پشت پرده استعفای بطحایی
پنجشنبه ۱۶ خردادماه، سیدمحمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش در میانه یک روز تعطیل و پس از چند مرحله تکذیب، استعفا داد و استعفایش مورد پذیرش رئیسجمهور قرار گرفت. آنچه در رسانه رسمی دولت منتشر شد و ظاهر استعفانامه به مامیگوید این است که علت این استعفا تصمیم بطحایی برای شرکت در انتخابات مجلس بوده است.
بیشتر بخوانید: موافقت روحانی با استعفای وزیر آموزش و پرورش+ متن استعفا
اما این استعفای ناگهانی با واکنش رسانهها همراه شد. عموم رسانهها دلایل دیگری برای این استعفا ذکر کردند. روزنامه اعتماد نوشت: «در جريان نشست هيات دولت، موضوع طرح نظام رتبهبندي معلمان كه بررسيهاي لازم در كميسيون تخصصي دولت روي آن انجام شده و بر اساس اعلامهاي قبلي بايد لايحه آن به مجلس ارايه شود با مخالفت رييسجمهوري مواجه شده و روحاني ميگويد كه اين موضوع در حال حاضر اولويت كشور نيست. اين موضع روحاني و مخالفتش با ارايه لايحهاي كه جامعه فرهنگيان در طول مدت اخير بارها و بارها خواستار تسريع در روند اقدامات آن شده با اعتراض يا در عبارتي صحيحتر انتقاد بطحايي مواجه ميشود.
وزير سابق كه بارها و بارها از سوي جامعه فرهنگيان به دليل تاخير در ارايه لايحه نظام رتبهبندي معلمان به مجلس مورد انتقاد قرار گرفته، به خوبي ميداند كه مخالفت دولت و رييسجمهوري با ارايه اين لايحه به معناي گسترش دايره انتقادات و هجمهها به او و دستگاه تحت مديريتش است و به همين دليل در مواجهه با پاسخ منفي روحاني از لفظ استعفا و كنارهگيري استفاده ميكند. لفظي كه گويا چندي بعد به شكل رسمي به رييسجمهوري تقديم شد تا موضوع خداحافظي وزير آموزش و پرورش رنگ و بوي جديتري به خود بگيرد.
با وجود عدم مخالفت شفاهي روحاني در اين نشست، حداقل به نظر ميرسد بطحايي قصد جدي براي كنارهگيري از وزارت آموزش و پرورش نداشته و از موضوع استفعا به عنوان اهرم فشاري بر دولت براي پيشبرد برنامههاي وزارتخانه مطبوع خود استفاده كرده چرا كه روز بعد از جلسه هيات دولت او در صفحه شخصي خود خبر از «رايزني با رييس سازمان اداري و استخدامي كشور براي اصلاح حقوق دانشجو - معلمان» داده و ابراز اميدواري ميكند كه نتايج مثبت اين ديدار و رايزني به زودي حاصل شود.»
دیدهبان ایران، اختلاف بطحایی با نوبخت را عامل استعفای بطحایی دانسته و نوشته است: «روند کاری محمد بطحایی و مطالبه گری او از سازمان برنامه و بودجه باعث شد تا به گفته برخی از نمایندگان مجلس حوصله نوبخت از دست او سر برود و بلافاصله پس از قبول استعفای بطحایی توسط رئیس جمهور مجتبی زینیوند عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه و شخصیت مورد وثوق محمد باقر نوبخت به عنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش معرفی شود. داستان تکراری که پیش از این در وزارت بهداشت توسط محمد باقر نوبخت اتفاق افتاد.»
آنچه در این دو روایت مشترک است این است که علت استعفای بطحایی، اختلاف او با رئیس دولت یا ارکان دولت است. بطحایی چندمین وزیری است که بهدلیل اختلاف، از وزارت استعفا میدهد. روزنامه صبحنو با تحلیل این مسئله نوشت: «برجام نقش نخ تسبیح دولت حسن روحانی را ایفا میکرد. گویا این برجام بود که به دولت هم انگیزه و روحیه میداد، هم انسجام و وحدت میبخشید...
