«انجمن نکبت‌زده‌ها»؛ سلمان امین؛ نشر چشمه روزگار نکبتی سرجوخه قاسم!

فاطمه صناعتیان،   3990327106

«انجمن نکبت‌زده‌ها» داستان فرار سربازی به نام قاسم است که در پی حل مسئله‌ای خانوادگی، به دنبال گرفتن چند روز مرخصی از سرهنگ غفور است. داستان در پادگان محل خدمت او آغاز می‌شود و به سرعت با معرفی جزئیاتی از شخصیت ساده‌لوح ولی عجیب سرجوخه قاسم زیادی خود را به عنوان رمانی طناز به مخاطب معرفی می‌کند

«انجمن نکبت‌زده‌ها»

نویسنده: سلمان امین

ناشر: چشمه، چاپ اول 1398

258 صفحه، 43000 تومان

 

***

 

سلمان امین نویسنده، شاعر و طنزپردازی است که به عنوان اولین اثر، دفتر شعری با نام «اونی که نشسته از راست» را ارائه کرده است اما پس از آن با انتشار اولین رمانش به نام «قلعه‌مرغی، روزگار هرمی» برنده‌ی جایزه‌ی هوشنگ گلشیری سال ۱۳۹۲ شد و رفته رفته جایگاهش را به عنوان رمان‌نویسی اجتماعی در دامنه‌ی ادبیات معاصر ایران ثبت کرد. «انجمن نکبت‌زده‌ها» دومین رمان اوست که درون‌مایه‌هایی اجتماعی دارد. «پدرکشتگی» نیز از دیگر آثار اوست که همچنان حول موضوعات و دغدغه‌هایی اجتماعی در جریان است. هرچند که می‌توان برای آن ابعادی خانوادگی، روانکاوانه و فلسفی نیز قائل شد همچنان که برای سایر آثار او.

«انجمن نکبت‌زده‌ها» داستان فرار سربازی به نام قاسم است که در پی حل مسئله‌ای خانوادگی، به دنبال گرفتن چند روز مرخصی از سرهنگ غفور است. داستان در پادگان محل خدمت او آغاز می‌شود و به سرعت با معرفی جزئیاتی از شخصیت ساده‌لوح ولی عجیب سرجوخه قاسم زیادی خود را به عنوان رمانی طناز به مخاطب معرفی می‌کند. کم کم سایر شخصیت‌ها نیز به صحنه وارد می‌شوند و هر کدام به نوعی و میزانی بار خلق موقعیت‌های منحصر‌به‌فرد و خنده‌دار را بر دوش می‌کشند. هرچند رمان با شخصیت‌پردازی نسبتاً قوی، برخورداری از خط داستانی منسجم و استفاده از زبان ساده و سلیس اما قوی و پیراسته، سعی دارد تا از تکرار تیپ‌های شخصیتی طنز حاضر در خاطره‌ی جمعی جامعه فاصله بگیرد. شاید به همین دلیل باشد که مخاطب تا پایان داستان در حال کشف ابعاد جدیدی از شخصیت‌هاست.

راوی دانای کل داستان هر چند از همان اول نیز خود را همراه و همگام با شخصیت اصلی می‌نمایاند اما گاهی به ضرورت از قاسم فاصله می‌گیرد. گاه نیز گریزی به گذشته‌ها می‌زند تا دلایل رفتارهای امروز شخصیت‌ها را در گذشته‌های دور و نزدیک‌شان ریشه‌یابی و معرفی کند. راوی با ابزارهای مختلفی می‌کوشد تا از لایه‌های ظاهری و کم‌معنایی که بیشتر در دسته‌ی هجو و هزل جای می‌گیرند تا طنز، عبور کند و به لایه‌های عمیق‌تر ماجراها بپردازد. لایه‌هایی که پُر هستند از جریان‌های اجتماعی واکاوی‌نشده و حتی دیده‌نشده، اما بسیار مهم و اساسی. جریانات سیالی که همیشه یک سر در فقر دارند و با عبور از وادی‌های هولناکی همچون اعتیاد، قاچاق، بزهکاری‌های ریز و درشت اجتماعی، ایجاد ناامنی در سطوح خرد و کلان و عرصه‌های مخاطره‌آمیز دیگری از این دست، تغذیه و پروار می‌شوند و به دریای تخریب شخصیت فردی و اجتماعی و نابودی روان انسان‌ها می‌انجامند. شاید انتخاب زبان و بیان طنز و استفاده از شخصیت‌هایی با معصومیت‌ها و سادگی‌های عمیق و کودکانه تنها راه بیان این جریان‌های پیچیده و تو درتوی اجتماعی بوده باشد تا هم نقبی به دردهای حقیقی و زندگی واقعی زده شود و هم زبان طنز بتواند امکان تحمل این همه تلخی و رنج را فراهم آورد. 

