روزهای کنکور فشار و استرس بی نهایت سنگینی که بر دوش خانواده ها و فرزندان این سرزمین میباشد. فرزندانی که دائما تحت فشار از طرف خانواده ها و مدرسه و آزمونهای آزمایشی مختلف قرار میگیرند و در نهایت در رشتهای که خودشان یا والدین انتظار داشتند قبول نمیشوند.
چه باید بکنند؟ حاصل تلاش چندین ساله و امید و آرزوهایشان بر باد رفته است. و خود را عنصری شکست خورده تصور میکنند که در یک مسابقه نفسگیر هیچ مقام دلخواهی بدست نیاورده اند. اینها همان آیندهسازان این کشور هستند. با دستهای خودمان نسلی بیانگیزه و ضعیف تحویل جامعه میدهیم. حال با این همه فشار تازه باید فکر کنند که چه کار بکنند و چه کاره بشوند. چه منتها که شنیده اند و تاسفها که خورده اند و خواهند خورد. حتی کسانی به جایی میرسند که تحت نظر پزشک و روانپزشک قرار میگیرند.
ظرفیت محدود رشتههای پزشکی و رشتههای مرتبط با آن منجر به قبولی تعداد اندکی از شرکتکنندگان میگردد و خیل عظیم پانصد هزار نفری به ناچار در رشتههای دیگری که اصلا حتی به آن فکر هم نمیکردند ادامه تحصیل خواهند داد. آیا واقعا راهی برای کاستن از این فشار ها وجود ندارد؟ مطمنا راههای متفاوتی وجود دارد و بر اساس آن در کشورهای مختلف عمل میشود. اما در عین حال سه پیشنهاد مطرح میگردد تا توسط قانون گذاران پیگیری گردد:
الف- یک راه آن است که به جای اینکه این همه درس مربوط به سه سال در یک روز امتحان گرفته شود کافی است از طریق برگزاری سه امتحان نهایی شبه کنکور و دقیقا درس به درس و سراسری در طول سه سال توسط آموزش و پرورش ارزشیابی صورت گیرد و نتیجه آن برای گزیبش در دانشگاه ها ملاک قرار گیرد. با این شیوه فشار کمتری به دانش آموزان از نظر حجم و گستردگی مطالب درسی وارد میگردد.
ب- راه دیگر آن است که ظرفیت پذیرش این رشتهها چند برابر گردد تا پذیرش بیشتری داشته باشند. و از این حالت انحصاری و محدود خارج گردد. و در آینده رقابت بین پزشکان باعث کاهش درآمد و متعادل شدن درآمد این قشر گردد. این راه برای تمام رشتههای پر طرفدار قابل اجرا میباشد.
ج- اما راه سریع و قطعی تصویب قانونی برای دولتی کردن فعالیت رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و رشتههای مرتبط میباشد. یعنی تمام پزشکان حقوق بگیر دولت باشند و مبلغ مشخص و متعادلی برای آن در نظر گرفته شود. تا به این شغل به عنوان شغل با درآمد آن چنانی نگاه نشود. یعنی بیمارستان و مطب خصوصی ممنوع گردد. ظاهرا پیاده سازی طرح ارجاع و پزشک خانواده هم در این راستا میباشد که به کندی پیش میرود. در این صورت برای پوشش بخشی از هزینههای درمان میتوان بیمارستانهای نیمه دولتی داشت که درآمدش اصلا به جیب پزشک نرود و به خزانه واریز گردد و پزشکان تنها حقوق بگیرانی بیش نباشند. نظارت و سنجش درستی عملکرد پزشکان و بیمارستانها با رجوع به بیماران و خانوادههای آنان اجرا گردد.