پادزهر عملیات روانی آمریکا برای مذاکره

گروه سیاسی الف،   3980510033

«جواد منصوری» در روزنامه «حمایت» نوشت:

«دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا در ادامه سیاست کشاندن ایران به‌پای میز مذاکره، سه‌شنبه طی یک پیام توئیتری نوشت: «به یاد داشته باشید، ایران هیچ‌گاه در جنگ برنده نشده و هرگز هم در مذاکره‌ای نباخته است»! این البته اولین بار نیست و ترامپ مشابه همین مضمون را در سخنرانی‌ها و توئیت‌های پیشین خود بیان کرده است. وی بارها از اعلام آمادگی واشنگتن برای مذاکره خبر داده و درعین‌حال، از قدرت نظامی آمریکا دم زده است. از زمانی که مشخص شد کاخ سفید شماره تلفن در اختیار سفارت سوئیس قرار داده تا ایران برای مذاکره تماس بگیرد، واشنگتن خط سیر مشخصی را بر این اساس پیگیری و ترجیع‌بند گفتگو را علی‌الدوام تکرار کرد. پس‌ازاینکه دریافتند نباید منتظر ایران برای گفتگو باشند و از سوی رهبر معظم انقلاب، به‌روشنی پالس عدم مذاکره را دریافت کردند، فاز بعدی که تهدید نظامی بود را پررنگ‌تر کرده و تلویحاً و تصریحاً از روی میز بودن گزینه نظامی در صورت تن ندادن ایران به مذاکره سخن به میان آوردند.

با ضرب شست ایران در جریان ساقط شدن پهپاد آمریکایی، توقیف نفت‌کش متخلف انگلیسی و هشدارهای قاطع در صورت هرگونه تعرض و هجمه، کاخ سفید از موضع تهدید نظامی عقب نشست و حالا ترامپ، عملیاتی روانی به‌منظور متقاعد کردن ایران برای مذاکره را در پیش‌گرفته است. مستأجر کاخ سفید این بار از تهدید نظامی سخن به میان نیاورده اما در عوض، تلاش کرده که هم جمهوری اسلامی را در جنگ‌ها به‌اصطلاح ناتوان نشان دهد و هم با ذکر این موضوع که کشورمان در هیچ مذاکره‌ای بازنده نبوده، مقامات کشورمان را به آمدن پای میز مذاکره ترغیب کند. این در حالی است که جمهوری بنا به دلایل کاملاً محکمه‌پسند و منطقی که مستظهر به تجارب گذشته نیز هست، به‌هیچ‌عنوان در پازل مذاکره آمریکا بازی نمی‌کند. اولین دلیل که زیر بنایی‌ترین علت عدم ورود ایران به تله مذاکره است، بی‌اعتمادی کامل به آمریکاست. گفتگو، پروسه‌ای بر مبنای اعتماد است و حتی اگر ادعای هواداران مذاکره که می‌گویند مبنای گفتگوی ایران و آمریکا بر اساس اعتماد نبوده و نیست را بپذیریم، کاخ سفید باید انجام وعده‌هایش را تضمین کند که ابداً چنین رویه‌ای را ندارد. آمریکا و اروپا مدعی بودند که تضمین اجرای برجام، سازمان ملل و شورای امنیت است اما وقتی ترامپ به‌راحتی از آن خارج شد، هیچ قطعنامه و سازمان و کشوری نتوانست مانع از لگدپرانی آمریکا شود و خسارات ایران را جبران کند. لذا به دلیل اینکه آمریکا اهل واگذاری امتیازات نقد نیست، نه‌فقط به آمریکا اعتماد نداریم، بلکه هیچ تضمینی برای اجرای وعده‌های کاخ سفید نیز وجود ندارد چون خود را پلیس دنیا می‌داند و وقعی به مفاد قطعنامه‌های سازمان‌های به‌اصطلاح بین‌المللی نمی‌نهد. افزون بر این، آمریکایی‌ها عادت کرده‌اند که در مذاکره، همیشه خواستار امتیازات نقد باشند اما وقتی قرار است که در یک داد و ستد منطقی، امتیازی واگذار کنند، به چیزی جز وعده‌های قرص و محکم اما توخالی بسنده نمی‌کنند.

