به گزارش الف، برخی رسانهها سفر شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن به تهران را که قرار است در تاریخ ۲۲ خرداد ماه صورت گیرد به منزله آغاز مذاکرات غیرمستقیم آمریکا و ایران ارزیابی کردهاند. در این چارچوب مذاکرات آبه با مقامات و مسئولان کشورمان همتراز مذاکرات عمان در سال ۲۰۱۳ زمان باراک اوباما در نظر گرفته می شود که در نهایت به توافق هستهای منجر شد.
در راستای این تحلیل، بر موضع گیری دونالد ترامپ (مبنی بر عدم تلاش برای تغییر نظام سیاسی ایران) و مایک پمپئو (مبنی بر مذاکره بدون قید و شرط که عقب نشینی از ۱۲ شرط تعیین شده قبلی بود) نیز بسیار تاکید میشود. این موضع گیریها به این دلیل بسیار برجسته شده که در هفتههای گذشته تنشهای لفظی بین مقامات آمریکا و ایران شدت گرفته بود تا جایی که برخی رسانهها داخلی و خارجی از احتمال وقوع درگیری و جنگ گفته بودند (البته این گونه ادعاها کمتر به واقعیات و پیچیدگی های سیاست توجه دارند).
اما ادعای کاهش تنش بین ایران و آمریکا تا چه میزان می تواند مبتنی بر واقعیت باشد؟ آیا سیاست مقامات دولت ترامپ که تاکنون مبتنی بر اتخاذ رویکردهای تقابلی و خصمانه در قالب سیاست فشار حداکثری برای محاصره ، عقب نشینی و براندازی نظام سیاسی ایران بوده تغییر پیدا کرده است؟ در صورت پاسخ مثبت به این سوال، آیا این دگرگونی میتواند به مثابه آغازی جهت هموار شدن انجام مذاکره بین طرفین و رسیدن به یک توافق احتمالی حتی حداقلی (فارغ از ادعاهای ترامپ مبنی بر مذاکره درباره تمامی موضوعات و موارد اختلافی) تفسیر شود؟
نکته مهم این است اگر چه سیاست اعلامی دولت ترامپ در هفتههای اخیر تا حدودی دچار تغییر شده اما در سیاست اعمالی آن که فشار حداکثری بوده تحولی رخ نداده است. به همین دلیل است که در روزهای گذشته ۳۹ شرکت پتروشیمی ایران مشمول تحریم شدند. در واقع به نظر میرسد سیاست چماق دولت ترامپ تغییری نکرده، اما همزمان تلاش می شود با چند موضع گیری رسانه ای بدون هزینه، ایران را تشویق به نشستن به پای میز مذاکره کند.
واضح است این نوع سیاست هرگز نمیتواند ایران را ترغیب نماید وارد مذاکره با فرد دمدمی مزاجی مثل ترامپ شود؛ به خصوص این که تجربه کره شمالی پیش روی ایران قرار دارد. مذاکره با پیونگ یانگ عملاً هیاهو برای هیچ بوده و به نتایج خاصی منجر نشده است. با توجه به حدود سه سالی که از ریاست جمهوری ترامپ می گذرد می توان با قاطعیت گفت بیشتر سیاست سلبی در راستای خروج از معاهدات در دولت کنونی آمریکا وجود دارد و تمایل، حوصله و اعتقادی به مذاکرات پیچیده بر اساس اصول بین الملل جهت نیل به توافق های دو یا چندچانبه دیده نشده است.
ایران نیز به صراحت اعلام کرده شرط موفقیت میانجیگری «بازگشت آمریکا به برجام و جبران خسارتهای وارد شده به ایران» و «رفع تحریمهای فراسرزمینی واشنگتن علیه کشورمان» است. شروطی که بسیار بعید است توسط دولت ترامپ مورد پذیرش قرار گیرند.
فاصله ایران و غرب آنجا تشدید میشود که اگر به موضعگیری اخیر امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در دیدار با دونالد ترامپ نیز باید توجه کرد. مکرون به صراحت از لزوم توافقهای تکمیلی با ایران جهت تشدید محدودیتها بر برنامه هستهای و دفاعی و سیاست منطقهای ایران سخن میگوید. به این مسئله باید به موضع گیری گاه و بیگاه مقامات آلمانی و انگلیسی را نیز اضافه کرد. حتی گفته میشود سفر هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان به ایران نیز در راستای انتقال پیام اروپاییها انجام شده است. در واقع به نظر میرسد بعد از خروج واشنگتن از برجام بار دیگر اروپا و آمریکا جهت اعمال فشار به ایران به توافق رسیدهاند.