دوشنبهشب و در آستانه افتتاح فاز اول آزادراه تهران-شمال، پرویز فتاح رئیس بنیاد مستضعفان مهمان یک برنامه تلویزیونی شد تا درباره این پروژه که اجرای آن با بنیاد بوده است توضیح دهد. اما آنچه از این برنامه بسیار به چشم آمد و در فضای مجازی دستبهدست شد، عصبانیت فتاح در برابر پرسشی بود که به مذاقش خوش نیامد.
ببینید: عصبانیت فتاح از سوال مجری تلویزیون درباره آزادراه تهران-شمال
در این زمینه چند نکته به نظر میرسد:
*کارکرد رسانهها اساسا نمایندگی افکارعمومی است. رسانه باید صدای افکارعمومی باشد و مطالبات و پرسشهای ایشان را مطرح کند. طبیعتا وقتی مجری در این برنامه پرسش رسیده از سوی یکی از بینندگان را مطرح میکند آن مسئول محترم باید پاسخ منطقی دهد نه اینکه عصبانی شود و به مجری بگوید تو نماینده مردم نیستی.
*طبعا صدا و سیما باید بیش از همه رسانهها باید بازتابدهنده نظرات افکار عمومی باشد چرا که یک رسانه انحصاری در کشور است. در کشور ما رادیو تلویزیون ملی است و تاکنون به هیچ شبکه خصوصی مجوز داده نشده است. در چنین شرایطی که صدا و سیما، تلویزیون انحصاری است حتما باید افکار عمومی را نمایندگی کند.
*اگر صدا و سیما افکار عمومی را نمایندگی نکند و صدای مردم در رسانه شنیده نشود، طبعا مردم به سراغ رسانههای دیگر میروند که گمان میکنند صدای ایشان است. متاسفانه یکی از علل اصلی گرایش مردم به شبکههای ماهوارهای همین مسئله است.
*حال که صدا و سیما قصد داشته مانند یک رسانه واقعی رفتار کند و نظر مردم را بگوید، آقای فتاح با عصبانیت به مجری برنامه متعرض شده که «تو صدا و سیما هستی و نماینده مردم نیستی.» هرچند ایشان دقایقی بعد به این پرسش پاسخ داد اما ای کاش ایشان از همان ابتدا با آرامش توضیح میداد؛ بهخصوص اینکه به نظر میرسد منطق درستی در پس قیمت گذاری عوارض بزرگراه تهران شمال وجود داشته است.
*قیمت عوارض آزادراه تهران-شمال از چند جهت درست به نظر میرسد: اولین جنبه، محاسبه میزان صرفهجویی بنزین ماشینی است که از این مسیر استفاده میکند. با یک محاسبه ساده به نظر میرسد پولی که بابت عبور یک خودرو از این آزادراه پرداخت میشود با میزان صرفهجویی بنزین آن خودرو برابر است.
اما فارغ از این مسئله، یک دیدگاه سیاستگذارانه، بنیاد را به این سوق میدهد که قیمت عوارض را بالاتر از قیمت عوارض بقیه آزادراهها قرار دهد. مسافرین آزادراه تهران-شمال عموما از قشر متوسط و مرفه تهران هستند. بنیاد با اخذ عوارض از ایشان، خدمات بیشتر و بهتری به مستضعفین ارائه میکند. مستضعفینی که اساسا خودروی شخصی ندارند تا بتوانند با آن به سفر روند.
با تامل در این مسئله مشخص میشود منطق تصمیم بنیاد برای اخذ عوارض بالاتر از حد معمول، منطق قابل قبولی بوده است. اما چرا فتاح بهجای دفاع از تصمیم سازمانش اینچنین برمیآشوبد؟ راه درست این بود که با آرامش، به پرسش مجری پاسخ دهد و منطق این تصمیم را توضیح دهد. اگر اینگونه عمل میکرد بسیاری از مردم قانع میشدند.
*بحران بیاعتمادی میان مردم و حاکمیت حقیقتی غیرقابل انکار است و اوج این بحران را در مسئله شیوع کرونا میبینیم. یکی از اصلیترین علل از بین رفتن اعتماد میان مردم و حاکمیت همین دو مسئلهای است که اشاره شد: رویه رسانه ملی و عدم پاسخگویی مسئولین.
چنانکه اشاره شد متاسفانه رسانه ملی ما به اندازه کافی صدای افکار عمومی نیست و از سوی دیگر مسئولین ما بلد نیستند با مردم گفتوگو کنند و پاسخگو باشند. مسئولین باید در رسانهها -بهخصوص تلویزیون- حاضر شوند و تلویزیون هم پرسشهای حقیقی مردم را از ایشان بپرسد و مسئولین پاسخ دهند. مسئولین ما باید یاد بگیرند از انتقادات عصبانی نشوند و بهجای عصبانی شدن منطق تصمیمات را برای مردم توضیح دهند و اگر منطق ایشان قابل قبول نبود تصمیمشان را عوض کنند.
نمونه بارز در این زمینه تصمیم به افزایش قیمت بنزین در آبانماه بود. اگر در این حادثه قبل از تصمیمگیری، مسئولین در رسانه حاضر میشدند و برای مردم توضیح میدادند آیا آن حوادث تلخ رخ میداد؟
*در نهایت باید گفت برای توضیح و عذرخواهی آقای فتاح از مردم دیر نشده است. ایشان میتوانند با انتشار یک ویدئوی ساده از مردم و مجری آن برنامه عذرخواهی کنند.