جادوی سیاه خوراکی / همبرگر افسردگی قرن‌ها کوشیده‌ایم تا خون را از گوشت پاک کنیم و حالا می‌کوشیم تا آن را دوباره برگردانیم

مگان اوگبلین / ترجمه محمد معماریان،   3971216185 ۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱ تکراری یا غیرقابل انتشار

مگان اوگبلین در ستون ماهانه جدیدش با الهام از اسطوره‌شناسی‌های بارتی سراغ موضوعات زندگی امروز ما رفته است. اولین نوشته او درباره «گوشت قلابی» است

 قرن‌ها کوشیده‌ایم تا خون را از گوشت پاک کنیم و حالا می‌کوشیم تا آن را دوباره برگردانیم

رولان بارت در سال‌های ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۶ مجموعه‌ای از یادداشت‌های کوتاه درباره ابعاد گوناگون زندگی روزمره می‌نوشت که بعدها با نام «اسطوره‌شناسی‌ها» به شهرت رسید. در این نوشته‌ها او از پودر ماشین لباس‌شویی تا برج ایفل یا اسباب‌بازی‌های رایج آن روز را به شیوه‌ای بسیار استادانه تجزیه و تحلیل می‌کرد. مگان اوگبلین در ستون ماهانه جدیدش با الهام از اسطوره‌شناسی‌های بارتی سراغ موضوعات زندگی امروز ما رفته است. اولین نوشته او درباره «گوشت قلابی» است.


علم ما را از طبیعت بیرون کشید. طبیعت وحشی را رام کرد، ابزارهایی در اختیارمان گذاشت تا از بدنِ چرک و زمینی‌مان استعلا پیدا کنیم، به ماه پرتاب‌مان کرد. الان هم نوعی همبرگر کاملاً گیاهی تولید کرده که مثل گوشت واقعی، از آن خون می‌چکد. خوب اسمی هم برایش گذاشته‌اند: محال‌برگر۱. روی بسته‌اش نوشته که تکه‌های برگر را نیمه‌خام بپزید. هر طرف را سه دقیقه حرارت بدهید تا وسطش مثل گوشت راسته خام، صورتی شود. این حالت نتیجه هِم۲ است: آن پروتئینی که اکسیژن را در خون منتقل می‌کند و رنگ قرمزِ خونی به آن می‌دهد. حالا دانشمندان علوم غذایی به کمک مخمّرهایی که با مهندسی ژنتیک درست کرده‌اند، می‌توانند هِم را در آزمایشگاه بسازند. (شکم‌چران‌های ملانقطی لابد می‌گویند آنچه گوشت را قرمز می‌کند نه خون، بلکه میوگلوبین است. ولی مهم نیست. از وصف «خونی» برای برگرها استفاده می‌کنیم تا بر حقیقتی صحّه بگذاریم که مدت‌هاست مدرنیته سعی کرده پنهان کند: این گوشت، زمانی مثل ما یک موجود زنده بوده است.) هِم که در عضله حیوانات فراوان پیدا می‌شود، همانی است که بوی خاص گوشت را تولید می‌کند. اولین باری که محال‌برگر را در خانه درست کردم، جلز و ولز چربی از اجاق درآمد (تکه‌های برگر حاوی روغن نارگیل نامیزه۳ هستند که مثل پیه آب می‌شود) و ظرف چند ثانیه بوی آهن گوشت سوخته در اتاق پیچید. ولی غریب‌ترین لحظه آن زمانی بود که خوردن آن همبرگر تمام شد و لکه‌ای از چکه‌های صورتی-قهوه‌ای روی بشقاب ماند. در آن لحظه باید از معجزه علوم غذایی به شگفت می‌آمدم، ولی اعتراف می‌کنم به یاد مریم گریان۴ افتادم، همان مجسمه چوبی که می‌گویند از چشمانش قطره قطره خون واقعی می‌چکد، نشانه گوشت و خون در جایی که خبری از تن نیست.

