گمانهزنی درباره ترکیب مجلس آینده
امیر محبیان، تحلیلگر سیاسی به روزنامه ایران گفت: «ترکیب شرکتکنندگان نشان میدهد اصلاحطلبان ناامیدند؛ اصولگرایان سنتی فاقد اعتماد به نفس لازم و جریان پایداری و هواداران احمدینژاد امیدوارانه وارد صحنه انتخابات مجلس شدهاند...
احتمالات را باید به صورت علمی و بر پایه تحلیل نظرسنجیها به دست آورد؛ اما گمانهزنی تاحدی ممکن است. اولین گمانه که در اذهان وجود دارد، کاهش میزان مشارکت است که متأثر از وقایع رخ داده بوقوع بپیوندد. در این مورد تجربه نشان داده است که احتمال این مورد با توجه به تجربیات سابق بویژه در انتخابات مجلس شاید چندان معنادار نباشد.
گمانه دوم وضعیت نامناسب اصلاحطلبان است. این گمانه از آن جهت که اصلاحطلبان بار انتقادات به دولت را نیز بر دوش دارند در صورتی که رقبا افکارعمومی را نترسانند، دور از واقع نیست. گمانه سوم؛ تسخیر مجلس توسط افراطیهای پایداری یا هواداران دکتر احمدینژاد است. در این مورد دو نکته باید لحاظ شود.
نخست موضع شورای نگهبان است که تیغ رد صلاحیت به جریان احمدینژاد اصابت خواهد کرد یا نه. فکر میکنم پایداریها راحت از فیلتر شورای نگهبان عبور خواهند کرد. ملاحظه دوم؛ واکنش افکارعمومی است. اگر افکارعمومی احساس کنند- توجه شود ممکن است فیالواقع چنین نباشد- که شورای نگهبان راه را برای تسخیر مجلس توسط پایداریها هموار میکند؛ این احتمال وجود دارد جریان ضعیف اصلاحات فقط در واکنش به حضور پایداریها، مورد حمایت افکارعمومی قرار گیرد. البته اینها فقط گمانههای ذهنی است که باید با نظرسنجیها مورد سنجش قرار گیرد.»
***
انتقاد عباس عبدی از سردار جعفری
عباس عبدي در اعتماد نوشت: «آقاي سردار جعفري در گفتوگويي تلويزيوني نكاتي را مطرح كردند كه بازتاب گستردهاي داشت و موجب تعجب فراوان براي مخاطبان شد. بد نيست كه برخي گزارههاي مورد نظر ايشان را دقيقتر تحليل كنيم. در يك مورد اظهار داشتهاند كه: «الان در همين كشورهايي كه مهد دموكراسي هم هستند بايد نگاه فرد با نگاه حكومت بخواند.
اما آقاياني كه اينجا روي كار ميآيند ابايي ندارند كه بگويند ديدگاه ما با رهبري اختلاف دارد... در همه كشورها اينطور است كه عقبه فكري افراد را بررسي ميكنند.» اين گزارهها هيچ واقعيتي ندارند ولي مساله فراتر از واقعيت نداشتن است. فرض كنيم كه اين گزارهها درست باشند، در اين صورت بايد پرسيد كه اين حكومت و نگاه آن از كجا آمدهاند كه مردم بايد با آن هماهنگ شوند؟...
تنها در حكومتهايي كه برآمده از مردم نباشند، ميتوان گفت كه نامزدها مجبورند كه خود را با نگاه حكومت هماهنگ كنند. و الا خواست مردم در يك حكومت دموكراتيك بايد همواره جاري و ساري باشد و اگر نباشد آن حكومت دموكراتيك نيست... حالا فرض كنيم همه جاي دنيا همينطور است كه ايشان توصيف كردهاند. فرض محال كه محال نيست.
در اين صورت بر اساس منطق خودشان اتفاقا ايران نبايد چنين باشد. چون هر وقت به جاهاي ديگر جهان استناد ميشود فوري گفته ميشود كه اينجا ايران است و فرق دارد. در هر حال نكته مهم اين است كه مردم نميتوانند خود را با حكومت هماهنگ كنند، ممكن است تبعيت كنند، ولي اين تبعيت از روي اختيار نيست.
اگر حكومتي به هر دليلي بخواهد مردم با آن هماهنگ شوند يا مديران و نمايندگان آن با حكومت هماهنگ باشند در اين صورت انتخابات بيمعنا است. يا مشاركت گسترده انتخاباتي بيمعنا است. مگر آنكه اكثريت مردم با ارزشها و افكار مورد نظر هماهنگ باشند كه در اين صورت مشكلي نميماند و بهطور طبيعي همان افراد مورد نظر را انتخاب ميكنند و نيازي به وجود چنين قيودي نيست...
