به گزارش الف، او ۱۲ نکته و پیشنهاد برآمده از مشاهداتش در مناطق سیلزدهی لرستان و خوزستان را اینگونه روایت میکند .بخشهایی از این گزارش را میخوانید.
۱- وضعیت امدادرسانیهای داوطلبانهی مردمی، دولت، هلال احمر، گروههای جهادی، ارتش و سپاه در مناطقی که بیشترین آسیب را از سیل دیدهاند بسیار بهتر از تصویری بود که قبل از مشاهدهی حضوری از طریق شبکههای اجتماعی و رسانهها داشتم. در چند روز حضور در آسیبدیدهترین مناطق سیلزدهی پلدختر، معمولان و اهواز شخصا هیچ سیلزدهای را گرسنه و بدون پوشش کافی و اسکان موقتِ امن ندیدم. به تعبیر دیگر خوشبختانه نیازهای اولیهی اکثر سیلزدگان توسط کمکهای مردمی و نهادهای امدادرسان به میزان قابل قبولی در حال تامین است.
پیشنهاد:
برای پلدختر، معمولان و مناطق سیلزدهی لرستان کمکهای ارسالیتان را بیشتر معطوف به نیازهای غیراولیه (از قبیل کفش و لباس و سیگار، هزینهی تعمیر یا ساخت خانه و وسایل ضروری خانگی از جمله تشک، پتو، گاز و یخچال) و کمکهای فرهنگی (از جمله اسباببازی و کتاب کودک) کنید. نیازهای اولیهی بهداشتی و آب و غذا تا حد قابل توجهی توسط امدادرسانهای کنونی در حال تامین است.
۲- بر خلاف آنچه از دور و از طریق شبکههای اجتماعی به نظر میرسد فضای عمومی اغلب مناطق سیلزده ملتهب نیست. علیرغم خسارتهای سنگین و خرابیهای سهمگین، اغلب سیلزدهها و داوطلبانِ کمک در لرستان خنده بر لب دارند و فضای گرمی که کمکها و غمخواریها و همدلیها و قدرتِ همبستگی ایجاد کرده دیدنی است. زندگی عادی و آرام در محلاتی از اهواز که آب نگرفته هم در جریان است. تنها مناطقی که در آنها نارضایتی عمومی قابل توجهی مرئی بود چند محلهی محروم اهواز بود که در معرض آبگرفتگی است.
۳- مدتها بود چنین جلوهای از همبستگی ملیمان ندیده بودم. در مناطق سیلزده به معنای کامل کلمه «یک ملت»ایم. از همه جای ایران آمدهاند و تعلق ملی و ایراندوستی در فضا موج میزند. داوطلبان مردمی از نظامآباد تهران و بیرجند و مشهد و تبریز تا کرمانشاه و سنندج و شیراز و اصفهان کنار هم بیل میزنند و گِلِ خانههای هموطنانشان را بیمزد و بیمنت تخلیه میکنند. از اقصا نقاط ایران وانت و کامیون کمکهای ارسالی میرسد.
بسیجی مذهبی نیشابوری و طلبهی همدانی در کنار مهندس کامپیوترِ غیرمذهبیِ کرجی و موبایلفروشِ ماهر در رقصِ رشتی فرقونِ گِل حمل میکنند، پسر و دخترِ عشقِ آفرودِ تهرانی و بوشهری و زیپلاینبازِ کردِ اهل تسنن به روستاهایی که جادههایشان خراب شده کمک میرسانند، پزشک شیرازی و پرستار مشهدی با هلیکوپتر ارتش که خلبان اردبیلی دارد به روستایی در معمولان لرستان که سیل نابودش کرده میروند و شب کنار سیلزدگان میخوابند و با آنها غذایی که هموطن هیئتیِ کرمانیشان برایشان پخته میخورند. تعلق ملی سیلزدگان بعد از این سیل افزایش پیدا میکند، چون با چشمان خودشان امدادرسانیهای وسیع دولتی و مردمی از اقصا نقاط ایران را میبینند.