صدالبته روش اول و اصلی‌مان برای آنکه از طبیعت استعلا پیدا کنیم، دین بود. بنیان ایده ریاضت که می‌خواهد بر جسمانیّت غلبه کند، طرد carnis (جسد) است. (بیاند میت۵، برند محبوب غذای گیاه‌خواران، همین وعده تعالی را به یاد می‌آورد.) اولین نمونه‌های شبه‌گوشت که محبوب راهبان بودایی بود، شباهت کمی به گوشت حیوان داشت. برای امرار معاش، مگر چیزی بهتر از پنیر سویا پیدا می‌شود؟ پنیر سویا چون بی‌رنگ و بی‌بو است، یادآور هیچ چیزی از طبیعت نیست. بی‌تردید کسی را هم یاد دانه سویا نمی‌اندازد که ماده اصلی‌اش بوده است. به‌علاوه، کسی نمی‌داند این ماده از کجا آمده است. همه این‌ها شاهدی بر آنند که پنیر سویا ماده‌ای آن‌جهانی است، از آسمان افتاده، مثل آن آلیاژهای اشیاء پرنده ناشناخته که در صحرای نِوادا پیدا کرده‌اند. آنچه پنیر سویا را بهترین غذای مرتاضان می‌کند، نرمی یکنواختش است: حتی برای خوردن سبزیجات هم باید دندان تیز کرد، ولی آن مایه سودا آن‌قدر نرم است که عملاً با تراوش آب دهان جذب می‌شود. (در چین، پنیر سویا را سر قبر قوم‌و‌خویش‌هایی می‌برند که ارواح‌شان مدت‌هاست چانه و آرواره ندارند.) یک گزینه باستانی دیگر، گوشت گندم۶ است که منعطف‌تر است: می‌شود آن را به جای اردک یا غاز جا زد، ولی همین راست‌نِمایی‌اش زمینه‌ساز نوعی اضطراب معنوی شده است. در رمان سفر به غرب۷ که در زمان سلسله مینگ منتشر شد، شیاطین که می‌خواهند راهبی را بفریبند، خوراکی از گوشت و مغز آدم را تحت نامِ گلوتن گندم به او می‌دهند.

عجیب است که این همه نبوغ خرج کرده‌ایم تا «خون» را در گوشت قلابی جاساز کنیم، در حالی که هزاران سال مشغله ذهنی قدیمی‌ترین دین ابراهیمی آن بود که خون را از گوشت جدا کند. علاوه بر فهرست دقیق و مفصل حیوان‌های پاک و ناپاک، مهم‌ترین ممنوعیت در تَنَخ۸ که بارها هم تکرار شده آنجاست که هشدار می‌دهد گوشتی «که هنوز خون جانور در آن است» نخورید. مورّخان گمانه‌هایی زده‌اند که انگیزه‌های روان‌شناختی آن فرآیند استادانه نمک‌زنی و شُستن (و در برخی اجتماعات ارتدوکس، رنگ‌بَری) چیست که موجب می‌شود محصولات حلال طبق شریعت یهود حاوی هیچ ردّی از خون نباشند. (برخی گفته‌اند که علت بهداشتی داشته است، اما شاهد قانع‌کننده‌ای نیاورده‌اند.) دلیلش را خود خدا در سِفر لاویان گفته است: خون باید مختصّ کفاره‌ای بماند که طبق آیین داده می‌شود. زندگی حیوان خون‌بهایی است که برای زندگی خودتان فدا می‌شود و نباید خونش را مثل غذای عادی مصرف کنید. این آیین شاید امروز وحشیانه به نظر برسد، ولی به‌واقع مبتنی بر نوعی حساب‌وکتاب معنوی دقیق بوده است. خاخام‌ها، مثل مرتاضان شرقی، می‌دانستند طبیعت یک حساب‌دار دقیق است که سرش کلاه نمی‌رود. اگر دنبال تعالی باشید، باید هزینه‌اش را بپردازید: اگر هم پرهیز نمی‌کنید، باید موجود زنده‌ای را جانشین خود کنید.

