حقیقتها همواره به گونههای مختلفی قابل روایتاند. هر روایت، یک زاویه دید است که به نوع خاصی حقیقت را تفسیر میکند. همین ماهیت تفسیر گونه روایتها باعث شده که روایت بیطرف وجود نداشته باشد. هر گروه یا فرد، حقیقت را به گونهای تفسیر میکند که منافع وی را تضمین کند. همه مردم، همهی حقیقتهای پیرامون خود را بواسطه همین روایتها میشناسند. خیلی وقتها ممکن است روایت یک حقیقت، با روایت دیگری از همان حقیقت، چنان متفاوت باشد که بطور مبنایی دید افراد را تغییر دهد. برای مثال، در یک مورد، علت وقوع جنگ غزه در ایران، بعنوان کشور حامی مردم فلسطین، اشغالگری اسرائیلیها روایت میشود. در ایران، عمده افراد جامعه اسرائیل را مقصر هر بحرانی در فلسطین میدانند. حال علت شروع همین جنگ در ایالات متحده امریکا، اقدامات تروریستی حماس معرفی شده است. یک حقیقت در دو نقطه از جهان تا این اندازه متفاوت روایت شده؛ نکته جالب توجه در مورد روایت یک جنگ، دید افکار عمومی است.
فارغ از توجه به این نکته که کدام روایت، حقیقت را بگونهای که واقعا هست نمایش داده، دولت و یا کشوری توان پیشبرد منافع و اهداف خود را دارد، که بتواند روایت مد نظر خود را به افکار عمومی بقبولاند. در تعارض بین منافع دولتها - بخصوص در مورد دولتهای متخاصم - هر دو طرف در تلاشند تا روایت خود را در سطح بین المللی به روایت غالب تبدیل کنند. در نتیجه، ضعف در بعد رسانهای یک نبرد، تا اندازه زیادی موجب عدم توفیق هم خواهد بود.
در تئوریهای جدید جنگ، پیروز واقعی یک نبرد روی زمین تعیین نمیشود. اذهان مردم تعیین کننده پیروزی یا شکست یک جنگاند. همهی ما بارها شنیدهایم که ایالات متحده در جنگ ویتنام شکست خورد. اما در حقیقت، امریکا در -تقریبا- همه نبردهای میدانی ویتنام پیروز شده بود. چیزی که باعث شد تا همه امریکا را بعنوان بازنده جنگ ویتنام بشناسند، این مسئله مهم بود که امریکا نتوانست افکار عمومی را در مورد دستیابی به اهداف مدنظر خود در ویتنام قانع کند. در مورد جنگ عراق و جنگ افغانستان هم وضعیت به همین شکل بود. امریکا در عراق صدام را زمینگیر کرد و در افغانستان طالبان را شکست داد. اما این، به گزارهای بدیهی در افکار عمومی تبدیل شده است: «امریکا در عراق و افغانستان شکست خورده است!»
این مسئله مهم، یعنی اهمیت بیشتر روایت یک جنگ نسبت به خود جنگ، مشکلی است که جمهوری اسلامی در بحران سوریه داشت. وقتی یک دولت، تصمیم گرفته تا بدور از وطن مشارکت نظامی داشته باشد، باید تلاش بسیاری برای مشروع جلوه دادن این حضور داشته باشد. در حالی که ایران، نه تنها تلاش نکرد تا حضور خود در سوریه را مشروع و لازم جلوه دهد، بلکه تا سالها این حضور را انکار هم کرد. تا چند سال، نه تنها در صحنه بین اللملی بلکه حتی در فضای داخلی هیچکس بفکر اقناع افکار عمومی در مورد علت واقعی حضور ایران در سوریه نبود. سکوت چند ساله ایران در قبال حضور خود در سوریه این فرصت را به طرف مقابل داد تا روایت خود را در این رابطه به افکار عمومی القا کند. ایران، با هزینهی بسیار زیاد مالی و جانی، جلوی تروریسم در منطقه ایستاد، اما طرف امریکایی این فرصت را پیدا کرد تا به ایران اتهام حمایت از تروریسم بزند. همزمانی که ایران حضور نظامی در سوریه را انکار میکرد طرف مقابل سپاه پاسداران را به سرکوب مردم سوریه متهم میکرد. سکوت رسانهای ایران، به امریکاییها اجازه داد تا هر چه میخواهند برای تخریب حضور ایران در سوریه بستر سازی کنند.
ایران، در جنگ سوریه پیروز شد اما معلوم نیست روایت جنگ را هم برده باشد. دههها بعد در اذهان مردم، این ایران نبوده که با صرف هزینهی بسیار، منطقه را از دست داعش نجات داده است. افکار عمومی دنیا سالهای بعد چیزی را باور خواهد کرد که امریکاییها گفتهاند: «ایالات متحده سرکرده داعش را کشت و داعش را شکست داد.» علت چنین مسائلی هم واضح است. در دنیای امروز هیچ حقیقتی پنهان کردنی نیست؛ و هیچ چیز هم روایت نشده باقی نخواهد ماند. اگر یک طرف حقیقت را جوری که میخواهد روایت نکند، طرف مقابل آنرا جوری که بخواهد تفسیر خواهد کرد!
این البته اولین باری نبود که ایران بعلت سکوت و ضعف رسانهای از امریکاییها ضربه میخورد. در مورد بحران اتمی هم همین مسئله به شکل دیگری تکرار شد و ایران در حالتی که هیچگاه به سمت تسلیحات اتمی حرکت نکرده بود، یک دهه تحت شدیدترین تحریمها قرار گرفت. متاسفانه، روند قبلی سیاست سکوت رسانهای در مورد جنگ یمن هم در حال وقوع است. در حالی که برخی مقامات ایرانی اشارههایی به کمکهای ایران به گروههای مردمی یمن داشتهاند، اما هنوز هیچ مقام رسمی این مسئله را بطور شفاف و صریح بیان نکرده است. در قرن ۲۱ و با وجود گسترش شدید رصدگری ماهوارهای و گسترش نفوذ رسانهها، هیچ مسئلهای پنهان کردنی نیست. اگر ایران تصمیم گرفته در یمن بنفع مردم یمن بجنگد، و یا با کمک آنها را یاری دهد، روایت این حضور را اعلام کند. پیش از آنکه طرف مقابل حضور ایران را آنطور که میخواهد روایت کند.