«حلقه مفقوده در ایدئولوژی مارکس»؛ حسن شایگان؛ نشر قطره متدولوژی مارکس علیه ایدئولوژی او

دکتر علی غزالی‌فر*،   3990331120

این کتاب را طرفداران مارکس باید حتما بخوانند؛ زیرا دفاع معقولی از مارکس است. مخالفان مارکس هم باید بخوانند؛ زیرا نقد منصفانه مارکس است. البته به احتمال زیاد در نهایت هیچ‌کدام از این دو گروه خرسند نخواهند شد

متدولوژی مارکس علیه ایدئولوژی او

«حلقه مفقوده در ایدئولوژی مارکس»

(به مناسبت دویستمین سالزاد کارل مارکس)

نویسنده: حسن شایگان

ناشر: قطره، چاپ اول 1398

312 صفحه، 60000 تومان

 

****

 

عکس کارل مارکس (1818-1883)، اسم مارکس و ایدئولوژی او دست به دست هم دادند تا خیال کنم یکی از هواداران او پس از دویست سال، می‌خواهد برای دویستمین میلیون بار از نتایج قشنگی که مارکسیسم به بار آورده دفاع کند و آن حرف تکراری را بزند که نخیر، مارکس آن نبود! به همین دلیل، فوری برای این کتاب محکومیتی صادر کردم که نتیجه‌اش قرار گرفتن در پایان فهرست کتاب‌هایی بود که بناست آنها را بخوانم و درباره‌شان چیزکی بنویسم. ولی سردبیر سخت‌گیر دقیقا روی همین اثر انگشت گذاشت و دستور داد که بنا به ملاحظاتی آن را در اولویت قرار دهم. آن هم چه دستوری! جای هیچ‌گونه چون‌وچرائی نبود. با اکراه آن را برداشتم و آرام باز کردم و نگاهی به فهرست مطالب انداختم: دیباچه، مقدمه و سیزده فصل که آخرین آنها عنوان ختامیه را یدک می‌کشد. عنوان فصل‌ها کمی عجیب بود. عنوان فصل نهم و یازدهم جلب نظر کرد: «نقد عقل مارکس از دیدگاه رسول‌زاده، آدمیّت و [داریوش] شایگان» و «بهانه‌های دگماتیست‌های بی‌انعطاف». مستقیم رفتم سراغ آنها و بعد مقدمه و بعد کل کتاب. آن را خواندم و نظرم کلا عوض شد.

این کتاب را طرفداران مارکس باید حتما بخوانند؛ زیرا دفاع معقولی از مارکس است. مخالفان مارکس هم باید بخوانند؛ زیرا نقد منصفانه مارکس است. البته به احتمال زیاد در نهایت هیچ‌کدام از این دو گروه خرسند نخواهند شد. مخالفان راضی نخواهند شد؛ چراکه نویسنده مارکس را همچنان می‌ستاید و او را هنوز زنده می‌داند که پیام او هرگز از بین نخواهد رفت و خطوطی که او تعیین کرده است همچنان راهنمای انسان‌های بسیاری است. تا وقتی در جهان فقر و بی‌عدالتی وجود دارد، مارکس هم زنده خواهند ماند و راهگشا و الهام‌بخش.

طرفداران مارکس، اما، شاید بیشتر ناراحت شوند. نویسنده تصریح می‌کند با وجود همه آنچه گفتند و همچنان می‌گویند، آنچه لنین گفت و در شوروی پیاده کرد نزدیک‌ترین برداشت به ایدئولوژی مارکس و وفادارترین تعهد به آن بود. لذا آنچه آن نظام سراسر ظلم و تباهی را به ویرانی و فروپاشی کشاند، ناشی از اشتباهات تاکتیکی و خطاهای عملی و اجرائی نیست، بلکه ناشی از ذات آن ایدئولوژی بود. لذا آن فروپاشی هولناک سبب بیرونی نداشت، بلکه علت آن کاملا درونی بود و مارکسیسم از درون فرومی‌پاشد و نه به‌خاطر فشارهای بیرونی.

بسیاری از هوادارن ایدئولوژی مارکس، در گذشته و حال، سخن از تحریف مارکسیسم می‌گویند و مارکسیسم حقیقی را از مارکسیسم دروغین جدا می‌کنند. برای مثال می‌گویند آنچه در اتحاد جماهیر شوروری یا در کره شمالی رخ داد، به هیچ‌وجه آن چیزی نیست که مارکس می‌گفت. اینها بدفهمی و انحراف از مارکسیسم راستین است. اما دکتر حسن شایگان این حرف‌ها را نمی‌پذیرد و چنین تفکیکی را قبول ندارد. به دیگر سخن، به باور او، همه آنها مارکسیسم حقیقی بودند. درست است که میلیون‌ها انسان صادقانه و ایثارگرانه در راه آرمان‌های انسانی ایدئولوژی مارکس زندگی خود را فدا کردند، اما این امر برحق بودن آن را ثابت نمی‌کند. اما مسئله اصلی این است که چگونه نویسنده از جهتی مارکس را می‌ستاید و از جهت دیگر او را ویران می‌کند؟ ماجرا چیست؟

