اولین بار که یک اثر هنری بهانهای برای دستکاری شد و در تاریخ هنر به جا ماند، ابتدای سده بیستم و با دادئیستها رخ داد؛ گروهی که در واکنش به کشتار وسیعی که طی جنگ جهانی اول رخ میداد، سبکی را در تاریخ هنر جهان و در میان سبکهای متعدد دوران مدرن ابداع کردند که با هر گونه نظم و قاعده مخالف بود.
سرآمد این هنرمندان، مارسل دوشان فرانسوی بود که یکی از آثار او، مونالیزایی (1919) است که ریش و سبیل دارد، اثری که در نشریه «391» توسط فرانسوآ پیکابیا منتشر شد و البته ریشش فراموش شد. زیر این تابلو حروف L.H.O.O.Q نوشته شده که تلفظ آن در زبان انگلیسی Look به معنی دیدن میشود. در واقع، این حروف نام جدید تابلوی «مونالیزا» اثر پرآوازه و پرماجرای لئوناردو دواینچی، هنرمند دوره رنسانس پیشرفته (سده شانزدهم) است. این اثر در زمره آثار «حاضر-آماده» دوشان به حساب میآید، «حاضر-آماده»های دوشان، بازسازی یا دستکاری آثار و اشیا بر مبنای تفکر دادئیستی اوست، چه یک کاسه توالت فرنگی باشد، چه تابلوی مونالیزا.
قطعا این اولین و آخرین تغییر در یک اثر هنری مهم نبوده و نیست و ما ایرانیها خیلی خوب جنس چنین کارهایی را میشناسیم، خصوصا حافظه ما پر از مونالیزاهای محجب، آرایش شده، بیآرایش، چاق و لاغر و ...است. به عبارتی در بسیاری از موارد، بخشی از واکنشهای اجتماعی ما با دستکاری این اثر معروف بروز بیرونی پیدا کرده است. شاید به دلیل روحیه طناز ایرانیان یا به دلیل پرهیز از مستقیمگویی یا به دلیل سانسور که هر دو دلیل قبل را با هم دارد. ایرانیان به دلیل سانسور زبان طنز پیش میگیرند تا هم حرفشان را بزنند و هم در معرض خطر قرار نگیرند.
اخیرا نمایشگاهی از آثار هنرمند معروف و معاصر، ابراهیم حقیقی در گالری گلستان را به صورت آنلاین در دسترس قرار گرفته که مشخصه بارزش عناصر این روزهاست: ماسک و ژل ضدعفونی کننده. ابراهیم حقیقی در نمایشگاه «کرونایسم» آثار مهمی از بزرگان هنر جهان مثل ادوراد مونک، رنه مگریت، اندی وارهول، ونسان ونگوگ، ادوراد مانه و ...را با افزودن نشانه و نمادهای بیماری کرونا در فتوشاپ بازسازی کرده و در معرض دید قرار داده است. کاری که البته پیش از این و در ابتدای شیوع ویروس در غرب رخ داد و خیلی زود هم منتشر شد و افسوس هنردوستان را به دنبال داشت.
تردید نداشتیم که کرونا مثل هر اتفاق دیگری در آثار ادبی و هنری خود را نشان دهد؛ که ویروس کوییدو 19 به دلیل جهانی بودن و ارتباطات گسترده و راههای تازهای که در خلق اثر هنری ایجاد شده است، سریعتر از بقیه اتفاقها خود را در آثار ادبی و هنری نشان دهد؛ که آیندگان از طریق مطالعه همین آثار به واکنش مردم جهان با این ویروس منحوس پی خواهند برد.
فارغ از این که این آثار چه دستاورد جدیدی برای هنرمندان خصوصا هنرمندان صاحب سبک و تاثیرگذار هنر معاصر ایران دارد، فارغ از اینکه چه دلیلی برای برگزاری این نمایشگاه دارد و تاثیر آن، پیام آن و ... برای هنرمندان جوان در پرده ابهام است، جز اینکه آنها را به سمت دستکاری آثار و تمرین با فتوشاپ سوق دهد، نکته مهم دیگری وجود دارد: دستکاری و آلودن آثار هنری تاریخ جهان که در گوشه امنی از حافظه جمعی هنردوستان جا دارد، و با دیدن و یادآوری آن آثار احساس لذت میکنیم چه معنی میدهد؛ آن هم با نمادها و نشانههایی که یادگار سختترین روزهای زندگی انسان معاصر است؟ آن هم موضوعی که نه تنها دلیلی برای سانسور ندارد، بلکه باید به صریحترین شکل ممکن و با انواع و اقسام هنرها بیان شود و باعث خلق آثاری شود که بازتاب زندگی امروز انسان باشد. آیا نباید امروز آثاری خلق شود که واکنش متفاوت مردم جهان را در هر کشوری در مقابله با این ویروس نشان دهد؟ این دشمن پنهان که زندگی انسان را به سادهترین شکل ممکن تحت تاثیر قرار داده است، قطعا در دید یک هنرمند و از زاویه نگاه هنری، وجوه پنهان بسیاری دارد که باید با هویت خودش به یادگار بماند، نه برای اینکه با آن آثار احساس لذت کنیم، که نمیکنیم، برای اینکه نشان دهد انسان چقدر در مواجه با آن ناتوان بود، فارغ از ملیت، فارغ از موقعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی.
* استاد دانشگاه