با سلام و سپاس فراوان از فرصتی که فراهم شد. من در حد بضاعت به پرسشهای کاربران عزیز و محترم الف پاسخ گفتهام. اما برخی سئوالات در حدود مطالب کتاب نیست و با محتوا و مضمون یا حتا لحن کتاب ارتباطی ندارد؛ طبیعتاً انتظار نمیرود اینجانب به عنوان گردآورنده فتنه تغلب نسبت به آنها پاسخگو باشم. با تجدید احترام- مصطفی غفاری
****************
بخش یکم
1) تحصیلات نویسنده چیست و به جایی متصل هستند؟ و آیا احساس نمیکنید این کتاب تا حدی یکطرفانه و مغرضانه است؟
من دانشآموخته رشته جامعهشناسی سیاسی هستم و بهعنوان پژوهشگر با موسسه انقلاب اسلامی، دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب همکاری میکنم. نمیدانم منظور از یک طرفه بودن یا مغرضانه بودن چیست؟ آیا این نگرش در شما مخاطب گرامی بعد از مطالعه کتاب حاصل شده است؟ این ویژگیها را در کجای کتاب و در مورد چه موضوع و نسبت به چه کسی دیدهاید؟
اساساً روایت برخی گفتهها و ناگفتهها از کنشهای کلامی و غیرکلامی رهبر انقلاب و تلاشهای نظام برای مهار فتنه 88 چرا باید یکطرفه و مغرضانه دیده شود؟ از سویی دو نامزد معترض به نتایج انتخابات از ساعات پایانی رایگیری در انتخابات 22 خرداد 88 تا بهمن 1389 که محدودیتهایی ـ به علل دیگر ـ برای آنها در نظر گرفته شده، روایت خود را از ماوقع بیان کردهاند؛ از سوی دیگر در همین مدت گذشته از انتشار کتاب، در رسانههای مجازی و مکتوب و... نسبت به آن واکنش نشان دادهاند. ضمن آنکه شخص آقای موسوی هم طبق روایت برخی رسانههای نزدیک به وی، نسبت به بخشی از مضامین این کتاب واکنش نشان داده است.
2) یک عده از طرفدارن آقای موسوی (و اصلاحطلبان) زمانی که بحث 88 مطرح میشود اگر مطالب گفته شده ازطرف خودشان باشد که هیچ... اسمش آزادی بیان هست... اما اگر مطالب طرف مقابل باشد میگویند که آقای موسوی در حصر هستد و اینکه شما جواب شبهات ایشان را مشاهده میکردید در حالی که در حصر هستند بیعدالتی هست، پاسخ شما چیست؟
همانگونه که در پاسخ به پرسش قبلی عرض کردم، فرصت لازم و کافی برای آقای موسوی و یاران و همباوران او از خرداد 88 تا بهمن 89 فراهم بوده تا در مورد مهمترین ادعای خود یعنی تقلب در انتخابات دهم ریاستجمهوری (به حدی که مستلزم ابطال نتایج آن باشد) دلایل و مستندات خود را ارائه کنند. میدانیم که مساله اصلی در سال 88 هم چیزی جز این نبوده و اگر «تقلب» را حذف کنیم، دیگر صحنه و پردهای که اکنون درباره آن سخن میگوییم، این چنین نخواهد بود.
