سفر رییس جمهور به ژاپن پس از شکست میانجی گری فرانسه در ماجرای برجام از زوایای مختلفی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته. هر چند با توجه به اطلاع رسانی ضعیف و حرکت چراغ خاموش دولت در موارد مربوط به تصمیمات برجامی مشکل می توان از اهداف و جزییات دقیق این سفر به صورت مستند سخن گفت اما با توسل به نوع رفتار دولت در مواجهه با موضوع برجام پس از خروج یک طرفه ترامپ از این توافق بین المللی می توان با قاطعیت گفت که علیرغم معقول بودن سیاست «حفظ برجام» در عین کاهش تعهدات و برخورد فعال با فشار حداکثری آمریکا، دولت هنوز نتوانسته است دل از برجام بکند و با نظر به «منافع ملی» و حفظ اهرم های قدرت و بازدارندگی در این زمینه تصمیم بگیرد.
این موضوعی نیست که فقط منتقدان روحانی بر آن تاکید کنند. حتی سخنگوی حزب کارگزاران که نزدیک ترین مواضع را به رییس جمهور دارد در گفتوگوی خود با سایت الف بر این نکته اذعان کرد که درماجرای برجام، دولت نتوانست خارج از چشمداشت های مربوط به رقابتهای سیاسی داخل کشور درباره آن بیندیشد و عمل کند. نکته ای که البته به نظر حسین مرعشی درباره منتقدان رادیکال برجام نیزصادق است وآن ها نیز در این زمینه در همان مختصات رقابتهای سیاسی و خارج از منافع ملی عمل کرده اند.
پرسشی که در زمینه میانجیگری اخیر ژاپن درباره برجام پیش روی دولت است این است که با توجه به شفافیت و صراحت طرف آمریکایی در بیان نظرات خود برای شکل گیری یک توافق مجدد که خواسته های آنان را تحمیل کند، دولت روحانی مشخصا چه پاسخی را آماده کرده است؟ دولت مشخصا باید درباره میانجیگری ژاپن به این سوال جواب بدهد که شینزو آبه دقیقا چه پیشنهادی ارایه داده است که در پیشنهاد مکرون نبوده است؟! و در صورت موافقت یا عدم موافقت با این پیشنهاد به دادن چه امتیاز یا چه تمهیداتی اندیشیده است.
حقیقت آن است که معنای تعبیر «دولت بی برنامه» که به تازگی از سوی اصلاح طلبان نیز نثار دولت اعتدال می شود در ماجرای برجام نیز به بهترین شکلی خود را نمایان کرده است: مذاکره و رایزنی برای مذاکره و رایزنی بدون پیش بینی یا فراهم کردن هیچ افق دیگری که راه برون رفتی را نشان بدهد.
حقیقت تلخ دیگر نیز آن است که شرایط دشوار روحانی و تنزل شدید مقبولیت و کارآمدی در سیاست داخلی وخارجی ظاهرا دولت را بر آن داشته تا با نوعی ابهام عمدی در اعلام مواضع اصولی از هیچ راه دررویی برای بازگشتن به شرایط خوشحالیهای زودگذر سطحی در افکار عمومی نگذرد، یعنی همان چیزی که دولت معمولا در نقد رفتار منتقدان خود با تعبیر پوپولیسم از آن یاد می کند.
تحلیل بدبینانه از این رفتار دولت آن است که دولت عمدا به دنبال سرشکن کردن هزینه های مقاومت بر سر مردم است تا به پشتوانه افکار عمومی خواست سیاسی خود را محقق سازد و مانند زمان توافق برجام از آن به عنوان یک پیروزی دوباره یاد کند یا دستکم کار ناتمام خود را تمام کند و با حفظ آبرو هزینه به سرانجام نرسیدن آن را از دوش خود بردارد.
تحلیل خوشبینانه نیز همان است که آقای حسام الدین آشنا دیروز در رشته توییت خود در حین ارایه گزارش سفر رییس جمهور به "شرق آسیا" به آن اشاره کرد: امکان مواجهه فعال و موفق با سیاست فشار حداکثری ایالات متحده برای { مقابله با} انزوای ایران در سطح منطقه و جهان.
واقعیت آن است که نشانه های زیادی برای تایید تحلیل خوشبینانه وجود ندارد به خصوص اینکه آقای آشنا در رشته توییت خود اشاره ی به موضوعیت یافتن ژاپن در این سفر نکرده است.