بنابراين جمله آقاي عزيز جعفري نهتنها واقعيت ندارد، بلكه معقول هم نيست و حتي اگر واقعيت داشت و معقول هم بود در ايران نبايد اجرا ميشد. البته مفيد هم نيست زيرا تالي فاسد اين نگرش آنجاست كه بر اثر اجرايي شدن آن كمكم شكاف بزرگي ميان خواستها و نگرشها و مطالبات مردم و حكومت پيش ميآيد و هر چه ميگذرد اين شكاف بزرگتر ميشود و در نهايت روند طبيعي امور متوقف و حكومت و كشور دچار بحران ميشوند.»
***
چرا نویسندگان یک نامه احضار و بازداشت شدهاند؟
شرق نوشت: «واکنشها به اعتراضات آبان و بازداشتیها و خسارات وارده ادامه دارد و دادستان کل کشور نیز در این بین با تأیید حق اعتراض برای شهروندان پیشنهاد ارائه نامه کتبی به جای اعتراض خیابانی را مطرح کرده است. حجتالاسلام محمدجعفر منتظری که در نشست «حدود آزادی در کرسیهای آزاداندیشی» دانشگاه فردوسی سخن میگفت، درخصوص روشهای اعتراض پیشنهاد داد: «یکی از روشهای اعتراض نوشتن نامه کتبی به صورت فردی یا گروهی است. روش دیگر استفاده از رسانههای زیادی است که ما داریم همچون صداوسیما و فضای مجازی که میتوان از طریق آن اعتراض کرد».
البته دادستان که پیشنهاد ارائه نامه کتبی برای اعتراض را مطرح کرده است، از عواقب قضائی که در انتظار امضاکنندگان نامه خواهد بود، صحبتی نکرده است. دلیل این نگرانی از عواقب پیشنهاد دادستان کل، برخوردی است که با برخی از اصلاحطلبان شده است. تعدادی از فعالان اصلاحطلب قبل از بروز اغتشاشات و همزمان با اعتراضات مردمی در نامهای خواستار توجه به خواسته معترضان شدند؛ حال با فروکشکردن ناآرامیها، برخی از امضاکنندگان نامه احضار شده و برخی تحت تعقیب قضائی قرار گرفتهاند. از این رو بسیار مهم است که نوشتن نامه به عنوان عملی مجرمانه تلقی نشود و امنیت نویسندگان نامه تأمین شود. اعتراض در رسانهها هم عواقب خود را دارد.»
***
آذری جهرمی جوانگرایی را مبتذل کرده است
فرهیختگان نوشت: «حضور جواد آذریجهرمی، وزیر جوان و البته بلندپرواز در خانه سالمندانی که نامش دولت روحانی است فینفسه یک اتفاق مثبت است اما رفتار او در چند ماه اخیر نشان داد به شدت استعداد به ابتذال کشاندن این پروژه را دارد.
آذریجهرمی با هر نیتی؛ که میتواند سیاسی یا غیرسیاسی باشد -او صریحا اعلام کرده قصد سیاسی برای سال 1400 ندارد اما تجربه نشان داده آنها که خیلی سریع و محکم چنین مسائلی را تکذیب میکنند، از همه در آن مسیر جدیتر هستند!- مسیری را میرود که نتیجهای جز این ندارد که مردم بگویند عقل حکمرانی در آنها که جوانتر هستند کمتر از باتجربههاست و این یک خطر بزرگ برای پروژه است.
تحلیل اقدامات قبلی آذریجهرمی بماند برای فرصتی دیگر ولی بیایید به همین اقدامات یک هفته اخیر نگاه کنیم؛ وزیر جوان چند روز بعد از عصبانیت مردم از فیلترینگ میگوید یک سورپرایز برای مردم دارد! خبر به شکلی غیرطبیعی در رسانههای رسمی و غیررسمی منتشر میشود، ماجرای سورپرایز تبدیل به لطیفه فضای مجازی میشود، همان رسانهها حدس و گمانهایی درباره رفع فیلتر برخی شبکهها میزنند، ناگهان وزیر جوان در صحنه حاضر میشود و از سورپرایز رونمایی میکند: پستچی هوایی!