نویسنده میان ایدئولوژی مارکس و متدولوژی او فرق می‌گذارد و آنها را از هم جدا می‌کند.  از نظر او، متدولوژی مارکس هنوز هم بهترین روش برای تحلیل پدیده‌های تاریخی، فرهنگی، اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی است. توان این متدولوژی حتی از تصور مارکس هم فراتر است. برای مثال مارکس با متدولوژی خود، سرمایه را به‌خوبی تحلیل می‌کند، اما در تحلیل نظام سرمایه‌داری دچار اشتباهات فاحش می‌شود. از قضا، تاریخ نشان داد که نظام سرمایه‌داری بیشتر از نظام‌های مارکسیستی با متدولوژی مارکس سازگار است. به عبارت دیگر نظام سرمایه‌داری به آنچه متدولوژی مارکس می‌گوید بیشتر توجه کرده و آن را در عمل انجام داده است. در مقابل، نظام‌های مارکسیستی کمونیستی دقیقا راهی را در پیش گرفتند که متدلوژی مارکس آن را محکوم می‌کند. سیستم تک‌حزبی، غیررقابتی و شعاری به هیچ‌وجه با ماتریالیسم دیالکتیک جمع نمی‌شود. به عبارت دیگر به یک مطلب عجیب می‌رسیم: «ایدئولوژی مارکس با متدلوژی او در تضاد است».

ایدئولوژی مارکس از همان اول هم به طرز رسوائی باطل بود، به حدی که این ایدئولوژی چیزی جز یک توهم عظیم نیست. این سخن نه تنها کمی، بلکه بسیار عجیب است. اما چگونه می‌توان بین این دو، دست به چنین تفکیک قاطعی زد؟ کلید حل این معما در چیزی است که نویسنده نام آن را «حلقه مفقوده» می‌گذارد. اگر آن حلقه گمشده پیدا شود، معلوم می‌شود که علت شکست مارکسیسم چیست. این کتاب هم یک بررسی تفصیلی و همه‌جانبه از آن حلقه مفقوده است.

در یک کلام، آن حلقه گمشده انسان‌شناسی است. مارکس در انسان‌شناسی دچار اشتباهات بسیار بزرگ و فاحشی شد. او فهم بسیار بد و غلطی از فرد انسانی داشت و همین بدفهمی منجر به خلق آن ایدئولوژی رؤیائی و اتوپیایی شد. خطای عظیم مارکس این بود که گمان می‌کرد فرد انسانی، به‌خودی خود، خوب و فرشته‌خو است. ولی واقعیت کاملا برعکس است. فرد انسانی سراسر خودخواه و منفعت‌طلب است. فرد انسانی غرائز اجتماعی ندارد، بلکه غرائز او کاملا فردی و ناظر به سود و منفعت شخص خودش است. یکی از دلائل این‌که مارکس دچار چنین خبط و خطائی شده بود این است که وی با خوش‌خیالی گمان می‌کرد که انسان‌ها در نظام‌های اجتماعی طبقاتی دچار آن رذائل می‌شوند و، در مقابل، انسان‌های بدوی در جوامع بی‌طبقه اولیه اصلا چنین نبودند. ولی تحقیقات انسان‌شناسی به‌وضوح نشان داده که حتی آن انسان‌های اولیه هم در پی نفع شخصی خود بودند و بر سر برکه آبی یا شکار حیوانی یا گوشه غاری تا پای جان و کشتن یکدیگر با هم می‌جنگیدند.

ایدئولوژی مارکس از همان اول هم به طرز رسوائی باطل بود، به حدی که این ایدئولوژی چیزی جز یک توهم عظیم نیست. این سخن نه تنها کمی، بلکه بسیار عجیب است. اما چگونه می‌توان بین این دو، دست به چنین تفکیک قاطعی زد؟ کلید حل این معما در چیزی است که نویسنده نام آن را «حلقه مفقوده» می‌گذاردمتأسفانه مارکس از همه اینها پاک بی‌خبر بود. او فقط به عوامل بیرونی و شرایط بیرونی توجه کرد و ریشه همه رفتارهای انسانی را طبقه‌ای می‌دید که منفعت انسان در گرو آن است. او عوامل درونی و محرک‌های نفسانی انسان را هیچ نمی‌دید. در حالی که اگر اندک عنایتی به شناخت درست طبیعت انسان داشت، بنا را بر این توهم نمی‌گذاشت که با از بین رفتن طبقات اجتماعی در یک نظام کمونیستی، همه آزاد و برابر و برادر خواهند شد و هیچ‌کس دیگران را به تسخیر خود در نخواهد آورد. به‌طور کلی، مارکس طبیعت انسان را بسیار ساده و سست و ضعیف می‌دانست که به‌راحتی در شرایط بیرونی حل می‌شود و از کار می‌افتد. او سخت در اشتباه بود. انسان ذاتا میل به سلطه‌جوئی، مال‌اندوزی، قدرت، مالکیت و دیگر مواهب زندگی دارد. بر همین مبنا، باید گفت واقعیت تلخ از این قرار است که منفعت‌طلبی مادی انسان‌ها مبتنی بر طبقه نیست، بلکه ریشه در طبیعت خود آنها دارد.

