگیرد و هنرمند راستین کسی است که فرزند زمانه خود باشد...» (ص نه)
ضمن تأیید این سخن میخواهم نکتهای بیفزایم. دکتر سیروس پرهام بیتردید فرزند زمانه خود بوده است؛ اما او به پشتوانه و به گواه آثار و تلاشهای بسیار درخشان فرهنگی و تحقیقی که در بعضی زمینهها در تاریخ معاصر ایران کمنظیر و شاید هم بینظیر است؛ همواره پیشگام بلند قدر در زمانه جهل نیز بوده است. من در برابر همت بلندقامت او همواره سرتعظیم فرود میآورم.