تیتر عجیب مجله اصلاحطلب
مجله اصلاحطلب «صدا» برای شماره اخیر خود تیتر و عکس عجیبی انتخاب کرده است. تیتر «دوراهی جنگ یا صلح» به همراه عکسی از یک ناو آمریکایی و تعدادی جنگنده.
«عبدالمطهر محمدخانی» فعال رسانه با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامی خود، با انتقاد از همنوایی نشریه «صدا» متعلق به اصلاحطلبان با دشمنان در پروژه جنگ هراسی، نوشت:
«این صفحه در تاریخ مطبوعات ایران و بلکه به عنوان یکی از نشانهها در تاریخ سیاسی این دهه خواهد ماند. اینکه چطور در اوج جنگ سیاسی، اقتصادی و رسانهای آمریکا علیه ملت ایران، یک نشریه ایرانی عملیات رسانهای دشمن را در داخل تکمیل میکند. جنگی که حتی جناب روحانی، رئیسجمهور به قول این نشریه، میانهروی کشورمان هم به آن تصریح کرده است.
منتقدان پرزیدنت ترامپ در آمریکا میگویند او در قبال ایران نه توان آغاز جنگ دارد و نه تمایلی به آن. اما از تاکتیک همیشگی خود یعنی حداکثری کردن تهدیدات برای کشاندن طرف مقابل به میز مذاکره و دریافت بیشترین امتیازات استفاده میکند. هرچه وحشت بیشتر، امتیاز بیشتر. مهمترین ابزار این تاکتیک هم جنگ روانی با استفاده از رسانههاست. بیشتر از این چه میتوان گفت؟»
«صدا»ی جان بولتون منتشر شد! + عکس
در این زمینه باید گفت آمریکا میخواهد مردم ایران را از جنگ بترساند و با غلبه ترس در ملت ایران، سران کشور را به پذیرش خواستههای خویش وادار سازد. هر رسانهای که در این زمان مردم را از جنگ بترساند خواسته یا ناخواسته در زمین آمریکا بازی کرده است.
***
جلسات گفتوگوی ملی با حضور عارف و باهنر
مدتی است در رسانهها از جلساتی با عنوان گفتوگوی ملی سخن گفته میشود. محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتوگویی درباره این جلسات گفت: «ما فکر میکنیم باید گاه گاهی با جریانات مختلف سیاسی بنشینیم، جلساتی داشته باشیم و مذاکراتی انجام دهیم. البته ممکن است نقدهایی هم به یکدیگر داشته باشیم و ذیل همین گفتگوها نقدها را مطرح کنیم. باید تلاش کنیم که این نقدها تبدیل به پرخاشگری و توهین نشود. این صحبتها اگر رودررو باشد بهتر از این است که در رسانهها انجام شود. البته این جلسات تاکنون مرتب برگزار نشده ولی سعی میکنیم که هر از چندگاهی این جلسات را داشته باشیم.»
باهنر درباره افراد حاضر در این جلسات گفت: «یک جلسه من هستم، یک جلسه آقای ضرغامی، یک جلسه هم ممکن است هر دو شرکت کنیم یا اصلاً ممکن است دوستان دیگر باشند. یعنی یک ساختار و جلسه تعریف شده نیست. نشستهایی است که امکان دارد به یکسری جلسات مشخص و روشن تبدیل شود و اگر منسجم و مرتب شود، یک نفر به عنوان سخنگو گزارشی را درخصوص آن اعلام خواهد کرد...
بیشتر با آقای عارف و دوستانی که در مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند جلساتی را گذاشتهایم.»