هر کدام از شخصیت‌های داستان دغدغه‌هایی دارند که اهدافی را برای آن‌ها خلق می‌کنند. اهدافی که شاید از نظر دیگران سطحی، کم‌اهمیت و حتی کودکانه به نظر برسند اما در مقطع خاصی از زندگی که شخصیت‌ها و ماجراهای‌شان در آن در حال روایت شدن هستند، شاید این اهداف تنها دلیل‌شان برای زنده ماندن و ادامه دادن باشد؛ ایبیش می‌خواهد خیانت همسرش را اثبات کند، مگِت به دنبال انتقام گرفتن از نامزد بی‌وفا و خانواده‌اش است، کبری برای بزرگ کردن نوزادش است که به آب و آتش می‌زند و قاسم، به دنبال حفظ امنیت مادر و برادر کوچکش و نجات آن‌ها از دست شوهرِ مادرش، اسماعیل، است. اما این شاید فقط ظاهر ماجرا باشد و هر کدام از آن‌ها در واقع به دنبال دنیایی هستند که در آن عدالت، امنیت و صلح فرمانروا باشند. قاسم خالق مدینه‌ی فاضله‌ای شخصی و خاص خود است که در خیالش فقط در آفریقاست که محقق می‌شود؛ «بعدشم اون جا فاصله‌ی طبقاتی به این معنا وجود نداره، یعنی چون همه دسته‌جمعی بدبختن در نتیجه همه خوشبختن. به نظر من نداشتن بد نیست، چیزی که بده اینه که یکی خیلی داره ولی یکی دیگه تو نیم‌متریش چوب نداره تو سر سگ بزنه. اون وقت کسی که اینا رو میبینه غصه‌ش می‌شه. اون طرفا کسی واسه این جور چیزا غصه نمی‌خوره.

راننده پرسید:"آفریقا همه جاش این جوریه؟"»

بخش بزرگی از رمان در خیابان‌های تهران و در یک پمپ بنزین متروکه می‌گذرد. لوکیشن‌هایی که نه شیک و دلفریب هستند و نه چشم‌نواز و دعوت‌کننده اما بستر زندگی بخش‌های قابل‌توجی از جامعه‌اند.

«انجمن نکبت‌زده‌ها» هرچند به عنوان رمانی اجتماعی معرفی می‌شود اما از پرداختن به ظرایف روح و روان آدمی نیز غافل نیست. هر جا که فرصتی دست بدهد راوی به جزئیاتی فردمحور و انسان‌مدار نیز می‌پردازد: «مش‌مراد دست‌هایش را روی عصایش گذاشته بود و مثل میرزا آقا خان داشت وقایع را از نظر می‌گذراند، بدون این که متوجه باشد باید در این جور مواقع کاری از پیش ببرد. بدی آلزایمر فقط در این نیست که قدرت کنش را از انسان می‌گیرد؛ فاجعه‌ی اصلی آن جاست که انسان نمی‌تواند از خود واکنش نشان دهد. واکنش گاهی از خود کنش مهم‌تر می‌شود.»

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. تصاویری از اجرای طرح عفاف و حجاب در تهران

  2. طرح عفاف و حجاب از امروز در تهران

  3. نظرات برگزیده مخاطبان الف: وضعیت حجاب، حاصل کم‌کاری چهل‌ساله است/ باید برای مبارزه با سگ‌های ولگرد فکری کرد

  4. این صدای اقتدار ایران است ...

  5. تنبیه متجاوز آغاز شد /حمله موشکی و پهپادی ایران به اسراییل

  6. نظر باباطاهر عریان درباره دلار !

  7. وحدت ملی با وعده صادق

  8. آنچه اسرائیل در مورد "وعده صادق" نمی گوید

  9. استخوانی در گلوی اسرائیل!

  10. دومین روز بزرگ تاریخ معاصر ایران

  11. آیت الله صدیقی: عذرخواهی می‌کنم که با غفلت و کم توجهی باعث هجمه به ملت ایران شدم

  12. کمی دیر نیست؟

  13. هیات علمی یا کارخانه چاپ مقاله !

  14. اطلاعیه سازمان اطلاعات سپاه در خصوص حمایت از رژیم صهیونیستی در فضای مجازی

  15. «برجام» در موزه تاریخ ؟!

  16. باهنر: نباید به اندازه تورم حقوق ها افزایش یابد/ ۹۰ درصد منتخبان وظایف مجلس را نمی‌دانند

  17. ۲ دلیل برای تشدید "گرانی" در ایران

  18. موجرانی که اجاره بهای زیادی بگیرند، جریمه می‌شوند

  19. حمایت افکار عمومی ایران از حمله به اسرائیل

  20. گانتس: زمان، مکان و شیوه پاسخ به ایران را خودمان تعیین می‌کنیم

  21. خاتمی: پاسخ ايران به جنايت اسرائيل مدبّرانه، شجاعانه، منطقی و قانونی بود

  22. هیچ گاه اعتراف نمی کند، چون...

  23. تصاویری از نمازجمعه تهران به امامت حجت‌الاسلام کاظم صدیقی | کدام چهره‌های سیاسی و نظامی به نمازجمعه رفتند؟

  24. اسراییل چه باید بکند؟ 

  25. منظور: افزایش دائم دستمزدها به ‌رفاه مردم کمک نمی‌کند

آخرین عناوین