ضمناً نهادهای مسئول برگزاری انتخابات از وزارت کشور تا شورای نگهبان و بسیاری از نویسندگان و تحلیلگران نیز در همان موقع نسبت به ادعای مرتبط با تقلب و مانند آن، پاسخهای مستدل و مستند دادهاند که باید در کنار هم دیده شود. اما دغدغه کانونی کتاب فتنه تغلب اساساً اینها نیست. بلکه روایتی است از کنشهای کلامی و غیرکلامی رهبر انقلاب در رابطه با فتنه 88 و نیز برخی تلاشهای دیگر دلسوزان نظام برای مهار دامنه فتنه و کاستن از آفات آن. آیا هر کنشگری حق ندارد روایت خود را از آنچه رخ داده و یا در آن برهه انجام داده است، بازگو کند؟
گذشته از این، بسیاری از مطالب کتاب فتنه تغلب ـ سلباً یا ایجاباً ـ درباره آقای موسوی یا آقای کروبی نیست که نیازمند واکنش آنها باشد. در این کتاب از مسائل مختلف و از افراد و جریانهای متنوعی سخن به میان آمده و در همه موارد تلاش بر آن بوده که هیچ موضوع غیر قابل اتکا یا هیچ قضاوت متصلبی نسبت به کنشگران گوناگون صورت نگیرد. ضمن آنکه برخی مطالب و اشارات کتاب، در جهت زدودن برخی انگارههای نادرست نسبت به بعضی از فعالان عرصه سیاسی در سال 88 است.
روایتهایی از متن و فرامتن فتنه ی ۸۸ در کتاب «فتنه تغلب»
نگاهی متفاوت به فتنه ۸۸/کتاب «فتنه تغلّب» منتشر شد+فیلم
3) آیا انتشار کتابی که در جامعه بین مردم فاصله ایجاد میکند به نفع سلامت جامعه است؟ آقای نویسنده دادستان مملکت است یا برای این پروژه امتیاز یا منصبی به او تعلق گرفته یا میگیرد؟
انتشار یک کتاب میتواند انگیزهها و دلایل متفاوتی داشته باشد؛ ضمن آنکه ممکن است نتایجی غیرهدفگذاری شده نیز داشته باشد که اگرچه لزوماً پیشبینیپذیر یا گریزپذیر نیستند اما شایسته است مولف یا ناشر بنا به مسئولیت اجتماعی خود تا حد ممکن آنها را در نظر گرفته و از آن پرهیز کنند. در مورد فتنه تغلب، آنچه موسسه فرهنگی پژوهشی انقلاب اسلامی را بر آن داشت که دست به تدوین این اثر بزند، سئوالات و رسوباتی بود که در رابطه با بیانات و عملکرد رهبر انقلاب در زمینه فتنه 88 وجود داشت و لازم بود ـ چه بسا زودتر از این ـ به آنها پاسخ گفته شود. استقیال از کتاب در بازار نشر و حتا برخی نقدها مبنی بر تاخیر در عرضه چنین کتابی، خود گواهی بر نیاز و پرسش جامعه مخاطبان در این زمینه است. پس هدف کتاب آگاهیبخشی به مخاطبان بوده، نه اختلافافکنی در جامعه. گذشته از آنکه اتحاد در امور مهم جامعه باید با تکیه بر آگاهیهای درست و دیدی واقعبینانه نسبت به مسائل مهم گذشته و اکنون به دست بیاید که بیشک فتنه 88 یکی از آنهاست.
در رابطه با قسمت دوم سئوال که کنایه و اتهامی به شخص بنده است، سکوت میکنم.
4) جناب آقای غفاری چرا از آقایان موسوی و کروبی برای ارائه دلایل و مستندات دعوت به پاسخگوئی نمیکنید. نظر شما در ارتباط با چندین باردرخواست محاکمه علنی نامبردگان چیست؟
دلایل و مستندات آقایان موسوی و کروبی برای مساله اصلی سال 88 و ادعاهای دیگر این دو نفر، اغلب در همان برهه زمانی و تا ماهها پس از آن ارائه شده و بارها نیز به آنها از سوی نهادهای مسئول رسمی و پژوهشگران و نویسندگان و اصحاب نظر و قلم نیز پاسخ گفته شده است. البته فتنه تغلب با حقایقی که بازگو کرده یا برخی واقعیاتی که برای نخستینبار در معرض توجه مخاطبان قرار داده، طبیعتاً پرسشهای بسیاری در ذهن خواننده دغدغهمند دامن میزند که شایسته است آقایان نسبت به آن پاسخگو باشند. بهتر آن است که مخاطبان و ناظرانی که این واقعیاتهای تازه یا یادآوری آن را در کتاب ملاحظه کردهاند، با هر برداشتی که از آن دارند، این پرسشها را مطرح نموده و از افراد نامبرده مطالبه پاسخگویی کنند.