آذریجهرمی همزمان میگوید زورش بیشتر از این نیست. دوباره سیل لطیفهسازی در همان شبکهها راه میافتد، معلوم نیست مردم به جوکها میخندند یا خنده عصبیشان از این است که یک دولتمرد دیگر هم آنها را سر کار گذاشته، شاید هم به دولتی میخندند که برای سه برابر کردن قیمت بنزین هیچ کار رسانهای نمیکند ولی برای تبلیغ پستچی هوایی یک هفته پروپاگاندا میکند، آذریجهرمی راست میگوید که زورش بیشتر از این نرسیده، اما برای روی مخ ملت راه رفتن! صحنه هم کمدی است هم تراژیک، متاسفانه آذریجهرمی یک نماد است،نماد عقل سیستم در حکمرانی، تلخندها تشدید میشود،اعتماد که ذرهذره جمع شده است به سبک کباب ترکی تراشیده میشود و... .
***
عارف: درباره عملکرد دولت سیاهنمایی شده است
محمدرضا عارف، رییس فراکسیون امید درباره حمایت اصلاح طلبان از روحانی به ایسنا گفت: شرایط در سالهای 92 و 96 به گونهای پیش رفت که اصلاحطلبها پشت آقای روحانی آمدند این حمایت به آن معنا نیست که دولت فعلی اصلاح طلب است البته ما هم باید مسئولیت حمایت از دولت را بپذیریم. در عین حال فکر میکنم درباره این دولت مقداری سیاهنمایی میشود چون کارهای خوبی در توسعه زیر بناها، بهبود مناطق محروم و وضعیت بهداشت و درمان انجام داده است.
وی با بیان اینکه «دولت باید شفاف عملکردش را برای مردم توضیح دهد»، افزود: با وجودی که دولت کمترین تعامل را با فراکسیون امید داشته اما تلاش کردیم نقد مشفقانه کنیم بزرگترین مشکل این دولت این است با مردم حرف نمی زند؛ باید توضیح دهد درآمد نفت در سال 1391حدودا 110 میلیارد دلار بوده که یک مرتبه به 12 میلیارد دلار میرسد امیدورایم در یک سال و نیم باقی مانده دولت این رویه را اصلاح کند.
این عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با انتقاد مجدد از رییس جمهور برای عدم توضیح و اغنای مردم درباره تصمیمات دولت گفت: یکی از انتقادات جدی ما این است که چرا در روز 16 آذرماه یعنی در روز مخصوص دانشجو شاهد حضور پررنگ وزاری دولت در دانشگاه ها نبودیم. نتیجه این رویکرد وضعیت فعلی در دانشگاههاست باید وزرای دولت و اعضای کابینه ارتباط خوبی با دانشگاهها داشته باشند.
***
چرا اصلاحطلبان سرشناس در انتخابات مجلس ثبتنام نکردند؟
ایرنا نوشت: «بخش عمده عدم رغبت برخی اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات ریشه در جامعهای دارد که روزهای دشواری را میگذرانند و اصلاحطلبان در خود امیدی برای اقناع مردم به منظور حضور در پای صندوقهای رای نمیبینند و از بیم شکست میدان را ترک میکنند. بخش دیگر عدم ثبتنام در انتخابات را میتوان مربوط به عملکرد این طیف در مجلس دهم و عمل به وعدهها دانست. تجربه مجلس دهم و فراکسیون امید نشان داد که عمل به وعدههای داده شده به مردم به راحتی سخن گفتن درباره آنها نیست و عمل نکردن به شعارهای انتخاباتی هم باری گران از پرسشگری بر دوش آنها نهاده است که در بسیاری از زمانها توان پاسخگویی به آن را ندارند. انشقاق درونی میان طیفهای مختلف اصلاحات هم که طی ماههای منتهی به انتخابات نمود بیشتری یافته و یکی دیگر از عوامل بیانگیزه شدن ژنرالهای اصلاحطلب بود.
گرچه میتوان متغییرهای دیگری هم در این فهرست گنجاند اما جای خالی یک موضوع با همه هویدایی آن نهان به نظر می رسد و آن ضعف احزاب سیاسی به طور عام و سیاسیون اصلاحطلب به طور خاص در پرورش نسل تازهای از سیاست ورزان است که معیارهای اصیل اصلاحطلبی را دارا باشند و از معذورات و محذورات نسل اول بری. کاردسازی میان اصلاحطلبان به کندی پیش میرود و این با توجه به شتاب جامعه برای دسترسی به گروههای تازه نفس از این جریان فکری خطر آفرین است.»