مسیح آخرین برّه‌ای بود که به قربانگاه رفت و آن‌قدر هِم از او ریخت که جبران کل گناهان دنیا را بکند. مرگ او، طلیعه عهد جدیدی در اخلاق غذایی شد، عهدی که با آرایه‌های دراماتیک در کتاب اعمال رسولان آمده است. پطرس رسول به پشت‌بام می‌رود تا عبادت کند، اما در حین عبادت گرسنه می‌شود و خلسه‌ای برایش رُخ می‌دهد. به بالا که نگاه می‌کند، سفره عظیمی می‌بیند که از آسمان نازل می‌شود و حاوی همه‌جور حیوانی است: پستانداران، خزندگان، و پرندگان. صدایی به او فرمان می‌دهد حیوانات را بکشد و بخورد، ولی او پس می‌زند و می‌گوید «حاشا از من، خداوندا!»۹ چون تعدادی از آن‌ها ناپاک‌اند. همان صدا در پاسخ می‌غرّد که: «آنچه خدا پاک ساخته است، تو نجس مخوان!» آن پیغام نمی‌توانست از این رُک‌تر باشد: دیگر نه پرهیزی در کار است و نه جانشینی؛ می‌شود سراغ همه‌چیز رفت. ولی چه رهایی ترسناکی! در اعتراض پطرس لاجرم آن ترس مبهمی به گوش می‌رسد که با لغو هر حُرمت قدیمی طنین‌انداز می‌شود.

در غرب مدرن و سکولار، زیر سایه عهد جدیدی زندگی می‌کنیم: عهد وفور نعمت. صدالبته این عهد منطقاً یک نقطه پایان دارد که با شتاب به آن نزدیک می‌شویم. لحظه‌ای که همه حیوانات را کُشته و خورده‌ باشیم، پس حیوانات بیشتری پرورانده‌ایم. با دامداری‌ها و کشتارگاه‌هایمان -که روی‌هم‌رفته بیش از مجموع همه وسائل حمل‌ونقل جهانی گازهای گلخانه‌ای ساطع می‌کنند- زمین‌های زراعی دنیا را بلعیده‌ایم. می‌گویند برگرهای گیاهیِ خون‌چکانِ جدید، راه‌حل بحران اقلیمی‌مان هستند. هدف بازاریابی‌شان، گیاه‌خواران و خام‌خواران نیستند، بلکه بنگاه‌های سازنده‌شان رسالتی تبشیری برای خود قائلند: در بُرهه‌ای که میل به گوشت و ابزار فراهم آوردن آن مثل ویروس زامبی در سراسر جهان منتشر می‌شود، گوشت‌خواران را به آیین دیگری درآورند. این شرکت‌ها همان سرمایه‌گذاران میلیاردری مانند بیل گیتس و لی کا-شینگ را جذب کرده‌اند که حامی زیست‌سوخت‌ها و انرژی هسته‌ای‌اند. و مثل مابقی نمونه‌های رشد سبز، آن‌ها هم از یک نگاه غم‌انگیز (ولی در عین حال شاید دقیق) به طبیعت انسان سود می‌برند. این روزها فرض می‌شود ما از برگرها و ماشین‌های شاسی‌بلندمان دست نمی‌کشیم حتی اگر به بهای نابودی لایه اوزون و مُردن خرس‌های قطبی تمام شود، مگر آنکه آزمایشگاه‌ها بتوانند از گیاهان یک چیز مشابه بسازند: نه یک جانشین، بلکه اصل جنس.

این روزها به‌جای مسیح، عِلم است که همه‌چیز را پاک اعلام می‌کند. کارخانه ابدی معجزاتش تا همین حالا هم بسیاری از ما را بیمناک کرده است: کالباس تولیدشده از تمپه و گلوتن گندم؛ پیتزای مخصوص گوشت‌دوست‌ها با سوسیس سویا و پنیر بلارد. بخشایشی که شامل حال ما شده است، بال‌مرغ سوخاریِ بی‌گوشت بوفالو و استیک پنیری گیاهی فیلادلفیا است (حاشا از من، خداوندا!)؛ یا ناگت مرغ گیاهی و همبرگر گیاهی وایت‌کسل. شاکله بسیاری از شبه‌گوشت‌ها ابتدائاً سویا و گلوتن بود، که این غذاها سوژه بحث شده و با کمال میل طرد شدند، تا اینکه کشف کردیم ماده‌های بیشتری وجود دارند که از قضا کاملاً مقبول‌اند. می‌شد با گل همیشه‌بهار و ذرت خوشه‌ای کیک پخت. با آگاوه می‌شد آب‌نبات ساخت. می‌شد از شاهدانه و جوی دو سر شیر گرفت و با کلیسم غنی کرد، و این نسخه بدل نه‌تنها شبیه اصل بلکه گاهی بهتر از اصل می‌شد. در ایالات متحده، حق انتخاب مصرف‌کننده و رشدِ بی‌حد است که سدّ راه این میل ریاضت‌کِشانه شده است.