ولی تاریخ نشان داد که دولت‌های مارکسیستی ستمگرترین و استبدادی‌ترین حکومت‌های بشری هستند. نویسنده به‌صراحت چنین حکمی را درباره آنها صادر می‌کند و البته می‌داند که مارکسیست‌های متعصب و جزمی از این مطلب می‌خروشند. خشم و خروش مارکسیست‌هایی که هنوز هم به ایدئولوژی مارکس اعتقاد دارند، مختص به مارکسیست‌های وطنی نیست و هنوز هم نمونه‌های فراوانی در کشورهای پیشرفته غربی دارد که نویسنده به آنها می‌پردازد. هنوز هم هستند کسانی که طوری درباره مارکسیسم صحبت می‌کنند که گویی هم‌اکنون در قرن نوزدهم به‌سر می‌بریم و اصلا چیزی به اسم مارکسیسم در شوروری و چین و کره شمالی زمام قدرت را به دست نگرفته است. این افراد نیز همچنان گرفتار اشتباه مهلک مارکس هستند. یکی از اهداف نوشتن این کتاب نیز همین است که هنوز هم بسیاری از پیروان مارکس با همین خیال خام مشغول فعالیت هستند. این کتاب تذکری جدی به آنان است که از این خواب و رؤیا برخیزند. 

البته به‌جز آن دو گروه مخالف و موافق، کسانی که هیچ توجهی به مارکس ندارند یا نسبت به او بی‌طرف هستند، از این کتاب بیشترین بهره را می‌برند؛ به این دلیل که این کتاب بسیار آموزنده است، به‌حدی که به فراسوی انتظار یک خواننده می‌رود. این آموزندگی در دو سطح اتفاق می‌افتد: جزئیات و بینش کلی. از جهت جزئیات، بدون هیچ اغراقی در هر صفحه کتاب نکته‌ی آموزنده‌ای وجود دارد که یک خواننده غیرمتخصص نمی‌تواند آنها را در کتاب‌های متعارف پیدا کند. از این جهت این کتاب یک گنجینه بسیار غنی از داده‌های بسیار ارزشمند است. به علاوه، برخلاف بیشتر کتاب‌های مارکسیستی، متن روان و روشنی دارد و خبری از ابهام و پیچیدگی در متن اثر نیست. لذا خواندنش راحت است. از جهت کلی نیز بینش پخته‌ای که در کتاب جای گرفته، در همه جا به‌کار می‌آید و برای خواننده سرمایه ماندگاری برای فهم مسائل بعدی خواهد بود. بله، سرمایه!

 

*دکترای فلسفه

 

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. طرح عفاف و حجاب از امروز در تهران

  2. تصاویری از اجرای طرح عفاف و حجاب در تهران

  3. نظرات برگزیده مخاطبان الف: وضعیت حجاب، حاصل کم‌کاری چهل‌ساله است/ باید برای مبارزه با سگ‌های ولگرد فکری کرد

  4. نماز جمعه این هفته تهران به امامت حجت الاسلام صدیقی اقامه می‌شود

  5. این صدای اقتدار ایران است ...

  6. تنبیه متجاوز آغاز شد /حمله موشکی و پهپادی ایران به اسراییل

  7. نظر باباطاهر عریان درباره دلار !

  8. ارژنگ امیرفضلی و زندگی در شرایط سختِ تورنتو

  9. یک نکته قابل‌تامل در مورد توسعه قدرت نظامی ایران

  10. وحدت ملی با وعده صادق

  11. آنچه اسرائیل در مورد "وعده صادق" نمی گوید

  12. دومین روز بزرگ تاریخ معاصر ایران

  13. استخوانی در گلوی اسرائیل!

  14. آیت الله صدیقی: عذرخواهی می‌کنم که با غفلت و کم توجهی باعث هجمه به ملت ایران شدم

  15. هیات علمی یا کارخانه چاپ مقاله !

  16. اطلاعیه سازمان اطلاعات سپاه در خصوص حمایت از رژیم صهیونیستی در فضای مجازی

  17. باهنر: نباید به اندازه تورم حقوق ها افزایش یابد/ ۹۰ درصد منتخبان وظایف مجلس را نمی‌دانند

  18. موجرانی که اجاره بهای زیادی بگیرند، جریمه می‌شوند

  19. تصاویری از نمازجمعه تهران به امامت حجت‌الاسلام کاظم صدیقی | کدام چهره‌های سیاسی و نظامی به نمازجمعه رفتند؟

  20. حمایت افکار عمومی ایران از حمله به اسرائیل

  21. هیچ گاه اعتراف نمی کند، چون...

  22. «برجام» در موزه تاریخ ؟!

  23. رئیسی: فعالان اقتصادی از عددسازی‌ها در بازار نگران نباشند  

  24. علم‌الهدی: نباید بیکار نشست تا تنها دولت بیاید تلخی معیشت را از سفره مردم بردارد

  25. بهادری جهرمی: احیای دریاچه ارومیه با برنامه‌ریزی دولت رخ داد

آخرین عناوین