سیلزدگانی که دیدم بیش از قبل ایران و هموطنانشان را دوست داشتند. بارها از سیلزدگان شنیدم که این روزها حس میکنند کل ایران پشت آنها است. شاید به همین دلیل با اینکه سیل خانهخرابشان کرده، اغلب خوشروحیه و خندهبر لب میدیدیشمان. علیرغم هزینههای سهمگینی که سیل به آنها تحمیل کرده بود، اغلب از اینکه این همه هموطنِ «خوب» به کمکشان آمده بودند به وجد آمده بودند. من و دوستان همسفرم هم بیش از قبل به آیندهی ایران امیدوار شدیم از بس در این سفر هموطنِ دیگردوستِ خوب دیدیم. چهرهها و زیبایی حضور موثر و کمکهای بیدریغشان را فراموش نمیکنیم.
۴- سرعت پلسازی، راهسازی، برقکشی و احیای ارتباطات تلفنی و اینترنت در آسیبدیدهترین شهرها و روستاهای سیلزده چشمگیر است و شاید نوعی رکورد در ایران و منطقه باشد. دهها کیلومتر راه در مسیرهایی که سیل کاملا جاده را خراب کرده بود در همین چند روز ساخته شده بود، دهها پل بلند و کوتاه نصب یا ساخته شده بود، با بالنهای سیار وزارت ارتباطات تلفن و اینترنت پرسرعت در پلدختر و معمولان هم برقرار بود، اغلب دکلهای برقی که سیل انداخته بوده دوباره افراشته شده بودند و به اغلب مناطق سیلزده با سرعتی قابل توجه برقکشی دوباره شده بود.
۵- سازمانیافته و متشکلترین امدادرسانیِ مردمی در مناطق سیلزده را دهها موکب اربعین که بین مناطق سیلزده تقسیم شدهاند انجام میدهند. موکبهای اربعین با کمکهای مردمی تغذیه میشوند و دولتی نیستند. برای اینکه ابعاد کمکهای موکبها برایتان روشنتر شود شاید این مقایسه کمک کند: مجموع کمکهای ارزشمند همهی سمنها و خیریههایی که در مناطق سیلزده دیدیم روی هم شاید به اندازهی یک موکب هم نباشد.
مثلا فقط یکی از موکبهای تهرانی با مدیریتی کارآمد و اشراف قابل توجه به نیازهای سیلزدگان روزی پنجهزار غذای گرم را به خانههای سیلزدگان معمولان و پلدختر تحویل میدهد و سهبستهی کمکهای بهداشتی، خوراکی و آب برای هر خانوار آسیبدیده را خانه به خانه پخش میکند. ابعاد کمکهای سایر نهادهای غیردولتی و خیریهها اساسا قابل قیاس با مجموع موکبها نبود.
۶- بار اصلیِ کار پرزحمتِ تخلیهی خانهها از گل با بیل را عمدتا گروههای جهادی، بسیجی و طلبههایی که عمامههایشان را در نیاورده بودند برمیداشتند و تعدادشان قابل قیاس با سایر داوطلبهای مردمی نبود. شخصا از نظر سیاسی و فکری اختلاف نظرهای پرشماری با اعضای این گروههای جهادی دارم، اما انصاف است بگویم حجم و ابعاد کمک داوطلبانهی پرزحمتی که این گروهها میکردند از هر گروه دیگری به مراتب بزرگتر بود و فضای باصفا، دیگردوستانه و پرشور جبههگونهای ساخته بودند که سیلزدگان و هر ناظری را تحت تاثیر قرار میداد.
مثلا فقط در یکی از خانهها ۱۸ داوطلب جهادی در حال بیل زدن بودند و روز پنجمی بود که بیش از ۱۲ ساعت بیل زده بودند. کار سختی است. اغلب خانهها توسط همین گروهها از گل تخلیه شده است و احتمالا در روزهای آینده کاملا تخلیه خواهند شد.
دوست داشتم در کنار نیروهای جهادی اصولگرا، از تشکلهای دانشجویی، انجمنهای اسلامی دانشجویان، سازمانهای مردمنهاد، اساتید دانشگاه، هنرمندان و نیروهای اصلاحطلب داوطلبان و نمایندگان پرشمارتری را بیل به دست و کنار مردم سیلزده ببینم، اما در حد مطلوب ندیدم.
