در ماه های اخیر برخی فعالان سیاسی اصلاح طلب از عدم شرکت در انتخابات یا مشارکت مشروط سخن گفته اند. در این باره می توان به سخنان سعید حجاریان، عبدالله ناصری و علی صوفی(فعالان سیاسی اصلاح طلب) و ... اشاره کرد.
ایده اصلی چنین افرادی این است: برای شرکت اصلاح طلبان در انتخابات مجلس که در اسفندماه سال جاری برگزار می شود شورای نگهبان باید تضمین دهد چهره های اصلاح طلب احراز صلاحیت می شوند یا این که در انتخابات شرکت نمی کنند و آن را تحریم می کنند.
روشن است که نظام جمهوری اسلامی و نهادهای متصدی برگزاری انتخابات اگر چه باید زمینه را برای مشارکت حداکثری گروه های سیاسیِ درون سیستم فراهم کنند اما نباید برای هیچ دسته و گروهی فرش قرمز پهن کنند و از موضع و جایگاه خود در راستای اجرای قانون کوتاه بیایند. البته نهادهای نظارتی می باید تا حد امکان رعایت انصاف را مدنظر داشته باشند و از سخت گیری های بی مورد پرهیز نمایند اما این سخن هرگز به معنای قربانی کردن و زیرپاگذاشتن اصول و قوانین برای خوشایند و جلب رضایت یک گروه سیاسی نیست.
این پرسش مطرح می شود که چرا اصلاح طلبان امسال از شرطگذاری برای مشارکت در انتخابات سخن می گویند و چرا چنین اتفاقی مثلاً در انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 که در آن انتخابات اصلاح طلبان برای پیروزی دولت روحانی با تمام قدرت وارد میدان شده بودند، رخ نداد؟! درباره دلایل ارائه چنین راهبردی از سوی تئوریسین ها و برخی فعالان سیاسی اصلاح طلب می توان به دلایل زیر اشاره کرد:
حمله پیشدستانه برای عقب نشینی شورای نگهبان: بدون شک اولین دلیل اصلاح طلبان برای مطرح کردن دوگانه مشارکت مشروط یا تحریم انتخابات تحت فشار گذاشتن شورای نگهبان برای مسامحه و آسان گیری نسبت به نامزدهای اصلاح طلب است. در واقع تئوریسین های اصلاح طلب تصور می کنند با این گونه تاکتیک ها می توانند برخی نامزدهای مسئله دار خود را از فیلتر تائید صلاحیت ها عبور دهند و آن ها را وارد رقابت های انتخاباتی کنند.
عدم وجود کارنامه مثبت: اصلاح طلبان به عنوان پیروز انتخابات مجلس در سال 1394، انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر در سال 1396 فاقد یک کارنامه قابل قبول به حامیان خود جهت تشویق آنها به حضور در انتخابات هستند. عملکرد لیست امید در مجلس شورای اسلامی مثبت نبوده و آنها هیچ اقدام، طرح و تحقیق و تفحص جدی را به سرانجام نرسانده اند. بدلیل ضعف فراکسیون امید، آنها در سال آخر مجلس یکی از کرسی های نائب رئیسی و کرسی ریاست کمیسیون امنیت ملی مجلس را نیز از دست دادند. اصلاح طلبان همچنین در سال 1392 و 1396 از حامیان جدی ریاست جمهوری حسن روحانی بودند اما با شکست اجرایی و گفتمانی دولت یازدهم و دوازدهم که تمام سرمایه گذاری خود را در قالب برجام انجام داده بود عملاً چشم انداز مثبتی برای بهبود وضعیت و شرایط اقتصادی کشور متصور نیست.
به این مسائل باید عملکرد لیست پرحاشیه و جنجالی اصلاح طلبان در شورای شهر تهران را نیز اضافه کرد که عملاً با وجود این که شورای نگهبان در آن انتخابات حضور ندارد و بسیاری از چهره رادیکال و حتی ملی مذهبی نیز وارد رقابت ها شده بودند اما در نهایت فهرستی بر پایه لابی و چانه زنی های سیاسی تهیه شد که موجب ایجاد شکاف های جدی بین احزاب و گروه های سیاسی اصلاح طلب شد. در حال حاضر نیز با عملکرد ضعیفی که اصلاح طلبان در شورای شهر تهران داشته اند همه پیگیر یافتن مقصر این ناکارآمدی شده اند.
بنابراین با این عملکرد و بر اساس تجربه سیاسی می توان گفت احتمالاً اقبال به اصلاح طلبان در انتخابات مجلس در اسفند ماه امسال و انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 به شدت کاهش می یابد. اتفاقی که سیدمحمد خاتمی نیز بر آن تاکید دارد اما اصلاح طلبان با شرط گذاری برای نهادهای انتخاباتی تلاش می کنند با عدم پذیرش مسئولیت کارنامه شکست خورده خود در سالهای اخیر، افکار عمومی و اذهان طرفداران و حامیان خود را از واقعیتها منحرف کنند و با دو قطبی کردن فضای سیاسی آنها را ترغیب به شرکت دوباره در انتخابات مجلس نمایند.
عدم کارآزمودگی سیاسی: طبیعت ورود به هر رقابتی مستلزم پذیرش قواعد و اصول آن مسابقه است. نهایت آن رقابت نیز می تواند شکست یا پیروزی باشد. حضور گروه ها و جریانات در میدان سیاست و رقابتهای سیاسی نیز می تواند همراه با برد یا شکست باشد. بدون شک این امر منطقی و پذیرفتنی نیست که اگر زمانی به هر دلیلی یک گروه یا جناح خاص تصور کرد در انتخابات به پیروزی دست نمی یابد از شرط گذاری سخن بگوید یا از حضور در انتخابات کناره گیری کند یا اینکه بعد از شکست از پذیرش باخت طفره برود. پیش آمدن این مسائل نشان دهنده نوعی عدم پختگی و کارآزمودگی در رقابتهای سیاسی است که به اصطلاح می توان از چنین اتفاقی به جرزنی در رقابت های سیاسی تعبیر کرد.
در نهایت باید گفت عقل و انصاف حکم می کند اصلاح طلبان برای یکبار که شده یک تصمیم جدی بگیرند و با پذیرش قواعد بازی سیاسی از اتخاذ ژست اپوزیسیون گرفتن برای پیروزی در انتخابات دست بردارند. در پیش گرفتن چنین سیاست ماکیاولیستی علاوه بر این که توهین به حامیان و پایگاه رای اصلاح طلبان است بیانگر نوعی دیکتاتوری پنهان و عدم توجه به چهارچوب های سیستم سیاسی نیز می باشد.