«زنده باد مرگ نارنجی»
نویسنده: فاطمه احمدی
ناشر: کتاب نیستان، چاپ اول: 1398
274 صفحه، 58000 تومان
***
ابتدای خوانش رمان «زنده باد مرگ نارنجی» با ماجرای دختری به نام «آتنه شریفان» روبهرو میشویم که چند روزی گم شده است. انتشار این خبر در فضای مجازی باعث شهرت وی و البته تشکیل کمپینهای مختلف در سراسر جامعه برای پیداکردن او میشود. آتنه پس از کسب این شهرت بهسادگی برمیگردد و پدرش به افکار عمومی توضیح میدهد که وی به دیدن دوستش رفته و به خانواده اطلاع نداده بوده است. دخترِ گمشده، مدتی بعد، داستانی به نام «پنج منهای یک» مینویسد. داستانی معمایی که با یدککشیدن رگههای پستمدرن و حرکت بین خیال و واقعیت شالودۀ رمان فاطمه احمدی را تشکیل داده است.
نویسنده در این رمان چند خردهداستان فرعی را مثل حلقههای یک زنجیر به موازات هم پیش میبرد و بهگونهای شخصیتسازی میکند تا خواننده در بستر معماگونۀ اثر، برای پیبردن به فرجام هر کدام از قهرمانهای داستان کنجکاو شود. زبان خاص داستان نیز که با اندکی طنز و طعنه به جوامع کنونی آمیخته است، به پیشبرد آن کمک کرده و خواننده را با فضایی جدید و نوعی ساختارشکنی در زبان داستانهای این ژانر مواجه کرده است: «با نیتی بشردوستانه، عدهای کوله برداشتند و زدند به دشت و کوه و حتی یک نفر پیدا نشد که بپرسد چرا آتنه باید در دشت و کوه باشد؟ آن هم در باصفاترین جاهای کشور!»
راوی در ابتدای فصول، شرح فصل مربوطه را به صورت گزارش مختصری از یک پرونده در اختیار خواننده قرار داده است. غیر از این موضوع که شمارۀ گزارش هر سرفصل به خودی خود نشانی از تعداد فصول رمان است، در بینابین فصلها نیز گاهی با فونت مشخص و پررنگتر در جریان مکان و زمان و راویِ آنچه قرار است بعد از آن بخوانیم نیز قرار میگیریم که شاید برای خوانندۀ ناآشنا با رمان معمایی دارای جذابیت و نشاندهندۀ قابلیتی ویژه باشد. این قابلیت به گونهای است که در آغاز هر فصل نیز خواننده شعرگونهای را میخواند که در واژگان و مفهوم با آخرین سطور پایان فصلِ قبل مشترک است. به عنوان مثال در سطور پایانی فصل یا گزارش هفتم کتاب آمده است: «پدر دستش را روی قلبش میگذارد. باز هم قلبش درد میکند و مردانه به رویش نمیآورد. نمیدانم قلب آدم میفهمد در سینهی یک زن میتپد یا یک مرد؟! اگر بداند که معجزه است و اگر هم نداند دردناک! اگر قلب پدر نداند در سینهی یک مرد میتپد، مثل پدر مردانگی نمیکند؛ مثل پدر نیست که به روی خودش نیاورد؛ درد میکند و مریض میشود؛ درد میکند و طفرهرفتن را بلد نیست. ای کاش قلب پدر هم، مثل خودش طفره رفتن را بلد باشد!» و سپس در آغاز فصل هشتم میخوانیم که: «طفره میروی از درد/ شالودهی مردانگی طفرهرفتن است! عشق که بگوید خودت را بزن به آن راه/ درد غلط میکند به رویت بیاورد»«زنده باد مرگ نارنجی» داستانی مناسب برای علاقهمندان مطالعۀ رمانهای معمایی و البته مدرن است
حفظ تعلیق که یکی از نکات مهم در داستانهای معمایی است در این رمان به شکل جدیدی ارائه شده است. احمدی با استفاده از ساختار جدید، آهنگ ویژۀ همین داستان و پرورش شخصیتهای ثانویه در پسزمینۀ نه چندان مبهم و تاریک توانسته حس تعلیق را در رمانش زنده نگه دارد. این تعلیقهای گاهوبیگاهِ مدرن و ساختارشکنانه به گونهای در فصول رمان نهاده شدهاند که خواننده را برای کشف پاسخ پرسشهای خود به فصول بعدی بکشانند.
رمان «زنده باد مرگ نارنجی» علاوه بر تمام مواردی که گفته شد، گاهی چشمداشتهای قابل تأملی نیز به موضوعاتی دارد که در داستان معمایی کمتر انتظار آن را داشتهایم. نوع زندگی اجتماعی و فاصلۀ طبقاتی موجود؛ چگونگی وضعیت کتابخوانی در جامعه؛ برخی مسائل رسانهای؛ نکات روانشناختی؛ روابط اخلاقی و ارتباطات افراد در خانواده و اجتماع با یکدیگر و حتی پارهای مسائل تخصصی ادبی نظیر پرداختن به شالودۀ نوشتن یک رمان یا عناصر لازمۀ آن از جمله همین موضوعات است که برای هر یک میتوان مصادیق متعددی را در لابهلای سطور رمان یافته و مورد موشکافی قرار داد: «به هر حال آتنه شریفان به مدت دو سال، حاضر نشد دربارهی کتابش مصاحبه کند و مسابقهی کتابخوانی – البته اگر نخواهیم اسمش را چیز دیگری بگذاریم – همچنان ادامه داشت. کتاب بهقدری سروصدا کرد که در چندین جشنوارهی داخلی و بینالمللی برگزیده شد؛ شاید منتقدان هم به جمع کسانی پیوسته بودند که میخواستند دستشان را به زنگ "من میدانم" برسانند! نقدهای عجیب و قابل تأملی از کتاب منتشر شد و هر کدام سازی مخالف با دیگری بود.»
از دیگر نکات مورد توجه رمان، بعضی توضیحاتی است که در قالب پانویس صفحات، اطلاعات مختصری را در اختیار خواننده قرار داده است. این توضیحات که بیشتر از زبان «نیکی» یکی از شخصیتهای داستان که نویسنده است آمده، بیشتر در قالب اسامی یا اصطلاحات فرهنگی، ادبی و هنری است و به نظر میرسد به همین قدری که در این کتاب به آن پرداخته شده، برای اغلب خوانندگانی که ممکن است کمتر با مواردی چون «سالوادور دالی»؛ «ایتالو کالوینو»؛ «مارکوس گلدمن»؛ «برج طغرل»؛ «رمان چشمهایش بزرگ علوی»؛ «مینی مالیسم»؛ «ابزورد» و... آشنا باشند مفید یا ماندگار در ذهن باشد.
با تمام این تفاسیر میتوان گفت «زنده باد مرگ نارنجی» داستانی مناسب برای علاقهمندان مطالعۀ رمانهای معمایی و البته مدرن است.