خرازی: خاتمی از سیاست دور شده است
صادق خرازی، فعال سیاسی اصلاحطلب و دبیرکل حزب ندای ایرانیان در پاسخ به سوالی درباره نقش سیدمحمد خاتمی در انسجام اصلاحطلبان به روزنامه سازندگی گفت: «آقای خاتمی خیلی از سیاست دور شده و به نظر می رسد علاقه ای ندارد کنشگر سیاسی باشد. ظاهرا آقای خاتمی علاقه دارد به شخصیت سیاسی تبدیل شود که از دور، دستی بر سیاست داشته باشد. من فکر می کنم آقای خاتمی نتوانسته جامعه را اقناع کند و این نشان می دهد که بین آقای خاتمی، مشاورین ایشان و عمق جامعه فاصله زیادی افتاده است. نمونه آن بحث فدرالیسم است که اخیراً مطرح کردند. »
خرازی درباره اینکه سیاست اصلاحطلبان را در انتخابات مجلس گفت: «به نظر من آن طور که آقای حجاریان مطرح کرده، حاکمیت هیچ شرطی را نه تنها نمی پذیرد بلکه این گونه شعارها باعث می شود فاصله بین اصلاح طلبان و حاکمیت بیشتر شود...
بهترین سناریو و راه حل این است که اصلاح طلبان بنشینند و صادقانه با مردم حرف بزنند و بگویند که ما اشتباه کردیم. هیچ ایرادی ندارد که بگوییم کجاها راه خطا را رفته ایم. چه اشکالی دارد خردمندان اصلاحات حذف نیروهای مسئله دار اصلاح طلب را خود بر عهده بگیرند؟
یکی از اشتباهات، حمایت غیر مشروط اصلاحات از آقای روحانی بود، ما به ایشان چک سفید دادیم. این شد که هر وقت آقای روحانی به اصلاح طلبان نیاز دارد، به آنها رجوع می کند و هر وقت نیاز ندارد به راحتی از اصلاحات عبور می کند.»
خرازی درباره عملکرد شورای عالی اصلاحطلبان گفت: «مشکل این است که رئیس دولت اصلاحات یک چک سفید به آقای عارف و شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان داده اما عملکرد مثبتی نداشتهاند، آنها در مجلس و شورای شهر عملکرد قابل دفاعی نداشتهاند و در خیلی موارد تصمیمهای اشتباهی گرفتهاند.»
***
چه کسی باعث شد نجفی شهردار تهران شود؟
بعد از ماجرای قتل میترا استاد توسط محمدعلی نجفی و تپضیحات نجفی درباره سابقه آشنایی او با آن مرحومه، دیگر برای همگان مشخص شده است که علت استعفای نجفی از شهرداری تهران چه بوده است. اما از همان روز اختلافی میان گروههای مختلف اصلاحطلب درباره این موضوع پدیدار شد.
روزنامه اعتماد برای بررسی تاثیر این اتفاق بر جریان اصلاحات به سراغ چند اصلاحطلب رفته است. نکته جالب، روایتهای مختلف از ماجرای شهردارشدن نجفی و استعفای اوست. محمد نعیمیپور که عضو حزب اتحاد ملت در این زمینه گفته است:
«از همان زماني كه قرار شد، شهردار تهران را شوراي پنجم انتخاب كند، در ميان مجموعه كارگزاران دو دستگي به وجود آمد. عدهاي معتقد بودند كه آقاي محسن هاشمي ميتواند شهردار مناسبي باشد و كارگزاران را نمايندگي كند اما برخي معتقد بودند محمدعلي نجفي گزينه بهتري است و در مجموعه اصلاحطلبان جايگاه بهتري دارد. بيان اين دو نظر لزوما به معني مقايسه محسن هاشمي با محمدعلي نجفي نبود، بلكه بسياري معتقد بودند كه آقاي محسن هاشمي كه راي اول شورا را آوردهاند نبايد از شورا خارج شوند تا تجربه تلخي كه در شوراي اول حادث شد، مجددا به وجود نيايد.