این دولت بر زیرساختی از دیپلماسی بنا شده و حیات گرفته بود و جلو میرفت. از این زاویه میتوان گفت خروج ترامپ از توافق هستهای بزرگترین ضربه را به دولت حسن روحانی وارد کرد... این ضربه، قدرت خود را در شکنندهشدن دولت نشان داد... اما روحانی تلاش خود را مصروف نگهداشتن ایران در برجام کرد. از نظر او، خروج ایران از توافق هستهای میتوانست کار او را کاملا تمام کند.
به همین دلیل، او تلاش کرد تا حکومت را برای ماندن در برجام قانع کند، ولی مشکلات عمده او از درون آغاز شده بود که این موضوع خود را در استعفای قاضیزادههاشمی، آخوندی و مسعود نیلی و در نهایت بطحایی نشان داد. استعفای بطحایی گرچه بهدلیل نامزدی در انتخابات مجلس عنوان شده اما در واقعیت میتواند فرار یکشبه از هیات دولت باشد.
دولت روحانی در اداره کشور ضعیف عمل میکند و از اعتمادبهنفس در مدیریت خالی است و همین موضوع اتمسفر کلی پیرامون دولت را منفی جلوه میدهد. از همین روست که امثال بطحایی ادامهدادن با این دولت را در بلندمدت به سود خود نمیدانند.»
***
نقش مرعشی در مخمصه نجفی
بعد از اینکه اعلام شد محمدعلی نجفی همسر دوم خود را به قتل رسانده است حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی با صدور اطلاعیهای اعضای کارگزاران و جبهه اصلاحات را به سکوت و پرهیز از اظهرانظر در این زمینه دعوت کرد. سایت انتخاب یادداشتی در این زمینه منتشر کرده که مدعی شده است یک فعال سیاسی اصلاحطلب برایش ارسال کرده است.
در این یادداشت آمده است: «حسین مرعشی با فشارهای بسیار خود، نقشی تعیین کننده در انتخاب محمدعلی نجفی بعنوان شهردار تهران داشت؛ آنهم با وجود مخالفت نهادهای امنیتی!
مرعشی، اما انگیزه اش، تنها "شهردار نشدن محسن هاشمی" بود و برای رسیدن به این مقصود و تخلیهی کینهی خود، دست به هر کاری میزد؛ حتی لجاجتی بزرگ با حاکمیت و فرستادن نجفی در دهان شیر و انداختن او در یک مخمصه بزرگ! با آنکه میدانست، نجفیِ باوقار و مودب، نحیفتر از آن است که آتشی چنان، برون آید!
مرعشی حالا برای فراموشی نقشش در سرنوشت نجفی، میخواهد نقش مهرهی خردمند و دلسوز را ایفا کند تا رفتار سخیف سیاسی او فراموش شود!»
پیش از این هم غلامحسین کرباسچی مدعی شده بود وقتی صحبت از نجفی برای شهرداری تهران بود مخالفتش را بارها اعلام کرده است.
***
ماجرای حضور احمدینژاد در افطاری باهنر چه بود؟
محمدرضا باهنر گفتوگویی با ایسنا داشته که در بخشی از آن به حضور احمدینژاد در افطاری جامعه اسلامی مهندسین اشاره کرده است. باهنر گفته است: «مسئله خیلی کوچکی از نظر اجتماعی بود. شوهر همشیره بنده که پدر آقای ثمره هاشمی میشود، حدود ۲۵ روز قبل فوت کرده بود و آقای احمدی نژاد هم از آنجا که با آقای ثمرههاشمی برو و بیایی دارند و ارتباطشان خوب است، از تهران برای مراسم ختم به کرمان آمدند. همچنین در مراسم ختمی که در مسجد نور تهران برگزار شد هم حاضر شدند و همانجا از من پرسیدند دعوتتان برای افطاری جامعه اسلامی مهندسین جدی است یا نه؟ من هم گفتم بله؛ ما دعوت کردهایم و هرکس بیاید خوب است که ایشان هم بر همین اساس تشریف آوردند. بنابراین فکر نمیکنم علتی جز برای همان رفتوآمدهای مرسومی که گفتم، وجود داشته باشد. ضمن اینکه فکر نمیکنم خود احمدینژاد هم میلی برای رفتوآمد با اصولگرایان داشته باشد.»
