این خودروی گران

محمد پاشازاده، گروه تعاملی الف،   3980208016 ۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳ تکراری یا غیرقابل انتشار

در این روزها، بیشتر از هر زمان دیگری احساس نیاز به خودرو دارم؛ مرکبی که بتوانم هر وقت حوصله‌ام از زمین و زمان سر می‌رود، با آن به هر جایی که دلم می‌خواهد بروم و کمی آرام شوم.

اما انگار قرار نیست ماشین و خودرو، روی خوشش را به ما جوان‌ها نشان دهد: آخر من 60 میلیون تومان و اندی را از کجای جیبم بیاورم؟ به فرض اگر بتوانم مبلغی را مهیا بکنم، چرا باید چند سال زیر بار قسط بروم و از زندگی کردن، فقط قسط دادن را بفهمم؟

تا حالا به این فکر کرده‌اید که چرا ایرانی‌ها، اعصاب درستی ندارند و یا افسرده هستند و اختلالات روانی دارند؟ به نظر من، یکی از دلایلش، همین قسط دادن‌هاست.

بازنشسته‌ای بود که دردودل می‌کرد: ... فلانی! از وقتی کار کردم، زندگیم به وام و قسط دادن گذشت و نفهمیدم چطور بازنشسته شدم ... و تا الآن هنوز دارم قسط می‌دهم. ... فلانی، از زندگی کردن فقط قسط دادن را فهمیدم و حالا هم باید زنم را جمع کنم و یا به دکتر ببرم! ناشکری نمی‌کنم، ولی من انتظارم بیشتر از این‌ها از زندگی بود.