در ادامه جريان مخالف آقاي نجفي بيشتر بر اين مخالفت اصرار كرد، چرا كه نتوانست در شهرداري دسترسيهاي مطلوب خود را داشته باشد و عملا از مسووليتهاي مورد نظر كنار گذاشته شد. اين موضوع شايد دلخوريها و گلايههاي آنها را بيشتر كرد و نهايتا درست در زماني كه آقاي نجفي تحت فشارهاي بيامان برخي نهادها بود، آنها هم مترصد اين بودند كه در بزنگاهي آقاي نجفي را از ميدان به در كنند. به همين دليل هم به هر شكل و طريقي ابراز ميكردند كه طول عمر اين شهردار بيش از ۶ ماه نخواهد بود.
همان گروه و مجموعه در راستاي اين فشارها، فشارهاي ديگري وارد كردند و عملا اعلام كردند كه با آقاي نجفي همراهي نخواهند كرد. نهايتا فشارهاي نهادهاي خاص و نحوه برخورد بازپرس دستگاه قضا آقاي نجفي را در شرايط بسيار بدي قرار داد. اين ماجرا باعث شد شخصيت نجفي عملا فرو بريزد. معالاسف هم فعالان سياسي اصلاحطلب و هم بزرگان اصلاحطلب به جاي اينكه دقيقا وارد ماجرا شوند و مساله يا مسائل اصلي را شناسايي كنند به ناگهان عليه نجفي اقدام كردند و عملا با تعمد نهادها و كجسليقگي برخي افراد وارد اين بازي شدند كه آقاي نجفي را از گردونه سياست و اصلاحطلبي خارج كنند. به محض اينكه اين اتفاق افتاد و نجفي از گردونه خارج شد همه زندگي او تحت نظر قرار گرفت و طوري برنامهريزي شد كه آقاي نجفي دست به يك انتحار سياسي و يك جرم بزرگ زد. من در اين ارتباط از بزرگان اصلاحطلب سوال ميكنم كه آيا رفتارشان با آقاي نجفي درست بوده است يا اينكه آنها هم عملا با جريانسازها همراهي كردند؟»
در مقابل، غلامحسین کرباسچی دبیرکل کارگزاران سازندگی روایت دیگری از این مسئله دارد:«اگر كسي در زندگي خصوصياش مشكلات و مسائل خارج از عرفي داشته باشد كه نه خودش، نه دوستانش و نه جريان متبوعش به مطرح شدن و علني شدن آن راضي نباشند، بهتر است در آن سمت قرار نگيرد. اين مساله متاسفانه با وجود تذكرهايي كه داده شد در مورد آقاي نجفي مورد بياعتنايي قرار گرفت. در واقع برداشت عدهاي از اين تذكرات سياسي بود و فكر ميكردند اين حرف و حديثها از موضع سياسي است. به همين دليل هم نسبت به اين موضوع بيتوجهي كردند. در حالي كه اگر اين تذكرات مورد توجه قرار ميگرفت و ايشان همچنان در پوزيشن غيرمسوول بود شايد آنقدر زندگي خصوصي ايشان مورد توجه قرار نميگرفت و احتمالا اين موضوع در بعد خانوادگي و در حوزه شخصي ايشان نيز آنقدر حاد نميشد...
من كه اطلاعات دقيق آنچناني نداشتم اما كساني كه اطلاعات دقيق داشتند براي برخي مسوولان، براي خود آقاي نجفي و كساني كه در انتخاب شهردار دخيل بودند، توضيحاتي ارايه كردند. خطا و اشتباه نجفي اين بود كه در عين حال كه تذكراتي داده شده بود اين سمت و مسووليت را قبول كرد، حال با اصرار يا بدون اصرار.
برخي از كساني كه دوستان ايشان بودند و فكر ميكردند آقاي نجفي بايد در اين سمت قرار بگيرد اجمالا مسائل مربوط به زندگي ايشان را ميدانستند اما فكر ميكردند خيلي نبايد وارد زندگي شخصي ايشان شد يا اگر كسي وارد اين مسائل ميشد، فكر ميكردند با ديدگاه سياسي وارد بحث شده است.»