از سوی دیگر، باید به یاد داشته باشیم که محدودیتهای ایجاد شده برای این افراد، بهخاطر تلاش آنها برای تهییج مردم ایران به همراهی با موج بیداری اسلامی در منطقه بوده که در بهمن 1389 یعنی 20 ماه پس از انتخابات ریاستجمهوری سال دهم صورت گرفت. بدیهی است که مقامات قوه قضائیه و شورای عالی امنیت ملی باید درباره چند و چون این محدودیتها تصمیم گرفته و اقدام کنند. اما شخصاً گمان نمیکنم محاکمه علنی این افراد به فهم عمیقتر و دقیقتر افکار عمومی از ماجرای 88 کمک کند. چه سند یا استدلال تعیینکنندهای در این سالها به دست مدعیان تقلب آمده که بخواهد در دادگاه مطرح شود؟ جز آنکه گذر ایام و رخدادهای بعد از سال 88 از جمله برگزاری پرشور انتخاباتهای گوناگون مجلس و ریاستجمهوری و شوراها و مجلس خبرگان و... همگی نشانگر ابطال ادعای این افراد در پراکندن نگاه اعتمادسوز به نظام بوده است؛ فارغ از آنکه ناظر یا مجری هر یک از انتخاباتها که بوده و نتایج آن چه بوده باشد.
5) سئوال من اینه که چرا اسم کتاب رو گذاشتن فتنه تغلب باید میگذاشتن کودتای تغلب.
انتخاب نام کتاب، چیزی است که از یک جهت به بنمایه و انگیزه اصلی مولف / ناشر از آمادهسازی و انتشار آن باز میگردد و از یک نظر امری سلیقهای است. در این مورد، شخصاً تعبیر کودتا را برای انتخاب به عنوان نام کتاب نمیپسندم.
6) موضوع نامه اوباما به رهبر انقلاب چه بود؟
باراک اوباما رئیسجمهور سابق ایالات متحده در بازه زمانی نزدیک به انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 چندین نامه به رهبر انقلاب نوشته است. یکی از این نامهها در فروردین 1388 از موضعی نرم و خواهان همکاری با جمهوری اسلامی نوشته شده. نامه دیگر 20 خرداد 88 و دو روز پیش از برگزاری انتخابات بوده که نشان میدهد آمریکاییها با تحلیل روندها به این نتیجه رسیده بودند که بعد از انتخابات با ایران مقتدرتری روبهرو خواهند بود و از این رو رئیسجمهور آمریکا پیشاپیش خواهان گشودن درهای همکاری دوستانه شده بود. اما پس از انتخابات، و پس از یک گیجی و دستپاچگی اولیه، با رخدادهایی که به دنبال عملکرد برخی نامزدها و گروهی از هواداران آنها پیش آمد، بار دیگر انگیزه اعمال خصومت در آنها قوت گرفت و مقامات بلندپایه ایالات متحده از جمله شخص اوباما رسماً از معترضان به نظام اسلامی در تهران حمایت نمودند.