قهر ناطق نوری از افطاری باهنر
نامه نیوز نوشت: بحث دیگری که در نخستین روز هفته از دید رسانهها غافل نماند، افطاری پرحاشیه محمدرضا باهنر بود. که در آن افرادی چون علیاکبر ناطق نوری، حجت الاسلام والمسلمین مصطفی پورمحمدی، محمود احمدی نژاد، محسن اراکی، محسن هاشمی، حجتالاسلام مصباحیمقدم، اسدالله بادامچیان، حجتالاسلام حسین سبحانینیا و جمعی دیگر از شخصیتهای سیاسی حضور داشتند. اما همه اینها موضوع حاشیه آن مراسم افطاری نبود بلکه قهر ناطق نوری به دلیل حضور محمود احمدینژاد خبر ساز شد؛ بهنحوی که گفته میشود هنگامی احمدینژاد وارد مراسم شد، ناطق نوری به حالت قهر مراسم را ترک کرد که روزنامه شرق، خبرگزاری مثلثآنلاین و چند رسانه دیگر این خبر را پوشش دادند. البته علاوه بر قهر ناطق نوری، صرف حضور احمدینژاد هم جالب توجه است زیرا معلوم نیست در شرایطی شخص باهنر انتقادهای تندی را به روش و سخنان احمدینژاد وارد میکند چرا او را به این مراسم دعوت کرده است؟
***
تاکید چندباره حجاریان بر بیهوده بودن اعتراض خیابانی
سعید حجاریان در مجله صدا نوشت: «اما چرا در این حوزه، «خیابان»، از دستور کار اصلاحطلبی خارج است؟ چنانکه مشاهده میکنیم گروهی از مردم بهمنظور وصول مطالباتشان، بعضی بهجهت بازپسگیری اموال به غارت رفتهشان، عدهای در اعتراض به تعویق تحویل خودروی ثبتنامیشان، برخی در راستای تحقق مطالبات صنفیشان و افرادی در اعتراض به حجاب اجباری رهسپار خیابان میشوند. در یک نگاه تکعلتی میتوان همه این موارد را در ناکارآمدی دولت خلاصه و بحثهای نظری و عمیق را تعلیق کرد و حکم به «ماندن در خیابان» داد اما، تجربیات مدیریت اعتراض حاکی از آن است میتوان برخی را پیش از حضور در خیابان تطمیع کرد و در مقابل سایرین، چهار عمل اصلی (جمع و ضرب و تفریق و تقسیم) را به کار گرفت و بدون خونریزی و هزینهدادن غائله را ختم کرد.
چنانکه آمار رسمی و شنیدههای غیررسمی از قلت زندانیان معیشتی و کثرت سایر زندانیان اعم از سیاسی، دراویش و… حکایت میکند؛ پس میتوانیم نتیجه بگیریم، آمار زندانیان معیشتی، در حداقل میزان خود قرار دارد. حتی، متولیان امر «ناراضی معیشتی» را به «زندانی معیشتی» ترجیح میدهند و آن را از جمله نشانههای ضعف قوه مجریه تلقی میکنند. اما در همین شرایط، در صورت حضور اندک نیروی سیاسی شناسنامهدار، سناریوی بازداشت تکرار و «اقدام علیه امنیت ملی» جایگزین مطالبه بهحق مردم میشود.
همچنین باید گفت، در اندیشه اصلاحطلبی همواره باید از تقدم «سازمان» بر «فرد» سخن گفت و ذیل آن، اهمیت نهاد و سندیکا را ترویج کرد زیرا مطالبات صنفی سندیکای مستقل اعم از فرهنگی، کارگری و… بهتدریج به سیاست ختم و در تئوری «فشار از پایین، چانهزنی در بالا» فرمولبندی میشود. اما در مقابل، دامن زدن به جامعه تودهوار و دنبالهروی از توده منتشر به پوپولیسم و ندامت و فنا ختم خواهد شد؛ چنانکه احزاب چپ در جهان، اکنون، دنبالروی از تودهها حتی با گرایش سیاسی-انقلابی را از جمله اشتباهات استراتژیک خود میدانند و نسبت به آن عمل، نادم هستند.»
***
عباس عبدی: وضعیت کنونی ناشی از قدرت ایران است
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی درباره وضعیت سیاست خارجی ایران و نسبت آن با سیاست داخلی به اعتماد گفت:« وضعيت كنوني ايران نه ناشي از ضعف حكومت ايران، بلكه ناشي از قدرتمندي آن است. به احتمال فراوان بسياري از خوانندگان از اين گزاره تعجب خواهند كرد، ولي اميدوارم قدري تامل كنند، شايد به توافقي برسيم. حكومت ايران در دو دهه گذشته بهشدت قدرتمند شد. چند عامل اساسي در اين قدرتمندي نقش داشتند.
اولين عامل آن حمله ايالات متحده به افغانستان و سپس عراق بود. در واقع در دو دهه اول انقلاب، بيشترين انرژي و توان ايران در مواجهه با دو حكومت و قدرت حاكم بر اين دو كشور صرف شد و هزينههاي فراواني براي كشور داشت. ولي ايالات متحده با حمله به اين دو كشور و ساقط كردن حكومتهاي آنها، بزرگترين خدمت را به منافع ملي ايران كرد.