توضیحات باهنر درباره حضور احمدی نژاد در مراسم افطاری اصولگرایان
***
شماره پیامک برای اعلام بیحجابی اعلام نشده است
سردار حسین رحیمی رئیس پلیس تهران بزرگ با اشاره به پخش شماره پیامکی در فضای مجازی برای اعلام بدحجابی یا بی حجابی رانندگان و مسافران ماشینها گفت: پلیس هیچ شماره پیامکی برای اعلام بدحجابی یا بی حجابی در خودرو اعلام نکرده است.
وی افزود: به دنبال این هستیم که شمارهای برای بازرسین نامحسوس ایجاد کنیم که به غیر از سامانههای ۱۱۰ و غیره، یک شماره پیامک هم برای این تخلف در اختیار بازرسان قرار دهیم اما تا به امروز هنوز این شماره پیامک را به دست نیاوردیم.
رئیس پلیس تهران بزرگ در پایان خاطرنشان کرد: این شایعاتی که در فضای مجازی پخش میشود امنیت روانی افراد جامعه را به خطر میاندازد و درست است که پلیس قاطعانه با هر گونه تخلف برخورد میکند ولی به دنبال این نیست که بخواهد جوی ناایمن برای امنیت روانی مردم ایجاد کند.
***
زنگنه: نمیخواهم به زندان بروم
بیژن زنگنه گفتوگویی با خانه ملت درباره فروش نفت در شرایط تحریم انجام داده است. بخشی از این گفتوگو را میخوانیم:
«بالاخره قدرت ریسکپذیریتان کم شده است یا نه؟
ریسکپذیری یعنی چه؟ فقط خیلی سربسته میتوانم اشاره کنم و بگذرم که اگر بخواهم ریسکپذیری را معنا کنم باید بگویم؛ بزرگترین ریسک در کار ما این است که نفت را به کسی بفروشیم، اما ندانیم که پولش برمیگردد یا خیر!
آقای وزیر برخی میگویند؛ شما نمیخواهید مصیبت زندان پس از دوره وزارت را به جان بخرید و این موضوع سبب کندی کارها و پایین آمدن قدرت ریسک شما شده، آیا شما با این تحلیل موافقید؟
شما حاضرید به زندان بروید؟! چه کسی حاضر است کار و خدمت کند و پس از آن به زندان برود؟ هیچ کس نمیخواهد به چنین مرحلهای برسد، در مورد همکاران من هم نباید به این شکل باشد و باید آنها امنیت کافی داشته باشند. ما اکنون در وزارت نفت فعالیتهای بسیاری انجام میدهیم که نمیگویم خلاف قانون است اما از رویههای متعارف خارج است که در مورد انجام این کارها اجازه گرفتهایم و تصمیمات در یک گروه میشود و برای همه تصمیمات مصوبه داریم. باید کار را با دقت و حوصله پیش برد نه با عجله، البته این تامل سبب نمی شود که در انجام کارها تأخیر کنیم.»
***
بحران اصلاحطلبان به روایت زیباکلام
صادق زیباکلام به اعتمادآنلاین گفت: «من معتقدم که اصلاحطلبان با یک بحران پیچیده و عمیق روبهرو شدهاند که ظرف بیش از دو دههای که از بهوجودآمدن جریان اصلاحات میگذرد، بیسابقه بوده است.
دو دلیل اصلی را برای این بحران متصور هستم. اول اینکه اگر شما امروز از بسیاری از جوانان و نسلهای بعد از انقلاب و دهههای هفتادی و هشتادی بپرسید که اصلاحات یعنی چه و اصلاحطلبی چیست؟ نمیتوانند پاسخ مشخص و منسجمی به شما بدهند. اگر از آنها بپرسید چه تفاوتی بین یک اصلاحطلب و یک اصولگرا وجود دارد باز هم نمیتوانند به شما پاسخ مشخصی بدهند. چون اصلاحطلبان ظرف دو دهه گذشته صرفاً کلیگویی کردند و شعار دادند و به جز یک مشت کلیشههای قشنگ حرف دیگری ارائه ندادند...
نکته دوم به رهبری اصلاحات برمیگردد. واقعا معلوم نیست رهبر اصلاحات چه کسی، چه شخصیتهایی و یا چه نهادی است؟ آقای خاتمی به عنوان رهبر سمبلیک جریان اصلاحات شناخته میشود. آیا اصلاحطلبان و جریان اصلاحات به عنوان یک جریان سیاسی و اجتماعی نباید یک رهبری مشخص و معین داشته باشند؟»