«گراند هتل پرتگاه»؛ استوارت جفریز؛ ترجمه محمد معماریان؛ نشر ترجمان علوم انسان داستانی خواندنی درباره‌ی علمای بی‌عمل!

حمیدرضا امیدی‌سرور،   3980119300

مهمترین ویژگی این کتاب آن است که حاصل قلم یک روزنامه نگار است نه یک فیلسوف یا پژوهشگر فلسفی؛ این ویژگی باعث شده نویسنده به جای تمرکز صرف روی جنبه های فلسفی و فکری مکتب فرانکفورت، متنی روایی / مستند و جذاب را تدارک ببیند که حاصل درآمیختن وقایع تاریخی، رخدادهای زندگی اعضای این جریان و فرازهای مهم تفکر آنهاست

داستانی خواندنی درباره‌ی علمای بی‌عمل!

«گراند هتل پرتگاه»

نویسنده: استوارت جفریز

ترجمه: محمد معماریان

ناشر: ترجمان علوم انسانی، چاپ اول 1397

616 صفحه، 54000 تومان

 

*****

 

ویژگی اعضای مکتب فرانکفورت که به واسطه همین مورد انتقاد قرار‌می‌گرفتند، بی‌توجهی آنها به سیاست ورزی حزبی و آن عملگرایی مورد انتظار مارکس از فیلسوفان برای تغییر جهان بود. آنها در نقد فاشیسم و سرمایه داری بسیار استاد بودند. اما راه‌کاری برای تغییر و به زیر کشیدن آنها ارائه نمی‌کردند، همین ویژگی باعث شده بود که دیگر مارکسیست‌ها میانه خوبی با این علمای بی‌عمل! نداشته باشند. حتی جورج لوکاچ که آدورنو و دیگر اعضای مکتب فرانکفورت را به کنایه ساکنان «گراند هتل پرتگاه» می‌خواند: «گراند هتل پرتگاه، هتلی زیبا، مجهز به همه آسودگی‌‌ها، بر لبه پرتگاه، بر لبه نیستی، بر لبه پوچی است که ساکنانش آسوده‌ خاطر بر لبه پرتگاهی خالی و عمیق مشغول نظریه‌‌پردازی‌اند.» حکایت میهمانانی که مابین وعده‌های لذیذ غذا و دیگر سرگرمی ها به تاملاتی پیرامون پرتگاه نیز می پردازند! درست مثل شوپنهاور که از حاشیه‌ی امن زندگی مرفه و با ثبات خود به رنج بشری می پردازد. از سوی دیگر به باور او مکتب فرانکفورت فاقد آن ارتباط ضروری میان نظریه و عمل است، همان ارتباطی که عمل را به منزله تحقق نظریه در میدان اقدام می‌داند.کتاب «گراند هتل پرتگاه» نوشته استوارت جفریز زندگی‌نامه میهمانان همین گراند هتل است: اصحاب مکتب فرانکفورت.

این کتاب که با ترجمه خوب محمد معماریان به همت نشر ترجمان علوم انسانی به بازار آمده روایتی خواندنی است از زندگی و اندیشه چهره‌هایی که در چند دهه اخیر به واسطه آثار بابک احمدی و ارجاع فراوانی که به آنها و آثارشان داده شده؛ چهره‌هایی شناخته شده در میان دانشجویان و علاقمندان فلسفه در ایران محسوب می‌شوند.

پیامبر مکتب کمونیسم  از سرزمین ژرمن‌ها برخاست و کتاب مقدسش را هم به زبان آلمانی نازل کرد! اما برخلاف پیش بینی برخی پیروانش که اصحاب مکتب فرانکفورت نیز در میان آنها جای می‌گیرند، انقلاب سوسیالیستی ابتدای قرن بیستم، به جای آلمان در روسیه اتفاق افتاد، سرزمینی که مردمانش بیشتر کشاورز بودند تا کارگر؛ با اینحال بیشتر مستعد تغییر، از کار در آمدندکه اگر غیر از این شده بود، نه فقط تاریخ آلمان و اروپا که بی‌گمان تاریخ کل جهان با دگرگونی‌های اساسی روبه‌رو شده بود. مهمتر از همه اینکه پوپولیست فرصت‌طلبی مثل هیتلر مجال ظهور و بروز پیدا نمی کرد، تا نه فقط آلمان که کل اروپا را اروپا اینطور به خاک سیاه بنشاند.

