صنعت نشر در میان حوزههای سرگرمی در ایران یكی از بخشهای بسیار مهم است. صنعتی كه پدیدآورندگان اصلی آن هنوز نمیتوانند خود را بهعنوان شاغل بهحساب بیاورند. 70 سال قبل وقتی میخواستی دربارهی ناشر شدن فكر كنی باید اول یك كتابفروشی راه میانداختی. كتابفروشی شغل بود اما ناشر بودن شغل بهحساب نمیآمد. امروز ناشران جایگاه شغلی تثبیتشده دارند اما نویسندگان هنوز نمیتوانند تنها از طریق نوشتن امرار معاش كنند. آنها باید مترجم باشند یا شغل دیگری هم داشته باشند. نویسنده بودن شغل محسوب نمیشود؛ هرچند كه محصول آنها حامل اصلی انرژی برای حركت صنعت نشر است.
سال 98 علیرغم آنکه برای اغلب مشاغل بسیار سخت و زیانآور بود برای ناشران فرصت مغتنمی بود؛ چون با برخی اتفاقات و بحرانهای اقتصادی، اگر صنایعی مثل گردشگری دچار آسیب شدند (به خاطر دارید كه در آخر سال گذشته شركت علیبابا بهعنوان یكی از بزرگترین فروشندگان بلیت ناگزیر شد تعدیل نیرو كند)؛ صنعت نشر توانست ارزش بازار خود را حفظ كند و البته آمارها نشان میدهد كه هم از نظر تعداد عناوین و هم از نظر شمارگان با رشد رو به رو بود. میتوان گفت كه در سبد هزینهها، سرفصل تفریحات با تغییراتی رو به رو بود. برخی از فعالیتها حذف و هزینهی آنها صرف برخی كارهای دیگر شد. هوشمندی و آمادگی فعالان صنایع سرگرمیساز تعیینکننده میزان جذب سرمایه به صندوق آنها بود. تصور میشد كه فروشندگان ویدیوهای آنلاین سهم بزرگی از بازار بردارند؛ شاید جوان بودن این بازار باعث شد كه تصورات غلط از آب دربیاید. به نظر میرسد كه صنعت نشر از موهبت تجربههای انباشتهی زیادی برخوردار است.
ادامهی این متن پر است از اعداد و ارقام. شاید بشود از آن بهعنوان یك صفحه اطلاعاتمحور درباره سرگذشت صنعت نشر در 10 سال گذشته استفاده كرد. چند جایی هم تحلیلهای كوچكی اضافه شده است. اگر این تحلیلها را دوست نداشتید میتوانید با حذف آنها فقط به آمار توجه كنید و نتیجهی خودتان را بگیرید. منبع همهی آمار سایت خانهی كتاب است در زیرشاخه بانكهای اطلاعاتی/ آمار نشر (http://www.ketab.ir/amarreport.aspx).
تعداد عناوین كتابهای منتشرشده بهطور میانگین سالیانه ۶ درصد رشد داشته است. سال 91 بدترین سال با كاهش 7- درصد بوده و دو سال طول كشیده تا آمار دوباره به بالاتر از سال 90 برگردد. بیشترین رشد عناوین هم مربوط به سال 9۶ بوده با بیش از 11 درصد. البته كمترین تعداد عناوین مربوط به سال 88 با ۶۰۸۹۰ عنوان و بیشترین تعداد عناوین هم مربوط به سال 98 با 10۵۶87 عنوان است.
در این میان كمترین تعداد تألیف مربوط به سال 88 با ۴۸۳۱۹ عنوان است. بیشترین تعداد تألیف مربوط به سال 9۵ با 7۶۶۴7 عنوان است. تألیفات هم بهطور متوسط سالیانه ۵ درصد رشد داشتهاند. البته بدترین وضعیت مربوط به سال 91 است كه تألیفات با كاهش ۶- درصدی رو به رو شده است و بهترین سال هم 9۴ با رشد 13 درصدی. در همین سال نسبت تألیف به ترجمه در صنعت نشر با 81 درصد بهترین وضعیت است و بدترین وضعیت هم مربوط به سال 98 است كه ترجمه سهم 28 درصدی در بازار نشر میگیرد و طبیعتاً سهم تألیف میشود 72 درصد. كمترین عناوین ترجمه مربوط به سال 88 است با 12۵71 عنوان و بهترین سال 98 است با 29928 عنوان. متوسط رشد بازار ترجمه در هر سال 10 درصد بوده است. بیشترین رشد مربوط به سال 9۶ با بیش از 23 درصد و بدترین سال هم 91 با كاهش 8- درصد بوده است.