كافي است كه در يك لحظه تصور كنيد كه بدون هيچ هزينهاي صدام حسين رفته و جاي آن را يك حكومت نزديك به ايران گرفته است و در افغانستان نيز طالبان و القاعده رفتهاند و امثال عبدالله عبدالله و كرزاي و... جانشين آنان شدهاند. دخالت امريكا در منطقه ساختار سياسي گذشته در منطقه را دچار دگرگوني و حتي خلأ سياسي نمود و راه را براي حضور بيشتر ايران فراهم كرد.
عامل دوم، افزايش درآمدهاي نفتي است. اجازه دهيد كه نگاهي به تحول درآمدهاي نفتي در دو دهه گذشته كنيم. ارزش حقيقي (با احتساب تورم و نرخ برابري دلار) و به قيمت ثابت براي هر بشكه نفت در سال ۱۹۹۸، حدود ۱۱ دلار بود و در سال ۲۰۱۲ به ۶۹ دلار رسيد. يعني بيش از ۶ برابر! خروج ارز از كشور براي واردات خدمات و كالا كه در سال ۱۹۹۸، حدود ۱۸ ميليارد دلار بود در سال ۲۰۱۴ به حدود ۹۰ ميليارد دلار رسيد، يعني ۵ برابر شد! اين تغييرات ربط چنداني به افزايش توان توليد اقتصادي ايران نداشته است، زيرا بر اساس گزارش بانك جهاني توليد ناخالص داخلي ايران در اين فاصله فقط ۶۰ درصد افزايش يافته، در حالي كه درآمدهاي نفتي و واردات ۵ تا ۶ برابر بيشتر شده است. اين درآمد بادآورده قدرت منطقهاي حكومت ايران را افزايش داد و توانست در مسائل منطقهاي قدرتمندتر از گذشته وارد شود.
عامل سوم، به ضعف و ناكارآمدي نيروهاي سياسي داخلي و منتقدان برميگردد كه با تصميمات اشتباه خود موجب شدند كه تمركز قدرت بيشتر شود و فرآيند تحولات سياسي دچار وقفه شود، البته دو عامل قبلي نيز در تشديد اثرات اين عامل و ضعف آن موثر بودند.
دو عامل ديگر كه در مراتب بعدي هستند يعني به كارگيري انحصاري نهاد رسانه و نهاد دين نيز در اين افزايش اقتدار نقش بازي كردند كه توضيح آنها را در نوشتههاي ديگر به طور مفصل دادهام و اينجا از آن عبور ميكنم.
اين عوامل نه تنها موجب تقويت و افزايش اقتدار حكومت شدند، بلكه مهمتر از آن موجب پوشيده ماندن تضادهاي اساسي در بطن مولفههاي اين قدرت شدند. تضادهايي كه مثل شكافهاي ديوار با بتونه رانتهاي مذكور پوشيده شدند و هنگامي كه اين رانتها به سر آمد، آن شكافها عميقتر و آشكار شدند.»
***
عدالتخواهان محاکمه حسین فریدون را ببینند
روزنامه وطن امروز نوشت: ««صدور حکم حبس حسین فریدون، برادر رئیسجمهور مستقر» طی روزهای گذشته را میتوان به عنوان یکی از این نقاط روشن و مثبت در زمینه مبارزه با فساد بر سر دست گرفت. امری که ظاهرا در نگاه کسانی که دغدغه عدالت هم دارند، چندان واجد ارزش پرداخت و اهمیت نبوده است! این در حالی است که برخورد دستگاه عدلیه با مفاسد نزدیکان رئیسجمهور مستقر هیچگاه چنین مستحکم، قاطع و بدون مماشات نبوده است. صدور حکم حبس برای یکی از اقوام درجه یک رئیسجمهور مستقر با توجه به پرونده روشن او میتواند این معنای بدیهی را داشته باشد که عزم کاملا قاطعی در برخورد با فساد وجود دارد؛ عزمی که میتواند هیچ استثنایی در بر نداشته باشد...
مجموعه فعالان عدالتخواه و فعالان سیاسی- اجتماعی اما نهتنها واکنش خاصی به این خبر نشان نمیدهند و پیگیر عملیاتی شدن آن از رئیس دستگاه قضا نیستند، که در مسالهای مانند صدور حکم حبس برای برادر رئیسجمهور هم سکوت کرده و عمدتا سوتزنان از کنار آن رد میشوند! تغافل و نادیده گرفتن اقدامات خوب اما همانقدر برای سلامت جامعه خطرناک است که برجستهسازی اخبار منفی در فضای بیدر و پیکر مجازی میتواند قاتل امید عمومی باشد.»