اما تقدیر این بودکه ملت آلمان به جای انقلابی سوسیالیستی، در دام فاشیسمِ حزب نازی بیفتد. اما چرا چنین شد؟ بی‌گمان بسترهای اجتماعی و سیاسی برای این اتفاق مهیا بوده‌اند و مهمتر از همه، ملت آلمان  (در اواخر دومین دهه از قرن بیستم) به التیام غرور جریحه‌دار شده خود (با شعارهای پرشور نازی‌ها که قرار بود دوباره آنها را به اوج اقتدار بازگردانند) بیشتر می دادند، بیشتر گرایش داشتند، تا رسیدن به بهشت برابری که مارکسیست‌ها وعده می‌دادند. جالب اینکه تاریخ نشان داد نه نازی ها آلمان را عاقبت به خیر کردند و نه کمونیست ها روسیه را.

اوایل دهه بیست میلادی اندیشمندان آلمانی همچون والتر بنیامین، تئودور آدورنو، اریک فروم، ماکس هورکهایمر و هربرت مارکوزه؛ یکباره چشم باز کردند و خود را گرفتار در فاشیسم هیتلری و حزب نازی دیدند که دم به دم بر قدرتش افزوده می‌شد.

این چهره‌ها که از فلاسفه، منتقدان فرهنگی و جامعه‌شناسانْ به نام زمان خود بودند و به لحاظ فکری اغلب در زمره نئومارکسیست‌ها قرار می‌گرفتند. آنها که در سال ۱۹۲۳، موسسه پژوهش‌های اجتماعی را در فرانکفورت آلمان تاسیس کرده بودند، از اینکه در این برهه سرنوشت ساز از تحلیل تاریخی ناتوان مانده و دچار اشتباهی باورنکردنی از درک زمانه و جامعه خویش شده بودند؛ برای جبران ناکامی خود،رویکردی  تازه در نقد اجتماعی را در پیش گرفتند که به عنوان نظریه انتقادی شناخته می شد. پایه‌گذاری این مکتب فکری تازه‌ای توسط موسسه مورد اشاره، در میان مردم با نام مکتب فرانکفورت مشهور  شد مکتبی که اعضای اصلی آن جمعی از ستارگان نظریه‌پردازی چپ محسوب می شدند.

اما چرا چنین شده بود؟ راز این اشتباه محاسباتی چه بود؟  فرهنگ آن حلقه گمشده‌ای بود که نئومارکسیست های حلقه فرانکفورت از آن غافل مانده بودند. در حالی که هیتلر از آن به عنوان پاشنه آشیلی که قدرت نقادی و مقاومت مردم را می‌گرفت استفاده کرده بود. در کتاب «گراند هتل پرتگاه» پاسخ بسیاری سوالات راجع به این اندیشمندان و مواضع شخصی و گروهی آنها را خواهید یافت.

مهمترین ویژگی این کتاب آن است که حاصل قلم یک روزنامه نگار است نه یک فیلسوف یا پژوهشگر فلسفی؛ این ویژگی باعث شده نویسنده به جای تمرکز صرف روی جنبه های فلسفی و فکری مکتب فرانکفورت، متنی روایی / مستند و جذاب را تدارک ببیند که حاصل درآمیختن وقایع تاریخی، رخدادهای زندگی اعضای این جریان و فرازهای مهم تفکر آنهاست.  استوارت جفریزر کتابش را در هفت بخش نوشته که عناوین برخی از فصول زیر مجموعه آن بدین قرار است. عنوان برخی از فصل‌های این کتاب چنین است: پدران، پسران و دیگر مناقشات؛ دنیای وارونه؛ قدرت منفی‌اندیشی؛ در آرواره‌های تمساح؛ مدرنیسم و آن همه موسیقی جاز؛ هم پیمان با شیطان؛ فلسفه‌ورزی با کوکتل مولوتوف‌ها و عنکبوت فرانکفورت.

