به گزارش خبرآنلاین، در شامگاه هفتم تیر 1360، آیتالله بهشتی، رییس وقت دیوان عالی کشور و بیش از ۷۰ نفر از مقامات و چهرههای برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، ۲۷ نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار دفتر اصلی این حزب به شهادت رسیدند.انفجاری که مجاهدین خلق آن را سازماندهی کرده بودند.
محسن رهامی فعال سیاسی اصلاح طلب که آن زمان نماینده مجلس بوده است، خاطرات تلخی از آن روز دارد.
او در بخشی از خاطراتش از مجلس اول گفت: من هم از جمله اعضای همان جلسه بودم که از چند ماه قبل شبهای چهارشنبه در آن محل تشکیل می گردید. این جلسه جهت هم اندیشی بین نمایندگان همفکر مجلس که نوعا عضو حزب جمهوری اسلامی بودند تشکیل می گردید، نوعا تنی چند از وزراء و سایر مدیران ارشد کشور، حسب مورد، در جلسه شرکت می کردند. تعداد ما حدود ۸۰ تا ۱۰۰ نفر بالغ می گردید. من آن روز به خاطر مهمانی که از قم برایم رسیده بود به نماز جماعت مغرب و عشاء، که اغلب به امامت مرحوم آقای بهشتی اقامه میگردید، نرسیدم. با تاخیر خودم را به ساختمان حزب رساندم. وقتی وارد حیاط حزب شدم انفجار رخ داد. من از اول انفجار تا نزدیک صبح که آخرین جنازه را بیرون آوردیم آنجا بودم.
رهامی با بیان اینکه کسانی را که اول بیرون آوردیم، صدمات سختی دیده بودند، اظهار داشت: ولی اغلب زنده بودند، ازجمله، آقای کیاوش( علوی تبار) نماینده اهواز، حجت الاسلام فردوسی پور نماینده مشهد، آقای محمودی نماینده قصر شیرین، حجت الاسلام مروی سماورچی نماینده طرقبه و چناران، اما کسانی را که وسط ساختمان بودند و با استفاده از جرثقیل های سنگین ، جهت برداشتن تیرآهنها، در ساعت های ۱۰ و ۱۱ شب به بعد، بیرون آوردیم، متاسفانه همگی شهید شده بودند.
او که با تلخی از آن ساعات بعد از انفجار یاد می کرد، ادامه داد: یادم نمی رود که مرحوم شهید قندی، وزیر پست و تلگراف و تلفن، شهید عباسپور ، وزیر نیرو و شهید فیاض بخش، وزیر مشاور و رئیس سازمان بهریستی کشور، در کنار هم بودند و کاملا پرس شده بودند. مرحوم شهید بهشتی، رئیس دیوانعالی کشور و مرحوم استکی( نماینده شهر کرد) و سایر کسانی که نزدیک تریبون و محل اصلی انفجارها بودند، بدنشان بیشتر متلاشی شدت بود، در این فاجعه بیش از ۸۰ نفر از بهترین فرزندان این مملکت، و از صادق ترین و پاکترین خدمتگذاران کشور، به شهادت رسیدند، که ۲۷ نفر آنها نماینده مجلس بودند.
رهامی گفت: یکی از بدترین روزهای عمرم همان روزها و لحظه ها بود، که به چشم دیدیم، این فاجعه محصول جنایت و خیانت خیانتکارانی بود، که شعار خدمت به خلق و مبارزه با امپریالیسم آنها گوش فلک را کر می کرد. بعد از آن هم در خارج و داخل کشور، این نوع جنایتها و خیانتهایشان را ادامه داده اند. به نظر من قضیه از دست رفتن سرمایه انسانی عظیم و کم نظیری که با انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و انفجار هشتم شهریور ساختمان ریاست جمهوری، پیش آمد، سالیان درازی طول خواهد کشید که جبران گردد، ودر واقع بعید میدانم که جبران شود.