موضع گیری در سیاست خارجی بر اساس منافع ملی است و معمولاً همه جریان ها و گروه های سیاسی تلاش می کنند با همگرایی و تقویت مواضع رسمی، آورده ها و فواید کشور را در محیط آشفته بین المللی به حداکثر برسانند. در راستای این همگرایی، اشتراک نظر جریان ها و گروه های سیاسی، دستکم در پاره ای از موارد مسلم ، حایز اهمیت است. اتفاقی که می تواند موجب انسجام اجتماعی در داخل و تامین منافع ملی در صحنه بین المللی شود.
نگاهی به تحلیل ها و اظهارنظرهای مختلف طی چند روز گذشته همزمان با نزدیک شدن به موعد برداشتن گام دوم کاهش تعهدات برجامی از سوی ایران در برابر بدعهدی اروپایی ها نشان دهنده تلاش برخی گروه های سیاسی جهت تضعیف منافع ملی در این برهه حساس با تاکید بر مسائل حزبی و جناحی است.
به گزارش الف پس از خروج آمریکا از برجام، بازگشت روزافزون تحریم ها و تعلل اروپایی ها در تامین منافع ایران، در یک تصمیم ملی قرار شد که ایران در دو گام نسبت به کاهش تعهدات برجامی خود اقدام کند. تصمیمی که توسط تمامی دستگاه ها و نهادهای ذیربط مانند شورای عالی امنیت ملی، وزارت خارجه و ... اتخاذ شده و از حمایت تمام سیستم سیاسی نیز برخوردار است. اتفاقاً برداشتن گام اول در اردیبهشت ماه که در قالب عدم تعهد به محدودیت های اعلام شده در برجام بود منجر به تکاپو اروپایی ها برای راه اندازی اینستکس شده این در حالی است که در 14 ماه گذشته عملاً آنها هیچ واکنشی نشان نداده بودند.
از آنجا آنکه بنابر قول خود مقامات دولت وعده اروپایی ها برای جبران خسارت های ایران به اندازه کافی عملی نشده است (به نقل از سخنان محمدجواد ظریف، عباس عراقچی و مجید تخت روانچی)، تهران مصمم است تا گام دوم را در 16 تیرماه بردارد. این اقدام بدون شک حرکتی راهبردی در راستای تامین منافع ملی است اما در این بین برخی رسانه ها با ارائه تحلیل های عجیب و غریب تلاش می کنند تا از گام دوم ایران در راستای نزاع های جناحی و سیاسی داخلی بهره گیرند. در یکی از این تحلیل ها آمده است: « ....دلواپسان نگرانند که مبادا اینستکس بتواند خواستههای مالی ایران را تامین کند و در نتیجه برداشتن گام دوم کاهش تعهدات هستهای ایران لغو و یا مشروط شود. آنها به دنبال خروج کامل از برجام هستند و دولت به دنبال تامین منافع ملی با یا بدون برجام. تفاوت همینجاست. به همین دلیل نیز تا ۱۶ تیرماه هرچه در توان دارند علیه اینستکس مینویسند و جوسازی میکنند تا فضایی که مدنظرشان است را القا کنند».
در بخش دیگری از این تحلیل که در یکی از شبکه های اجتماعی مجازی منتشر شده آمده است: «براساس طرحی که آنها در نظر دارند، اگر دولت بتواند در فاصله زمانی باقی مانده تا انتخابات پایان سال دستاوردی در زمینه سیاست خارجی به دست بیاورد، آنها انتخابات را واگذار خواهند کرد. در صورتی که بتوانند جلوی دستیابی دولت به یک دستاور را گرفته و ایران را بار دیگر در ریل بازگشت به ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار دهند، امیدوارند بار دیگر بتوانند با برساختن دوگانه «مقاومت / سازش» این بار برنده انتخابات های ۹۸ و ۱۴۰۰ باشند.»
در پاسخ به این تحلیل ها باید گفت اولاً تا همین حالا نیز کشورهای اروپایی در انجام تعهدات خود بسیار تعلل کرده اند، ثانیاً بعید است اروپایی ها اقدامات جدی انجام دهند چرا که آنها نیز بدلیل اشتراک منافع با آمریکا در برخی زمینه ها در قالب سیاست فشار حداکثری ترامپ به ایران ایفای نقش می کنند( در این باره اشاره به مواضع کشورهای اروپایی مانند انگلیس و فرانسه درباره مسائل موشکی و هسته ای مهم است)، ثالثاً ایران به صراحت اعلام کرده اگر زمینه تسهیل تبادلات مالی و نفتی ایران فراهم شود از کاهش تعهدات برجامی خود عقب نشینی خواهد کرد. در واقع ایران این دو گام را راستای خلف وعده اروپایی ها برمی دارد و بالطبع اگر منافع ایران تامین شود هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد در این مسیر گام های بعدی برداشته شود. همچنین همان گونه که دولت بارها اعلام کرده ایران کاهش تعهدات خود را در قالب برجام انجام داده و بحث خروج از توافق هسته ای مطرح نیست.
بی تردید تلاش برای تفسیر جناحی سیاست های مبتنی بر اجماع ملی در برابر غرب یا ماهیگیری سیاسی از آبی که بدعهدی های آمریکا و اروپا آن را گل آلود کرده عمل کردن به نفع مخالفان ایران است و انتظار می رود جناح ها و گروه ها اختلافات سیاسی خود را به عرصه سیاست خارجی منتقل نکنند و سیاست خارجی را فضایی برای تسویه حساب قرار ندهند.