جفریزر بعد از مقدمه‌ای تحت عنوان خلاف جریان که در آن به معرفی ضمنی اصحاب مکتب فرانکفورت و موسسه پژوهشی‌شان می‌پردازد؛ او با زبانی روایی، داستان خود را از سالهای آغازین قرن بیستم شروع می‌کند و همراه فراز و فرودهای تاریخی یا دگرگونی‌های فکری اصحاب مکتب فرانکفورت دهه به دهه پیش می‌‌آید و با دست گذاشتن روی ظرفیت‌های دراماتیک این جریان روایتی جذاب را ارائه می‌کند و سرانجام پس از پرداختن به جنبش اعتراضی دانشجویان  در اواخردهه شصت کتاب را به پایان می برد.

درباره فلسفه اصحاب مکتب فرانکفورت کتابهای گوناگونی نوشته شده است، اما جفریزردر اساس پروژه دیگری را در کتاب خود دنبال می کند. او قصد بازتعریف روایت‌های گفته شده را ندارد. بلکه می‌کوشد افقی تازه به روی این گروه بگشاید تا تصویری متفاوت از اندیشمندانی ارائه کند که تاکنون بسیار بد فهمیده شده‌اند و به همین دلیل قضاوت‌های ناراستی نیز درباره آنها وجود داشته استومهمتر از همه اینکه اودر رهگذر این روایت نشان می دهد، برخلاف تصور برخی که معتقدند زمانه آنها سپری شده است، مکتب فرانکفورت برای قرن حاضر نیز حرفهای زیادی برای گفتن دارد.آشنایی با تجربه‌های این اندیشمندان می‌تواند تلنگری باشد برای مخاطبانی که تجربه‌های تاریخی به سادگی تکرار پذیرند به خصوص اگر اندیشمندان دچار غفلت یا بدفهمی شوند؛ همانگونه که خود هیتلر از درون سازوکاری دموکراتیک بیرون آمد و سپس به انهدام همان پرداخت.

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. بازی با کلمات

  2. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

  3. ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد

  4. اقدامی  اشتباه، در زمانی اشتباه تر!

  5. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

  6. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

  7. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

  8. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

  9. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

  10. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

  11. مجلس مقابل این اقدام بایستد

  12. اطلاعیه شماره ۳ فراجا درباره اجرای «طرح نور»  

  13. نحوه رفتار متفاوت فروشندگان در برابر پوشش حجاب مشتریان

  14. منظور: افزایش دائم دستمزدها به ‌رفاه مردم کمک نمی‌کند

  15. رادان:‌ طرح نور با قوت ادامه دارد

  16. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

  17. این ابهامات مناقشه‌برانگیز را برطرف کنید

  18. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

  19. وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!

  20. واکنش بلینکن به حادثه اصفهان/ به مجازات ایران پایبند هستیم!  

  21. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

  22. سردار حاجی زاده با تسلیحات قدیمی و حداقلی به اسرائیل حمله کردیم /از موشک های هایپرسونیک ۲ استفاده نشد

  23. برخی مسئولان بدلیل کارهای بی‌قاعده در زمینه حجاب تذکر گرفتند        

  24. واکنش مشاور قالیباف به حواشی اخیر گشت ارشاد/ روایت ظریف از علت عدم مذاکره با ترامپ

  25. حضور حسین حسینی در دادسرای فرهنگ و رسانه با شکایت فراجا

آخرین عناوین