دومین دلیل به ماهیت زیاده‌خواه آمریکا بازمی‌گردد. آمریکایی‌ها در مقابل به‌اصطلاح امتیازاتی که مدعی‌اند در مذاکره می‌خواهند به ایران بدهند، به‌دفعات متعدد و به‌کرات اعلام کرده‌اند که خواستار کوتاه آمدن جمهوری اسلامی از مؤلفه‌های قدرتش هستند. به‌بیان‌دیگر، در ازای محدودیت در شاخصه‌های حیاتی و ناموسی کشور و تضعیف امنیت ملی می‌خواهند مشتی وعده و وعید را مانند گذشته تحویل کشورمان بدهند. ازاین‌رو، از عقلانیت به دور است که کشوری بر سر اهرم‌های تضمین قدرت و امنیت خود معامله کند، چراکه هیچ‌چیز نمی‌تواند جایگزین آن شود.

مذاکره به‌صرف تنش‌زایی نیز جواب نمی‌دهد چراکه کاخ سفید، نشستن بر سر میز گفتگو را نتیجه فشار تحریم‌ها یا تهدیدات نظامی و یا ساده‌انگاری ایران می‌پندارد. در هر سه حالت، مذاکره با چنین کشور مستکبری که ثابت‌شده زبانی جز زور را نمی‌فهمد، مثل «سمّ مهلک» عمل می‌کند. به فرض اینکه گفتگوی مدنظر آمریکا 100 درصد به نفع دو طرف و به معنای واقعی کلمه «برد- برد» باشد، باز هم کاخ سفید از یک امتیاز بیشتر برخوردار است،‌ چراکه اولاً طراح آن، تیم امنیت ملی ترامپ بوده و ثانیاً بازی در این جدول، به مفهوم تن دادن ایران به مختصات گفتگوهای آمریکایی تعبیر می‌شود. حال‌آنکه واقعیت، کاملاً مغایر شرایط ایدئال است و کاخ سفید، مذاکره را به یکی از سه قسم پیش‌گفته تعبیر می‌کند. در چنین شرایطی، حریف متقاعد می‌شود به طرفی که این‌گونه حاضر به گفتگو شده، نه‌تنها کوچک‌ترین امتیازی ندهد، بلکه تا جایی که بتواند حداکثر امتیاز را کسب کرده و درعین‌حال، آن را تحقیر کند.

نکته چهارم اینکه اصل ادعای آمریکایی‌ها برای مذاکره، اساساً مفهوم ماهوی مذاکره را ندارد چراکه عربده‌کشی و تهدید از طریق لشکرکشی و اعزام ناو و بمب‌افکن، با دیپلماسی و گفتگو مقارن نیست و نمی‌توان چنین نامی بر آن گذاشت. مذاکره زیر شبح تهدید، نقطه مطلوب آمریکاست، درحالی‌که جمهوری اسلامی زیر بار گفتگو به سبک یانکی‌های گاوچران نمی‌رود و چنین رویه تحقیرآمیزی را نمی‌پذیرد.

رئیس‌جمهور آمریکا در توئیت کذایی خود در کنار تاکتیک تشویق ایران به مذاکره، مدعی شده که کشورمان در هیچ جنگی پیروز نشده است. برای اطلاع شخص ترامپ باید مواردی از پیروزی جمهوری اسلامی در برابر کاخ سفید را یادآوری کرد؛ به کرسی نشستن اراده انقلاب اسلامی در سوریه علیرغم اصرار آمریکا و اذنابش برای برکناری بشار اسد و تغییر نظام مشروع این کشور، ضرب شست مقاومت لبنان و فلسطین به صهیونیست‌ها در میادین متعدد، خروج نیروهای تروریستی ارتش آمریکا از شرق فرات در سوریه و تصمیم به انتقال نظامیان این کشور از عراق به خاک کویت، دست برتر ایران و جبهه مقاومت در برابر توطئه معامله قرن، اذعان به ناتوانی فاجعه‌بار آمریکا در مواجهه با نیروهای مسلح کشورمان در جریان رزمایش «چالش هزاره»‌ در سال 2002، ساقط شدن پهپاد آمریکایی گلوبال هاوک، بازداشت ملوانان متجاوز آمریکایی در دی‌ماه 94 و خاک‌مال شدن پوزه جبهه عربی، غربی و عبری در جنگ یمن، تنها بخشی از راهبرد موفق جمهوری اسلامی در مواجهه نظامی با آمریکاست.

نتیجه اینکه فرمول ثابت‌شده پیروزی و اقتدار در برابر شیطان بزرگ، «مقاومت حداکثری» است. کاخ سفید نشان داده که زبانی جز مقاومت را نمی‌فهمد و هر جا این راهبرد موفق به مرحله عمل آمده، محصول ارزشمند آن را در حوزه‌های مختلف برداشت کرده‌ایم؛ همچنان که وادادگی و پذیرش وعده‌های پوچ حریف، ضرری جز معطل کردن مقدرات و کاستن از شتاب پویایی کشور نداشته است.