پیشنهاد به گروههای داوطلب مردمی و جهادی:
جای شما باشم در روزهای آینده تمرکزم را روی کمک به حاشیهنشینها و محلههای عربنشین اهواز و سوسنگرد و بستان میگذارم. متاسفانه هنوز کمکهای مردمی از اقصا نقاط ایران به این هموطنان عربمان محدود است و کمکهای مردمی بیشتر به آنها، علاوه بر آنکه ضروری و انساندوستانه است، برایشان بسیار دلگرمکننده است و تعلقات ملیشان را تقویت میکند.
۷- بار اصلی امدادرسانی و تامین نیازهای اولیهی روستاهایی که با جاده در دسترس نبودند را هلال احمر و ارتش با هلیکوپترهایشان برمیداشتند و حتی نیازهای اولیهی غذایی و بهداشتی و اسکان موقت در روستاهای غیرقابل دسترس با ماشین هم به طور منظم و روزانه با این هلیکوپترها تامین میشد. کوهنوردان داوطلب متخصص در احداث زیپلاین و رانندگان آفرود داوطلب هم با ماشینهای شاسیبلند شخصیشان بخشی از بار کمک به روستاهایی که مسیرهای صعبالعبور داشتند بر دوش گرفته بودند. اینکه به بعضی روستاهایی که مسیر صعبالعبور دارند هیچ گونه کمکی نرسیده دروغ بود.
۸- بیشترین آسیب را خانههایی دیده بودند که در فاصلهی غیرمجاز از رود بنا شده بودند و با رعایت اصول شهرسازی و روستاسازیِ ایمن و عدم تجاوز به حریم رودخانه، حتی با همین میزان بارش و سیل، بخش قابل توجهی از خسارات سنگینتر قابل پیشگیری بود. خانههایی که از رودخانه فاصلهی بیشتری داشتند پر از گل شده بودند، اما اغلب سالم مانده بودند.
۹- نوعی تقسیم کار نسبتا کارآمد میان نهادهای امدادرسان مردمی، دولتی و ارتش و سپاه ایجاد شده است. موکبهای مردمی اربعین با مدیریت کارا و تجربهای که در پخت غذا دارند هزاران غذای گرم میپزند، نیروهای نوپو امنیت ماشینهای حامل غذا و کمک به سیلزدگان را تامین میکنند، نیروهای جهادی و بسیجی و داوطلبان مردمی خانهها را با بیل و فرقون از گل خالی میکنند، بابکتها و بولدوزرها و کامیونهای دولت، هلال احمر، ارتش، سپاه و نیروهای مردمی گلهایی که از خانهها با بیل و فرقون بیرون ریخته شده بودند را جمع میکنند، وزارت راه و سپاه و ارتش جاده و پل میسازند، وزارت نیرو بر برقرسانی و آبرسانی متمرکز است، هلال احمر نیازهای اولیهی بهداشتی و امدادرسانی به سیلزدههایی که به آنها دسترسی با جاده نیست را تامین میکند و بسیاری از داوطلبان مردمی که به این مناطق میآیند نیازهای پاسخدادهنشدهی اولیه را شناسایی و تامین میکنند.
۱۰- در محلههای عیندو، گلدشت و ملاشیه در اهواز که ساکنانش ایرانیان عرباند، مناطق شهری محروماند و در معرض آبگرفتگی قرار دارند وضعیت نگرانکننده است و بیش از صد خانه زیر آب رفته است. ساکنان این محلهها با دستان خالی و بدون امکانات یک شاهکار جمعی کردهاند و تنها با بیل و گونی و در چند روز چند کیلومتر سیلبند ساختهاند. اینجا به اینکه سیلبندسازی در این محلات انتخاب کارشناسانه و کارسازی است یا نه کاری ندارم. دربارهی شکوهِ تلاش جمعیشان حرف میزنم.
در شش روز و شب گذشته فقط در دو محلهی عیندو و ملاشیه بیشتر از پنجهزار نفر از اهالی به شکل تمام وقت مشغول پرکردن گونیها و ساختن سیلبند بودهاند و تنها از سهشب پیش در محلهی عیندو کمکهای مردمی از بقیه مناطق کشور و ماشینالات ارتش و سپاه و شهرداری به کمکشان آمده است. وقتی در عیندو شروع به سیلبندسازی کردند نیروی انتظامی متفرقشان میکرد و به آنها اجازهی ساختن سیلبند نمیداد اما انقدر مقاومت و اصرار کردند که حالا خود ارتش و هلال احمر و سپاه و شهرداری هم به کمکشان آمده است. البته در محلهی گلدشت و ملاشیه هنوز هم نهادهای حکومتی به کمکشان نیامدهاند.
