همانگونه که روحانی در ابتدای مسیر عقبنشینی گام به گام ایران از تعهدات برجامی اعلام کرده بود، هدف دولت ایران از این کاهش تعهدات، نجات برجام و باز نگاه داشتن مسیر مذاکره بود. در واقع دولت، بر خلاف چیزی که علی الظاهر آنرا بی اهمیتی حضور امریکا در برجام اعلام میکند، بشدت محتاج و علاقهمند به برگرداندن ایالات متحده به میز برجام است. از طرفی هم دولت مکررا اعلام میکند که تنها راه بازگشت به میز مذاکره با امریکا، توقف تمامی تحریمها توسط ترامپ است. لکن، روشن است که مسیر فعلی ایران به آنچیزی که دولت آنرا انتظار میکشد نمیرسد. برای دستیابی به هدف رفع تحریمها از مسیر مذاکره، ابتدائا تکلیف چند مسئله باید روشن شود.
اول انکه دولت باید بپذیرد برجام بدون آمریکا توافقی مرده است و برجام اروپایی بجایی نمیرسد. نشانههایی از پذیرش این گزاره در بدنه وزارت خارجه وجود دارد اما پذیرش کامل آن لازمهی شروع مسیر جدید خواهد بود. دوم آنکه راهبرد اتمی ایران باید روشن شود. فشاری که فعلا بروی ایران اعمال میشود به ماکزیمم رسیده، و بهترین زمان برای حرکت کشور به سمت تسلیحات اتمی همین حالا است. اما اگر نظام واقعا به این نتیجه رسیده که به هیج وجه اتمی نشود، ممانعت از مذاکره مجدد بی معنی است. انچه تحریمها را لغو میکند تفاهم با آمریکا است و امریکا هم بجز با مذاکره مجدد راضی به اینکار نخواهد بود. سوم آنکه دولت باید بپذیرد، مذاکره از موضع خوشبینی و توافق جامع برای مدت طولانی بینتیجه خواهد بود و پر کردن دست کشور برای مذاکره از موضع قدرت ضروری است.
اما برای مذاکره مجدد با آمریکا چه باید کرد؟ پر واضح است که امریکا به هیچ وجه تحریمها را پیش از شروع مذاکرات رفع نمیکند. احتمال کاهش حداقلی تحریمها برای ارسال پیام مذاکره به ایران دور از انتظار نیست اما تصور اینکه دولت امریکا، از ابزار اصلی فشار خود که به وسیله آن از ایران امتیاز خواهی میکند، دست خواهد کشید، تصوری خوش بینانه است. بنابراین، احتمال عقب نشینی آمریکا منتفی است. مذاکره از موضع ضعف و برای رفع تحریمهایی که کشور را در در منگنه قرار داده، از همین ابتدا عدم توازن توافق احتمالی را قطعی خواهد ساخت. ایران برای دستیابی به نقطه توازن نیازمند پیشروی اتمی است. ایران باید از برجام فورا خارج شود، غنی سازی ۲۰ درصد و فراتر از آن را -فارغ از اینکه کشور نیاز فنی به آن دارد یا نه- بسرعت شروع کند و علاوه بر اینها یک قدم جلوتر برود و از NPT هم فعلا خارج شود. این را نباید فراموش کرد، که پذیرش تعهداتی فراتر از NPT نشاندهنده ضعف کشور خواهد بود. تبعیض در مورد برنامه هستهای ایران باید پایان یابد. بنابراین، آنچه در مذاکره پیش رو مطرح خواهد شد، پذیرش عضویت موقت و ۴ سالهی ایران در پیمان منع اشاعه تسلیحات اتمی یا همان ان پی تی، در ازای رفع موقت و ۴ سالهی تحریمها است. پذیرش توافق جامعی که تا ابد برنامه اتمی ایران را استثنایی اعلام میکند، اشتباه بزرگی بود که نباید مجددا تکرار شود.
در اینجا بیان دو نکته ضروری است. تعیین نقطه نهایی توافق بر خلاف دور پیشین مذاکرات به عهده ایران خواهد بود. این هنر دیپلماتها است که به طرف مقابل خود بقبولانند که حاضر نیستند فراتر از نقطهای خاص تن به توافق دهند. آن نقطه نهایی باید پیمانی باشد که دیگر کشورها هم به آن پیوستهاند. ترامپ برای توافق عجله دارد و از مهر تا انتخابات امریکا فرصت مناسبی برای امتیاز گیری از او خواهد بود. توجه به نیاز آمریکاییها به توافق برای ارضای افکار عمومی داخلی، برای موفقیت در توافق ضروری است. نکته دوم اینکه دیپلماتها در دنیا برای آنکه طرف مقابل را قانع کنند که بیشتر از نقطهای خاص حاضر به توافق نیستند، افکار عمومی داخلی و یا مقاومت پارلمان را بهانه میکنند. چیزی که در ایران خلاف آن رخ داد. روحانی نه تنها از افکار عمومی که آماده دفاع از برنامه اتمی بود استفاده نکرد، بلکه مردم را در مناظرات سال ۹۲ نسبت به ارزش برنامه اتمی کشور مردد نمود. از طرفی هم با تاکید بر بیاهمیتی مجلس در تصویب برجام، از قدرت چانه زنی تیم مذاکره کاست. این اشتباهات نباید تکرار شود و مجلس لازم است با طرحی دولت را وادار کند که فقط در چهارچوب NPT حاضر به توافق باشد؛ این، به تیم مذاکره کننده برای دست یابی به توافقی بهتر کمک خواهد کرد.