ولی خونی که در برگر گیاهی جاری است چنان نماد قوی‌ای است که نمی‌توان آن را صرفاً ژست راست‌نِمایی و شباهت دانست و از آن رد شد. آیا باید آن را علامت کفّاره بدانیم، یعنی مُهر تاییدی بر اینکه توبه کرده و بخشیده شده‌ایم؟ یا یادآور وهم‌انگیز گناهان اقلیمی ماست، یک لکه پاک‌نشدنی، مثل خونی که بانو مکبث نمی‌توانست از دستانش بشوید؟ در اولین حرف‌هایی که درباره این محصولات می‌زدند، تعابیری مثل «هولناک» و «چندش» و (به گفته یکی از منتقدان غذا) «نوعی جادوی سیاه» را به کار می‌بُردند. این کنایه‌ها حاکی از چیزی فراتر از زنندگیِ زیبایی‌شناختی است، به‌واقع گویی حکایت پریشانی معنوی است. شاید هم گوشت قلابی، هبوط مرموزش در دره عجایب را آغاز کرده است. این نکته حداقل درباره «گوشت پاک» صادق است که شرکت‌های تازه‌کار ساحل غربی ایالات متحده پی‌گیری می‌کنند: گوشت گوساله، مرغ و قزل‌آلا که از سلول‌های بنیادی در خمره رنگرزی آزمایشگاه‌هایشان می‌سازند. کم بوده‌اند کسانی که این محصول را امتحان کرده باشند (هر کیلوی آن حدود ۴۰ هزار دلار قیمت دارد)، ولی خیلی‌ها لقب کنایه‌دار «فرانگوشتاین» به آن داده‌اند. گریزی که این لقب به شِلی۱۰ می‌زند، پرده از یک منش ضدروشن‌گری برمی‌دارد؛ یا حتی از این معرفت قدیمی‌تر و بدوی‌تر که طبیعت را نمی‌توان به معجزه‌گری واداشت چون معجزه‌ها همیشه فریب‌اند. (عطف به مجسمه‌های باکره گریان و خون‌ریز: یکی از این نمادها را به یک آزمایشگاه بُردند. در آنجا، دانشمندان فهمیدند که آن مجسمه روکشی از چربی خوک و گوساله دارد. در اتاقی که کمی گرم باشد، چربی آب می‌شود و قطره‌هایی مشابه اشک می‌سازد.)

در آخرین گزارش ملل متحد درباره تغییر اقلیمی، بخش مهمی به مساله کمبود زمین به‌خاطر صنایع دام‌پروری اختصاص یافته است. به گفته سازمان ملل متحد، برای حل این مساله نمی‌شود صرفاً به راه‌حل‌های فناورانه تکیه کرد؛ بلکه حل این مشکل مستلزم «تغییر رژیم غذایی» در مقیاس گسترده است. به بیان دیگر، ملل متحد خواستار ریاضت (یا با ادبیات دانشمندان پنل میان‌حکومتیِ تغییر اقلیمی، «کاهش تقاضا») است. اگر مایل به بقاء در این سیاره‌ایم، باید اقتصادها را مهار کرد؛ باید یاد بگیریم که با مقادیر کمتری سر کنیم. شاید گوشت تقلبی، با آن راست‌نِمایی غریبش، بتواند جلوی فاجعه کامل را بگیرد یا حداقل آن را به تاخیر بیاندازد. یا شاید صرفاً شاهدی بر این میل پنهانی‌ ما باشد که: نبوغ بشری بر همه طلبکاران‌مان پیشی خواهد گرفت و نهایتاً مجبور نخواهیم شد چیزی را کنار بگذاریم.

فی‌الحال که اخلاق فداکاری (حداقل در ظاهر) ادامه دارد: نمونه‌اش را می‌شود در ادبیات «جانشینی» دید که هنوز هم در فهرست رستوران‌ها دیده می‌شود، یعنی آنجا که مشابه‌های گوشت یکی دو دلار گران‌تر هستند. از منظر مالی، گوشت‌های قلابی جدید و بهبودیافته کماکان گران‌تر از زندگی حیوانات است. و شاید همین حقیقت (حتی بیش از وجه نمادین خون) یادمان می‌آورد که بخشایش، هزینه دارد. به هر حال، در ازای هر لطفی باید یک تکه گوشت داد.