صادق خرازی هم در گفتوگو با سازندگی سخنان کرباسچی را تایید کرده و گفته است: «متاسفانه به توصیههای دلسوزان در ماجرای انتخاب شهردار تهران توجه نشد. زمانی که بحث انتخاب آقای نجفی برای شهرداری تهران مطرح بود بسیاری توصیه و پیام دادند که به دلایل تکنیکی، مدیریتی و امنیتی زمان مدیریت آقای نجفی نیست ولی متاسفانه گوش شنوایی وجود نداشت و گویی یک وزنکشی سیاسی صورت گرفت.»
***
فینال جام حذفی؛ اوج بیکفایتی مدیران فوتبال
قرار بود بازی فینال جام حذفی در ساعت ۲۱ روز یکشنبه میان پرسپولیس و داماش برگزار شود اما در این ساعت برگزار نشد و حدود ساعت ۲۳/۲۰ این دیدار آغاز شد. علت این تاخیر این بود عدم حضور هواداران داماش در ورزشگاه بود. طبق قانون، صندلیهای ورزشگاه میبایست به نسبت مساوی میان هواداران دو تیم تقسیم شود. طبیعتا هواداران داماش از هواداران پرسپولیس کمتر بودند و مدیران داماش بهجای پنجاه درصد به ده درصد رضایت دادهاند.
اما متاسفانه اتفاقی که افتاد این بود که جایگاه هواداران داماش که حدود ۳۰۰ نفر بودهاند توسط مسئولین برگزاری مسابقه حفاظت نشد و هواداران پرسپولیس در آنجا مستقر شدند. راه نیافتن هواداران داماش به ورزشگاه باعث شد تیم داماش اعلام کند تا زمانی که هواداران این تیم در ورزشگاه نباشند بازی نمیکند.
در این چند بار دو تیم به رختکن رفتند و باز به زمین برگشتند و بدنهایشان را گرم کردند. تا اینکه ظاهرا حدود ساعت ۲۲/۳۰ تصمیم گرفته شد بازی لغو و به زمانی دیگر موکول شود. اما با اصرار وزیر ورزش ادو تیم بازی خویش را در ساعت ۲۳/۲۰ آغاز کردند.
بیشتر بخوانید:
سوء مدیریت متولیان فوتبال در فینال جام حذفی/ وقتی کار دست بازنشستههاست!
شما توانایی اداره یک نانوایی را هم ندارید
به نظر میرسد این اتفاق اختتامیهای بر یک فصل بیکفایتی چشمگیر فدراسیون فوتبال بود. آنچه در این فصل در اولین نگاه به چشم میآمد برنامهریزی غلط برای لیگ و جام حذفی بود که باعث شد بیجهت بازیها فشرده برگزار شود.
در فصلی که گذشت اتهامات مختلفی از سوی چند باشگاه و مربیان و مدیرانشان به داوران، فدراسیون و وزارت ورزش وارد شد و هر باشگاه مدعی بود دستهای پشتپرده میخواهند تیم دیگری قهرمان شود. قاعده بر این است که با هرکس که اتهامی را وارد میکند در صورت نداشتن سند برخورد جدی شود.
همه فوتبالدوستان بهخاطر دارند در لیگهای معتبر با کوچکترین اتهامی به داوران و نهاد مسئول لیگ، جریمههای سنگین مالی و محرومیتهای زیاد در پی خواهد داشت. اما فدراسیون فوتبال از ابتدای فصل در برابر این اتهامات، سکوت کرد و این سکوت باعث شد افراد مدام در موضع خود اصرار کنند و این تخلف همهگیر شود و مهمتر از همه این احساس ظلم باعث رفتارهای خشونتآمیز در هوادارن شود.
فدراسیون در کنترل خشونت در این فصل هم ناتوان بود. البته این مسئله در چند سال اخیر همواره وجود داشته است اما در فصل اخیر خشونت در ورزشگاههای کشور گسترش پیدا کرده و تشدید شده بود. البته درست است در این زمینه بایدفرهنگسازی شود اما میشد با برخورد انضباطی از برخی اتفاقات پیشگیری کرد یا حداقل از حجم خشونت کاست.
در مجموع به نظر میرسد تا زمانیکه این تیم بر فدراسیون فوتبال مدیریت میکنند انتظار بهبود شرایط، انتظار بیهودهای است.