عباس عبدی: جان بولتون حقوق‌بگير مسعود رجوی است/ چرا مذاکره نمی‌کنیم؟

گروه سیاسی الف،   3980230091 ۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

عباس عبدی تحلیلگر اصلاح‌طلب در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:  دنياي وارونه يعني همين. ايران در يك فرآيند چند ساله وارد يك گفتگوي طولاني و سخت با كشورهای قدرتمند جهاني به علاوه اتحاديه اروپا شده و به يكي از مهم‌ترين توافقات در سال‌هاي پس از جنگ دوم جهاني دست يافته و تا كنون نيز به تمام تعهدات خود پاي‌بند بوده است، ولي اكنون يك نفر در آمريكا رييس جمهور شده و خواهان مذاكره شده و ايران را به مخالفت با مذاكره متهم مي‌كند!! و جالب اينكه برخي از هم‌وطنان نيز مي‌پرسند كه چرا مذاكره نمي‌كنيم؟ ولی کمتر می‌گویند که مذاكره درباره چه و با چه کسی؟ درباره موضوعي كه پيشتر مختومه شده است؟

ترامپ مي‌گويد من توافق اوباما و جان كري را قبول ندارم. خوب اين چه ربطي به ايران دارد؟ هر دولتي مسئول تعهدات دولت قبل از خودش است، حتي اگر بر اثر انقلاب روي كار آمده باشد. انقلاب كه به معناي نامشروع و ناموجه دانستن حكومت قبلي است، باعث نمي‌شود كه حكومت بعد از انقلاب تعهدات آن را اجرا نكند، زيرا اين مسأله ربطي به كشورهاي ديگر ندارد و بايد در برابر آنها متعهد بود، مگر آنكه آن تعهد اشکارا ظالمانه باشند. به علاوه ترامپ با آوردن جان بولتون كه شب و روز خواب جنگ را در همه جا مي‌بيند، چه جايي براي حتي مذاكره غير مرتبط با موضوع مورد اختلافات مي‌گذارد؟

با اين حال اين پرسش مطرح است كه چرا ايران، حتي در ميان برخي از مردم خودش منتسب به مخالفت با مذاكره مي‌شود و آمريكايي‌ها از جمله ترامپ و بولتون و پمپئو طرفدار گفتگو و مذاكره معرفي مي‌شوند؟ پاسخ در نحوه مواجهه ما با نقاط قوت خودمان است. در واقع موضوع را درست طرح نمی‌کنیم.

مذاكرات منتج به برجام چه بود؟ ويليام برنز در خاطرات خود مي‌نويسد كه رييس جمهور اوباما متقاعد شده بود كه ما بدون يك شكل محدود غني‌سازي در داخل ايران هرگز به توافق دست نخواهيم يافت. آنها دانش غني‌سازي را داشتند و هيچ راهي براي بمباران، تحريم يا آرزوي از بين بردن آن وجود نداشت. بنابراين بنا بود براي ايرانيان به دقت مشخص كنيم كه اگر آنها محدوديت‌هاي جدي و طولاني‌مدت درباره برنامه هسته‌اي‌شان را به همراه بازرسي‌هاي سرزده سنگين و ترتيبات مانيتورينگ بپذيرند، ما نيز آماده خواهيم بود تا امكان يك برنامه غني‌سازي محدود در ايران را به عنوان بخشي از يك توافق جامع بپذيريم.

طبيعي است كه پذيرش چنين واقعيتي از جانب آمريكا به لغو قطعنامه‌هاي شوراي امنيت و نيز تحريم‌هاي آمريكا و غرب منجر مي‌شد. کلیات اين بسته پيش از مذاكرات شكل گرفته بود و نه در حين مذاكرات. به همين علت ايران نيز هنگامي كه از كليت اين بسته مطلع شد آن را پذيرفت و دو سال درباره جزييات آن مذاكره كرد و در نهایت ايران ميز آن مذاكره را به سرانجام رساند. حالا بسته بولتون براي مذاكره چيست؟ جز اينكه وعده سقوط ایران را در سال گذشته داد؟

پس چرا ايران نبايد بر اين شواهد بدیهی ضدمذاکره از جانب آمریکایی‌ها تأكيد كند؟ اين ايالات متحده است كه ميز مذاكره را با خروج از برجام و گفتار یکجانبه و نيز تغييرات در مسئولين خود ترك كرده است. كشوري كه يك جنگ‌طلب مادرزاد را مشاور امنيت ملي خود كرده است، چه جايي براي گفتگو و مذاكره باقي مي‌گذارد؟ اصل بديهي و اوليه مذاكره به رسميت شناختن طرف مقابل در كليت وجودی آن است. بولتون در كجا چنين چيزي را به رسميت شناخته؟ او حقوق‌بگير مسعود رجوي است و به نيابت از آنان در كاخ سفيد كار مي‌كند.

از سوي ديگر ترامپ مي‌خواهد كه با شخص خودش گفتگوی بی‌برنامه انجام شود و دنبال نمایش است، در حالي كه ايران با 1+5 گفتگو كرده است. دليلي ندارد كه آنان را ترك كرده و فقط با آمريكا وارد گفتگو شود. اين يعني كه همه چيز را از دست مي‌دهد، بدون اينكه چيزي به دست آورد.

البته آقاي ظريف و نماينده جديد ايران در سازمان ملل چند بار به اين نكات اشاره كرده‌اند ولي پيشنهاد مشخص اين است كه ايران خواهان گفتگوی واقعی شود. لازمه این کار در درجه اول انتصاب افرادی بجای بولتون و حتي پمپئو با کسانی است كه گفتگو را قبول داشته باشند. سپس اين گفتگوها بايد در چارچوب 1+5 صورت گيرد و نه به صورت جداگانه. و این به معنای بازگشت برجام است. و بالاخره اينكه چه موضوعي مانده كه در برجام حل‌وفصل نشده و گفتگو درباره آن نافي امنيت ملي و بقای ايران نباشد. طبیعی است قدرت نظامی و تسلیحات قانونی خارج از هر مذاکره‌ای خواهد بود. این نوشته نافی نقدهایی که تاکنون به راهبرد سیاست خارجی ایران نوشته‌ام نیست، بلکه روی دیگر ماجرای اخیر را نشانه رفته است.