۱۱- مسالهی محلههای عربنشین اهواز ریشههایی فراتر از سیل اخیر دارد. دولت تقاضای تخلیهی خانههای در معرض آبگرفتگی در این محلات را کرده ولی اهالیشان میگویند تحت هیچ شرایطی تخلیه نمیکنند. دولت میگوید مانع آبگیری هور العظیم نشده است، ولی اهالی این محلات باور نمیکنند. دولت میگوید اگر تخلیه کنید خسارت سیل و هزینهی جابجاییتان را میدهیم، ولی اهالی باور نمیکنند. دولت میگوید برای پیشگیری از افزایش ارتفاع آب مجاور این محلات نهایت تلاشش را میکند، ولی اهالی این محلات چنین باوری ندارند.
ساکنان این محلات میگویند همانطور که در جنگ هشتساله در برابر آتش دشمن ایستادیم و خانههایمان را تخلیه نکردیم، در برابر آب هم میایستیم و تا اینجا هم انصافا آب را به زانو درآوردهاند. خلاصه، مسالهی اصلی در این محلات، اعتماد به دولت و احساس تبعیض است. راه حل بلندمدتش فقرزدایی از محلههای عربنشین اهواز و کاهش انواع تبعیض و احساس تبعیض در میان عربهای ایرانی و افزایش اعتمادشان به دولت است.
عربهای خوزستان سی درصد جمعیت استان و پنجاه درصد جمعیت اهواز اند، ولی تنها سه درصد مدیریتهای استانی به آنها تعلق گرفته است و سهمشان در اقتصاد استان هم متناسب با جمعیتشان نیست. انتقاداتشان هم به عدم لایروبی کارون، ضعف و مشکلات فاضلاب شهری اطراف این محلات، آسیبهای کارخانههای نیشکر به محیط زیست اطرافشان، توسعهی نامتوازن شهر و حضور نداشتن و ارتباط ناکافی نمایندگان شهرداری و دولت در میانهی این بحران در این محلهها تا حد زیادی وارد است.
در بلندمدت تنها با کاهش فقر، بهبود آموزش و بهداشت با کیفیت رایگان در این مناطق و توجه ویژه به توسعهی این محلههای محروم میتوان از امثال چنین بحرانی پیشگیری کرد. اگر جای دولت یا کمیتهی ملی ارزیابی سیل نوروز ۹۸ یا معاون اول رئيس جمهور بودم در روزهای بعد از این بحران برای محرومیتزدایی و توسعهی مناطق عربنشین اهواز و اقدامات ریشهای برای افزایش ادغام اجتماعی ساکنان این محلات و افزایش اعتمادشان به نهادهای حکمرانی و تقویت نهادهای نمایندگیشان و کاهش احساس تبعیضشان به قید فوریت برنامهای ملی و جدی را ارائه و اجرا میکردم. اما برای مدیریت کوتاهمدت بحران پیشنهادکردنی است که:
- بلافاصله بازداشتشدگان فعال در سیلبندسازی در این مناطق آزاد شوند و از هر گونه برخورد سرکوبگرانه با آنها پرهیز شود،
- نمایندگان متنفذ اهالی این مناطق را در کنار متخصصان آب به بازدید از هور العظیم ببرند تا با چشمان خود ببینند بخش اعظم هور را آب گرفته است و وزارت نفت برای نجات چاههای نفت مانع آبگیری هور نشده است،
- اگر سیلبند میتواند مانع آبگیری خانههای اهالی این مناطق شود فورا ماشینآلات سنگین دولت و ارتش و سپاه و توان مهندسیشان برای کمک به ساخت و تقویت سیلبندها عازم این محلات بشوند،
- کمک مالی کافی دولت برای جبران کامل خسارت بیش از صد خانهی آبگرفتهی این محلات بلافاصله و بدون تشریفات طولانی اداری به اهالی این خانهها داده شود تا میان شبکهی اهالی این مناطق اعتماد به دولت و نظرات کارشناسان دولت را افزایش دهد، احتمال پذیرش تخلیهی خانهها در صورت ضرورت را بیشتر کند و دیگر این جملهی ترسناک را از بعضی از اهالی این مناطق نشنویم که «هیچ کس جز خودمان به فکر ما نیست». در چند مورد شخصا از اهالی این محلهها شنیدم که بعد از اعزام اخیر کمکهای نهادهای دولتی و مدنی به این مناطق گفتند: فکر میکردیم کسی به فکر ما نیست و حالا که این کمکهای حکومتی و هموطنانی مثل شما را میبینیم دلگرم شدهایم.