 

 


پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را مگان اوگبلین نوشته است و در تاریخ ۲۸ ژانویه ۲۰۱۹ با عنوان «Objects of Despair: Fake Meat» در وب‌سایت پاریس ریویو منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۹۷ با عنوان «همبرگر افسردگی» و ترجمه محمد معماریان منتشر کرده است.
•• مگان اوگبلین (Meghan O’Gieblyn) نویسنده‌ای آمریکایی است که نوشته‌هایش در هارپرز، نیویورکر، گاردین و دیگر مطبوعات به چاپ رسیده است. آخرین کتاب او مجموعه‌ای از جستارهایش به نام ایالات داخلی (Interior States) است که برنده جایزه بیلیور بوکس سال ۲۰۱۸ شده است. ستون ماهانه جدید او در پاریس ریویو «اشیای نومیدی» نام دارد.

[۱] Impossible Burger
[۲] Heme
[۳] emulsified
[۴] Madonna of Civitavecchia
[۵] Beyond Meat: یک شرکت تولید غذاهای بدون گوشت. در لغت به معنی «ورای گوشت» [مترجم].
[۶] Seitan
[۷] Journey to the West
[۸] کتاب‌های سه‌گانه عهد عتیق: تورات، نبیئیم، و کتوبیم.
[۹] برگردان فارسی آیات انجیل از ترجمه «هزاره نو» اقتباس شده است [مترجم].
[۱۰] مری شلی، شاعر و نویسنده انگلیسی و خالق فرانکشتاین [مترجم].

دیدگاه کاربران

کهن۸۱۰۸۶۱۲۱:۱۱:۰۵ ۱۳۹۷/۱۲/۱۶
باشه،قبوله،گوشت بده ،اَخه اصلا دیگه سراغش نمیریم. دستشون درد نکنه به فکر ما هستند که دیگه نمیتونیم بخریم. کم روی زخم نمک بپاشید
ناشناس۸۱۰۹۰۶۲۱:۴۵:۲۰ ۱۳۹۷/۱۲/۱۶
اگر گوشت پیدا کردید سلام ما را هم برسانید.
ناشناس۸۱۰۹۶۲۲۲:۱۶:۰۷ ۱۳۹۷/۱۲/۱۶
دولتمردای عزیز و زحمتکش و خیرخواه ما به اینم فکر کرن.خورشت قیمه رو با قارچ درست کن.
ناشناس۸۱۱۰۸۸۰۱:۲۶:۰۸ ۱۳۹۷/۱۲/۱۷
نفهمیدم چی میخواست بگه!
ناشناس۸۱۱۱۸۳۰۷:۲۳:۲۷ ۱۳۹۷/۱۲/۱۷
گوشت هست، پول نیست
شاهد۸۱۱۱۹۹۰۷:۵۱:۴۷ ۱۳۹۷/۱۲/۱۷
ترجمه زیبایی بود
ناشناس۸۱۱۲۸۱۰۹:۳۹:۵۲ ۱۳۹۷/۱۲/۱۷
واقعا ترجمه ی بدی بود
yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. بازی با کلمات

  2. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

  3. ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد

  4. برخورد محترمانه پلیس با یک خانم برای اعمال قانون و توقیف خودرو

  5. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

  6. وحدت ملی با وعده صادق

  7. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

  8. کمی دیر نیست؟

  9. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

  10. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

  11. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

  12. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

  13. مجلس مقابل این اقدام بایستد

  14. ۲ دلیل برای تشدید "گرانی" در ایران

  15. اطلاعیه شماره ۳ فراجا درباره اجرای «طرح نور»  

  16. موجرانی که اجاره بهای زیادی بگیرند، جریمه می‌شوند

  17. حمایت افکار عمومی ایران از حمله به اسرائیل

  18. هیچ گاه اعتراف نمی کند، چون...

  19. منظور: افزایش دائم دستمزدها به ‌رفاه مردم کمک نمی‌کند

  20. گانتس: زمان، مکان و شیوه پاسخ به ایران را خودمان تعیین می‌کنیم

  21. خاتمی: پاسخ ايران به جنايت اسرائيل مدبّرانه، شجاعانه، منطقی و قانونی بود

  22. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

  23. رادان:‌ طرح نور با قوت ادامه دارد

  24. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

  25. وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!

آخرین عناوین