سهم مؤلفان در مجموع حدود 78 درصد بازار نشر بوده و 22 درصد بازار هم به مترجمان رسیده است. به تعبیری میشود گفت كه صنعت نشر از سال 9۶ سرمایهگذاری كمتری از سوی ناشران داشته است و ناشران به جمعکردن دامنه كار؛ از سرمایهگذاریهای تألیف به سمت بازار پختهخواری رفتهاند.
كمترین تعداد چاپ اول مربوط به سال 88 است با 2899۵ عنوان. بیشترین تعداد هم مربوط به سال 97 با ۶۲۲۱۳ عنوان. چاپ اولها هر سال حدود 7 درصد رشد داشتهاند. بیشترین میزان رشد مربوط به سال 93 با 21 درصد و كمترین مربوط به سال 98 با كاهش 7- درصد است. كمترین مقدار تجدید چاپ مربوط به سال 91 با 297۵0 عنوان و بیشترین تعداد ۴۷۷۴۰ عنوان مربوط 98 به سال است. كمترین و بیشترین رشد هم مربوط به همین سالهاست به ترتیب با 12- و 20 درصد.
چاپ اول ۵۶ درصد بازار و تجدید چاپ ۴۴ درصد از بازار را طی 10 سال بهطور متوسط از آن خود كردهاند. اینطور میشود برداشت كرد كه بازار نشر همواره به آینده امیدوار است و مرتباً عدد سرمایه را افزایش میدهد. بیشترین سهم تجدید چاپ در برابر چاپ اول مربوط به سال 88 است با ۵2 درصد بازار و كمترین میزان مربوط به سال 9۵ است با 37 درصد بازار. به تعبیری ناشران در سال 88 حالت تدافعی داشته و بیشتر سود جمع كردهاند اما در سال 9۵ بیشترین امید را به آینده داشتهاند و سرمایهگذاری را جدی گرفتهاند.
بیشترین شمارگان كتاب مربوط به سال 88 است با بیش از 20۶ میلیون نسخه و كمترینش سال 97 با حدود 1۴0 میلیون نسخه. شمارگان كتاب در این ده سال كاهشی و معادل 3- درصد بوده است. میشود اینطور برداشت كرد كه ناشران هزینهی كمتری برای بازاریابی و توسعه بازار میكنند. گسترش عناوین در كنار سهم بیشتر چاپ اولیها و شمارگان كمتر یعنی ناشران ترجیح میدهند در بازار فقط به سراغ مشتریان خورهی كتاب و وفادار بروند. سقوط 19- درصدی شمارگان كتاب در سال 91 نشان میدهد، ناشران در این سال عجلهی بیشتری برای فتح بازار از خود نشان داده و کمحوصلهتر بودهاند. در همین سال ۵۴ درصد كتابها چاپ اول بودهاند. بیشترین میزان رشد شمارگان هم مربوط به سال 98 است با ۶ درصد.
ارزش بازار كتاب در سال 88 كمتر از ۶۰۰ میلیارد تومان بوده است و در سال 98 به ارزشی بالاتر از ۴ هزار میلیارد تومان رسیده است. تقریباً 7 برابر. ارزش بازار كتاب هر سال نزدیك به 22 درصد رشد داشته است. بیشترین جهش در سال 98 اتفاق افتاده است با ۵۲ درصد رشد و كمترین میزان مربوط به سال 9۵ است با ۶ درصد رشد.
سال 91 و سال 9۵ بدترین سالهای این دهه برای صنعت نشر بوده است. اینطور میشود نتیجه گرفت كه انتخابات ریاستجمهوری با بازار نشر نسبت معكوس دارد. گرم شدن تنور انتخابات منجر به سردی صنعت نشر میشود.
امسال احتمالاً سختترین سال برای صنعت نشر است، از یك سو ویروس كرونا و از سوی دیگر انتخابات 1۴00؛ حسابی صنعت نشر را سرد خواهند كرد. حالت تدافعی ناشرها و روند كاهشی اقبال به آثار تألیفی از سال 9۴ تا 98 كه سهم آثار تألیفی را از 80 درصد به 72 درصد رسانده است؛ نشان میدهد كه امسال برای مؤلفان سال بسیار سختی است و باید حسابی کمربندهایشان را محكم ببندند.