به بهانه‌ی دیدار از خانه‌ی فرهنگ صدوق قدر مجموعه‌ی گل مرغ سحر داند و بس

کمیل سوهانی،   3980221205

هنرمند و معمار ایرانی سخن گفتن با زبان رمز را به عنوان واسطه‌ای برای بیان حقایق متعالی برگزیده و سعی در ایجاد تصوری روحانی از عالم بالا در زندگی روزمره انسان دارد.

چهارشنبه ، هجدهم اردیبهشت ۹۸، میهمان خانه‌ی فرهنگ صدوق در محل خانه‌ی قدیمی و بازسازی شده‌ی شهید محمد صدوق در شهر یزد بودم.

پیش از این، با خانه‌های قدیمی یزد که بازسازی شده‌اند آشنایی داشتم. خانه‌هایی با یک حیاطِ مرکزی و حوض آبی در وسط حیاط و باغچه‌های کوچکی که درختان کم‌آب‌بری مانند انار و انجیر و انگور در آن‌ها کاشته شده و موجب رطوبت و خنکی فضای خانه می‌شوند.

 دورتادور حیاط، اتاق‌هایی مناسب تابستان‌ و اتاق‌هایی هم مناسب پاییز و زمستان قرار دارد. دالان‌ها، هشتی‌ها و دیوارهای بلند، فضای خانه را به طور کامل از بیرون جدا می‌کند.

 اتاق‌های سه‌دری و پنج‌دری معمولا با پنجره‌های چوبیِ تمام قد و شیشه‌های رنگی همراه هستند که همگی از مصالح بومی و سازگار با اقلیم ساخته می‌شدند، همچنین هر خانه ایوان و صفه‌ای بزرگ برای همنشینی‌های عصرانه و شبانه داشت.

در این معماری اغلب آینه‌کاری در داخل اتاق‌ها و گچ‌‌بری بر روی ستون‌های حیاط هم دیده می‌شد. در خانه‌ی شهید صدوق بر روی ستون‌های حیاط، یک در میان، نقش سرو و گل و مرغی را به صورت گچ‌بری شده دیدم که یک ویژگی متمایز از دیگر طرح‌هایی داشت که تا به حال دیده بودم.

مایلم پیش از بیان این ویژگیِ متمایز اندکی از طرح سرو و گل و مرغ در هنر و معماریِ ایرانی بگویم.

هنرمند و معمار ایرانی سخن گفتن با زبان رمز را به عنوان واسطه‌ای برای بیان حقایق متعالی برگزیده و سعی در ایجاد تصوری روحانی از عالم بالا در زندگی روزمره انسان دارد.

 او در هر لحظه در حال فراخوانی خیال به باغ ملکوت و عالم قدس و یادآوری فراغی است که از آن خلد برین رخ داده است.

در این یادآوری، سه عنصرِ سرو و گل و مرغ از خیال‌انگیزترین اجزای باغ ملکوتِ هنرمند و معمار ایرانی هستند. گل مقام جمال و معشوق دارد و مرغ مقام عاشق. مرغ در جوار گل نشسته و به راز و نیاز و اظهار سرمستی از این وصال مشغول است.

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

از طرفی سرو، درخت خیال‌انگیز و رازآمیزِ ایرانی همچون شعله‌ای فروزان و جاودان نماد جاودانگی، پایداری، سرسبزی، برکت، تقارن، انعطاف‌پذیری، فروتنی و زیبایی و لطافت است که در باغ بهشت هنر ایرانی حضوری ثابت دارد.

گل و مرغ و سرو سه عنصر برآمده از طبیعت هستند که دستمایه‌ی کارگاه خیال هنرمندِ غایت‌اندیش ایرانی شده و در فضایی متفاوت از جهان‌بینیِ شرقی و غربی به تصویر کشیده می‌شوند.

در نگاه هنرمند ایرانی بر خلاف انسان شرقی طبیعت بکر و خالص نبوده و برخلاف نگاه غربی طبیعت به بند کشیده و مقهور نیست.

نسبت هنرمند ایرانی نه در طبیعت است و نه بر طبیعت، هنرمند ایرانی در راستای جهان‌بینیِ خود با طبیعت است.

با در نظر گرفتن این ویژگیِ هنرمندان سرزمینِ میانه‌‌ی عالم، بازگردیم به بیان ویژگیِ متمایز سرو و گل و مرغ ستون‌های خانه‌ی فرهنگ صدوق.

بر سر سرو و گل و مرغ ستون‌های ‌خانه‌ی فرهنگ دو مرغ نشسته بودند که درون هرکدام نوشته شده بود "وا‌حسینا" ، "واشهیدا".

این گچ‌بری تابلویی بود از زیست جهان انسان سنتی ایرانی. تابلویی که نشان‌دهنده‌ی توجه همزمان و به‌هم‌پیوستگی نگاه به طبیعت، عالم قدس و محبت به خاندان اهل بیت عصمت و طهارت بویژه حضرت حسین(علیه السلام) در نظام فکری و معنایی انسان ایرانی است.