۱۳۹۷ سالی تاریخی در اقتصاد ایران بود؛ سالی که تحولاتش تا سالها در ذهن مردم خواهد ماند و در کتابها روایت خواهد شد.
سال۹۷ در شرایطی شروع شد که رییسجمهوری آمریکا به چند ماه تهدید خودش عمل کرده و اعلام کرده بود از اردیبهشت۹۷ دیگر منع اعمال تحریمها را تمدید نخواهد کرد.
منع اعمال تحریمها، حقهبازی اوباما بود که بعد از برجام به جای رفع همه تحریمها، اجرا میکرد و با اعلام هر سه ماه یکبار آن، هم مسوولان و هم فعالان اقتصادی ایرانی و همکاران خارجیشان را معلق و در دلهره نگه میداشت.
ترامپ با وجودی که در مبارزات انتخاباتی ۲۰۱۶ گفته بود درصورت پیروزی بلافاصله برجام را پاره خواهد کرد، اما اجرای این وعده را به بعد از انتخابات ۱۳۹۶ موکول کرد؛ آن هم به شکل تدریجی و مارموزانه؛ طوری که هر سه ماه یکبار ایرانیانی که برجام را مقدس و مشکلگشا تصور میکردند، در هول و هراس بودند که آیا این بار هم لغو تحریمها تمدید خواهد شد؟!
اعلام ترامپ در بهمن۹۶ مبنیبر آخرین تمدید لغو تحریمها کافی بود تا بازار ارز لغزان و آسیبپذیر ما را بههم بریزد و باعث شود در روزهای تعطیلات نوروز ۹۷، ارزش ریال به حد بیسابقهای پایین بیاید.
در بیستم فروردین آقای اسحاق جهانگیری بعد از جلسهای تاریخی جلوی دوربین تلویزیون قرارگرفت و اعلام کرد دولت به همه نیازهای وارداتی دلار ۴۲۰۰ تومانی میپردازد. تصمیمی که بعدها هیچکس مسوولیت آن را گردن نگرفت و هرکس اتخاذ آن را به دیگری نسبت داد.
از همان فردای آن روز، اکثر اقتصاددانان با استقبال از تصمیم دولت برای پایان چندماه بلاتکلیفی و بیتفاوتی در قبال سقوط بیسابقه ریال، هشدار دادند اعطای ارز ۴۲۰۰ تومانی برای واردات «همه کالاها» نادرست است و باید مانند سال۹۱ فهرست کالاهای مجاز وارداتی را محدود کرد.
اما دولت توجهی نکرد و چند ماه بعد آثار این اشتباه روشن شد.
از خردادماه ۹۷ و قبل از شروع حرکت نقدینگی بهسوی مسکن، اکثر اقتصاددانان این خطر را یاد آوری و راهحل پیشگیری از جهش شدید نرخ مسکن در سال۹۷ را نشان دادند. اما متاسفانه بازهم دولت و مجلس به این توصیه اقتصاددانان توجهی نکردند و در میان سال۹۷ قیمت مسکن جهشی بیسابقه کرد.
تابستان۹۷، در شرایطی شروع شد که با پرداخت دلار ۴۲۰۰ تومانی به همه مسافران خارجی، سفر تفریحی خارجی مجانی تمام میشد و دولت، با این تصمیم عملاً مردم را تشویق میکرد با ارزهای کشور به سفر تفریحی خارجی بروند. بازهم اکثر اقتصاددانان بارها و بارها به هدر دادن ارزهای کشور در آستانه تحریم هشدار دادند.
در تابستان۹۷ مطالبه مردمی الزام همه پزشکان و مراکز درمانی به نصب کارتخوان را طرح کرد.
در شهریورماه، قبل از آنکه سکه طلا بهطور بیسابقهای منفجر شود و مرزهای چهار میلیون تومان را رد کند، راهکار مهار قیمت سکه را معرفی کردند. اما به طرح فروش گواهی سکه، بهجای اصل سکه هم گوش ندادند و شد آنچه نباید میشد.
در سال۹۷ بیش از هر زمان دیگر اقتصاددانان شفافیت آرای نمایندگان، شفافیت حقوق و مزایای مسوولان و شفافیت برای حذف قاچاق و رانتهای وارداتی و از همه مهمتر راهکارهای عبور از تحریمها را طرح و پیگیری کردند؛ اما اغلب گوش شنوا پیدا نمیشد. این بیتوجهی از سر غفلت بود یا خیانت؟ تاریخ قضاوت خواهد کرد.
۱۳۹۷ سالی تاریخی و تلخ برای اقتصاد ایران بود. سالی که فشار سختی به تولید، اشتغال و نهایتاً معیشت مردم وارد شد؛ فشارهایی که راهکارهای پیشگیری از وقع آنها به موقع ارائه شده بود؛ اما گوش شنوایی برای آنها نبود که نبود و شد آنچه نباید میشد.
منبع: صبح نو