دردسرهای عشق مرد 62 ساله به زن 23 ساله

گروه حوادث الف،   3980704041 ۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

خراسان نوشت: مرد 62 ساله ای که موهای سپیدش از دنیایی تجربه حکایت داشت، در حالی که بیان می کرد با نقشه شوم آن مرد عینک دودی زندگی ام در آستانه فروپاشی قرار دارد درباره چگونگی افتادن در دام یک رابطه خیابانی به کارشناس اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد توضیح داد.

وی گفت: از دوران نوجوانی همواره سعی کردم روی پای خودم بایستم تا به کسی محتاج نشوم به همین دلیل در روزهای تعطیلی مدرسه کار می کردم تا هزینه های خودم را تامین کنم. پدرم مردی با ابهت نظامی گری بود به طوری که با سخت گیری هایش راه هر گونه خلاف و خطا را بر ما بسته بود.

با اتمام تحصیل در مقطع دبیرستان عازم خدمت سربازی شدم، هنوز یک ماه به پایان خدمتم مانده بود که پدرم مرا مجبور به ازدواج با دختر یکی از بستگانش کرد و در حالی که من آمادگی نداشتم با دختر یکی یک دانه فامیل پدرم ازدواج کردم. «شیوا» اگرچه دختری با کمالات بود اما غرور خاصی داشت که هیچ کس نمی توانست در برابر این غرور مقاومت کند. پدرش مردی ثروتمند بود و بسیار از دخترش حمایت می کرد

 ابتدا قرار بود در تجارتخانه پدرزنم مشغول به کار شوم اما به خواست خدا در یکی از ادارات دولتی استخدام شدم و ادامه تحصیل دادم. با این حال هیچ تغییری در رفتارهای سرد و سخت گیرانه همسرم به وجود نیامد. من هم این غرور و خودبزرگ بینی او را تحمل می کردم تا این که فرزندانم بزرگ شدند و اوضاع مالی من نیز روز به روز بهتر شد تا جایی که دیگر در زندگی کمبودی نداشتم و خانواده ام در رفاه و آسایش بودند.

بالاخره هشت سال قبل مُهر بازنشستگی پای 30 سال فعالیت اداری ام خورد و بازنشسته شدم. ابتدا چند ماه را در مسافرت و تفریح خانوادگی گذراندم. بعد از آن برای سپری کردن روزهای بازنشستگی و فرار از تنهایی به پارک ملت مشهد پناه می بردم تا عصرها در کنار دیگر بازنشستگان اوقاتم را با گفت وگو با آن ها بگذرانم.

در این میان مردی با عینک دودی بیشتر از دیگران مرا به سوی خودش جلب می کرد. او بازنشسته خوش برخورد و خوش خنده ای بود که همواره با مزاح و لطیفه گویی ما را به خنده وامی داشت. من هم که کمبود محبت را از همان سال های کودکی در وجودم حس می کردم پایه های یک رفاقت صمیمی را با «ستار» گذاشتم. به طوری که با این آشنایی و دوستی رفت و آمد او به منزل ما آغاز شد.

معاشرت و برخوردهای او به گونه ای بود که همسر مغرور و سرسخت من مدام می گفت: کاش او به جای پدرم بود چرا که پدر همسرم چند سال قبل به رحمت خدا رفت و همسرم دیگر هیچ گاه نمی خندید! خلاصه این رفت و آمدها به جایی رسید که من درباره سرد مزاجی همسرم، با ستار به درد دل پرداختم و سیر تا پیاز زندگی خصوصی ام را برایش بازگو کردم تا این که روزی ستار به آرامی کنار گوشم گفت: تو با این وضعیت مالی خوبی که داری نمی خواهی کمی برای خودت زندگی کنی و غرور همسرت را بشکنی!؟ با این جمله او وسوسه شیطانی بر وجودم غلبه کرد و پیشنهادش را پذیرفتم.

روز بعد ستار زن 23 ساله مطلقه ای را به من معرفی کرد که پر از شور و محبت بود. به همین دلیل رابطه پنهانی من و «مهرانه» شروع شد. او آن قدر به من توجه می کرد و «عزیزجان» می گفت که دیگر همه چیز را در زندگی فراموش کرده بودم. حتی زندگی خصوصی با همسرم را از یاد بردم و به دیدار فرزندانم نمی رفتم.