سرمایهگذاری فوری استانی و ملی برای محرومیتزدایی از مناطق عربنشین خوزستان سرمایهگذاری بهصرفهای روی امنیت و اقتصاد ملی است. در صورت درایت دولت و نهادهای حکمرانی و توجه فوری و ویژهی سمنها و شهروندان مسئول در روزهای پیش رو میتوان کاری کرد که عربهای ایرانی که ساکن این محلات محروماند بیش از قبل احساس تعلق ملی کنند. اکنون بهترین وقت است برای اینکه عربهای ایرانی که احساس تبعیض شدیدی دارند به چشم ببینند و باور کنند که دولت ایران و سایر شهروندان ایران پشت آنها هستند. شخصا هم هر کمک نقدیای که بتوانم به سیلزدگان خوزستان بکنم و کمکهای نزدیکانی که گوششان به پیشنهادم شنوا است را صرف کمک به ایرانیانِ عربِ خانههای آبگرفتهی اهواز میکنم.
۱۲-…. مهمترین کار روحانیان نشر اخلاق و معنویت و همین خدمات مردمی شود و خواستار حق ویژه در سیاست نباشند، هیئات و نهادهای مذهبی روی همین نوع خدمات اجتماعی مستقل از دولت متمرکز شوند، اصلاحطلبان و نیروهای نوگرا و فعالان و نهادهای مدنی در هنگامهی چنین بحرانهایی حضور سازمانیافتهی موثرتر و گسترده و ارتباط بهتری با عموم شهروندان آسیبدیده داشته باشند.
دولت پیشنهادهای گزارش ملی کارشناسانهی سیل نوروز ۹۸ برای اصلاح سیاستها و صیانت موثرتر از محیط زیست و پیشگیری از چنین خساراتی را در عمل جدی بگیرد، محلههای عربنشین و محروم ملاشیه، عیندو و گلدشت میزبان توسعهی شهری سریع و عادلانه و غیرمخرب محیط زیست شوند، خیریهها و سمنها قدرت سازماندهی موثر بیشتری در چنین امدادرسانیهایی پیدا کنند، بهبود مدیریت سازمان بهزیستی در اولویت باشد و بودجهی نهادهای امدادرسان و کیفیت و شفافیت مدیریتشان ارتقا بیابد، …..
ارتباط میان نهادهای حکمرانی به اندازهای که در روزهای بعد از سیل در این مناطق دیدیم کارآمد بماند، و این همه هموطنِ خوب و دیگرخواه را بقیهی هموطنانم هم ببینند و غوغای شبکههای اجتماعی و ویدیوهای گزینششده و جنگهای روانی رسانهای باعث نشود جملاتی بگویند که با «ما ایرانیها» شروع میشود و با سرکوفت زدن و خودزنی و تعمیمهای بیجا نسبت به همهی هموطنان ادامه پیدا میکند.
اگر فکر میکنید مدتی است احساس خوبی به کشور و هموطنانتان ندارید چند روزی از فضاهای گلخانهای اطرافتان و شبکههای اجتماعی آنلاین بیرون بیایید و همین روزها به مناطق سیلزدهی کشور سری بزنید وبه هموطنتان کمک کنید، ولو در حد چند ساعت بیل زدن برای خالی کردن خانهاش از گِل یا تحویل لباس و کفش و لوازم خانگی و کتاب و کمک مالی و حتی چند بسته سیگار به هموطن سیگاریای که همهی زندگیاش را سیل برده و در این روزها یک نخ سیگار هم برای کشیدن نداشته.
شک ندارم که بعد از سفر ایران و هموطنانتان را بیشتر دوست خواهید داشت. ضمنا از مسیر سفر هم لذت خواهید برد. بارشهای کمسابقهی اخیر مناظر کمنظیری در دشتها و کوههای پرگل و سبزه و رنگارنگ لرستان و خوزستان و گلستان ساخته است که بعید است قبلا در جادههای ایران دیده باشید.