همه وجودم در چشم ها و لبخندهای مهرانه خلاصه شده بود اما نمی دانستم که همه این ماجراها نقشه شومی برای اخاذی از من است. بالاخره چند ماه بعد ستار عینک رفاقت را از چهره برداشت و من چهره واقعی اش را دیدم. او تهدیدم کرد که اگر مبلغ قابل توجهی به او ندهم، همسرم را در جریان ارتباطم با مهرانه می گذارد.

از آن روز به بعد رفتارهای مهرانه نیز تغییر کرد به طوری که به یک شیطان وحشتناک تبدیل شد. تازه فهمیدم مهرانه اجیر شده ستار بود تا به این وسیله از من اخاذی کند. وقتی به خواسته آن ها توجهی نکردم ستار تصاویر زننده ای از من و مهرانه را برای همسرم فرستاد به گونه ای که زندگی ام به یک جهنم سوزان تبدیل شد. فرزندانم مرا طرد کردند و همسرم دادخواست طلاق داد.

دیدگاه کاربران

ناشناس۱۱۰۹۲۹۴۱۳:۱۵:۲۸ ۱۳۹۸/۷/۴
مقصر اصلی خانم شما هست که محبت نداشته و غرور بیجا داشته ، چرا نباید به شما توجه میکرد و شما را از آرامشی که خداوند وعده داده در کنار همسر به آن میرسی محروم کند
ناشناس۱۱۰۹۴۷۶۱۵:۴۹:۵۹ ۱۳۹۸/۷/۴
بعد از ده‌ها سال زندگی در کنار همسرش ،.. ، سردمزاجی‌ها یادش اومده و حیرانی و شیفتگی به سراغش اومده!!! حالا هم که دنیایی از توجیهات!!!! خدا کمکش کنه و ما را هم از دست نفس اماره در امان نگهداره خدا به همه‌مون کمک کنه از امتحانات سربلند بیرون بیاییم
ناشناس۱۱۰۹۵۲۱۱۶:۲۴:۵۷ ۱۳۹۸/۷/۴
پدر من من پسر سی سالم هستم سرد مزاجم اون وقت با ۶۰ / ۷۰ سال سن میگی همسرم سرد مزاجه
علی۱۱۰۹۳۳۳۱۳:۴۴:۲۹ ۱۳۹۸/۷/۴
اگر مهرانه را عقد کرده که مشکلی نداشته که بخواهد بترسد
ناشناس۱۱۰۹۴۷۰۱۵:۴۴:۳۸ ۱۳۹۸/۷/۴
یک لذت آنی و شرمندگی و حسرت طولانی
کاوه۱۱۰۹۷۳۴۲۱:۵۰:۳۱ ۱۳۹۸/۷/۴
وقتی فرزندان از و والدین محبت و توجه نبینند به افراد غریبه رو می آورند و وقتی زن یا شوهر نسبت به همدیگر سرد می شوند و یا توجهی به همدیگر ندارند بلافاصله جذب افراد دیگر می شوند و زندگی شان از هم می پاشد لذا باید همواره در طول زندگی نسبت به عواطف همسر و فرزندانمان توجه کنیم تا این چنین دچار مخمصه نشویم .
yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. بازی با کلمات

  2. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

  3. ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد

  4. اقدامی  اشتباه، در زمانی اشتباه تر!

  5. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

  6. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

  7. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

  8. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

  9. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

  10. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

  11. مجلس مقابل این اقدام بایستد

  12. اطلاعیه شماره ۳ فراجا درباره اجرای «طرح نور»  

  13. نحوه رفتار متفاوت فروشندگان در برابر پوشش حجاب مشتریان

  14. منظور: افزایش دائم دستمزدها به ‌رفاه مردم کمک نمی‌کند

  15. رادان:‌ طرح نور با قوت ادامه دارد

  16. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

  17. این ابهامات مناقشه‌برانگیز را برطرف کنید

  18. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

  19. وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!

  20. واکنش بلینکن به حادثه اصفهان/ به مجازات ایران پایبند هستیم!  

  21. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

  22. سردار حاجی زاده با تسلیحات قدیمی و حداقلی به اسرائیل حمله کردیم /از موشک های هایپرسونیک ۲ استفاده نشد

  23. برخی مسئولان بدلیل کارهای بی‌قاعده در زمینه حجاب تذکر گرفتند        

  24. واکنش مشاور قالیباف به حواشی اخیر گشت ارشاد/ روایت ظریف از علت عدم مذاکره با ترامپ

  25. حضور حسین حسینی در دادسرای فرهنگ و رسانه با شکایت فراجا

آخرین عناوین