این واکنشها در واقع از نمایش حسن نیت آمریکاییها برای در پیش گرفتن رویکردی تازه به مسائلشان در رابطه با ملت ایران پرده برانداخت. رجوع کنید به ص 57 تا 60 کتاب فتنه تغلب
7) چرا برخی نسبت به کتاب شما موضع گرفتن؟ و فتنه ۸۸ از کجا آغاز شد؟ در مورد مثلت قدرت و ثروت و اغتشاش نظرات چیست؟
دلیل این موضعگیری را باید از خود آنها بپرسید. در رابطه با اینکه فتنه 88 از کجا شروع شد، باید به این نکته اشاره کنم که شکلگیری فتنه امری یکباره نیست و طی مقدماتی انجام شده است که متاسفانه افراد و گروههای مختلفی با گفتار و رفتار خود در آن دخیل بودهاند. اما بدون آنکه نیازی به تحلیلهای شخصمحور یا انگیزهخوانی باشد، بخشهای گوناگونی از کتاب فتنه تغلب حاوی اطلاعات و تحلیلهایی است که در قالب روایتهای متنوع، به درک عمیق چگونگی شکلگیری فتنه کمک میکند. در عین حال، میتوان ادعای تقلب در انتخابات و مطالبه ابطال آن ـ بدون ارائه مستندات متناسبِ کافی، سپس تن ندادن به مجاری بررسی قانونی و انواع راهکارهای پیشنهادی ذیل رهیافت قانونی و سرانجام زورآزمایی خیابانی به جای راستیآزمایی خردمندانه را نقطه اوج و کانون فتنه 88 دانست.
بخش سوم سئوال برای من چندان مفهوم نیست و گمان نمیکنم در حدود مرتبط به کتاب، بتوانم به آن پاسخی درخور و روشن بدهم.
8) نقش اطرافیان میرحسین بر وی چی بود؟
کتاب فتنه تغلب ادعای مستقیمی در این موضوع ندارد؛ اما از برخی روایتهایی که برخی مذاکرهکنندگان آن سال با آقای موسوی داشتهاند چنین برمیآید که علیرم توافق اولیه بر سر برخی محکمات و اقدام بر اساس آنها جهت مهار فتنه، آقای موسوی هر بار به دلایل نامعلومی منصرف میشده که شائبه تاثر جدی وی از القائات برخی اطرافیان را تقویت میکند. روایت آقای دکتر علی آقامحمدی که در کتاب آمده اشاراتی به این مساله دارد و برخی دیگر همچون مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی و مرحوم آقای حبیبالله عسکراولادی نیز که مذاکراتی با مهندس موسوی داشتهاند این گمانه را بیشتر شکافتهاند.
9) نقش خارجیان در فتنه ۸۸ چی بود و چگونه توضیح میدهید؟
به این سئوال میتوان دو پاسخ کلی و مصداقی داد. پاسخ کلی آن است که با توجه به شناختی که ما ایرانیان از نظام سلطه به رهبری آمریکا داریم و در طول تاریخ معاصر و به ویژه پس از انقلاب اسلامی، جلوههای واضح متنوعی از خصومتورزی آن را نسبت به ملت ایران دیدهایم، باورپذیر نیست که آنها در این رخداد هیچ نقشی، بهویژه از نظر طراحی و هدایت نداشته باشند. این برنامهریزی دشمن و نقشآفرینیاش در بلواهای بعد انتخابات 88، امری است که نه تنها رهبر انقلاب به آن اشاره کردهاند، بلکه مورد تایید برخی سیاستمداران خبره در کوره حوادث انقلاب همچون مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی نیز بوده است. (رک به صفحه 442 فتنه تغلب)
اما بهطور مصداقی میتوان این مداخله و نقشآفرینی را هم از حمایتهای صریح آنها از گفتار و کردار فتنهگران در اتهام به نظام اسلامی و مقابله با آن را در سال 88 دریافت، هم نشانهای خط فکری ـ عملیاتی آنها را با توجه به نوع عملکردشان در موارد دیگر دریافت. برای نمونه، شواهد متعدد وجود دارد که نشان میدهد دولت ایالات متحده طرحی بازسازی شده از انقلاب مخملین را ـ که در کشورهای دیگر به بهانه حمایت از نیروهای گراینده به غرب تجربه شده بود ـ برای ایران پس از انتخابات سال 88 نیز در نظر داشت؛ این را به خوبی میتوان از خلال مواضع و اعمال مسئولان آمریکایی و نیز برخی کشورهای اروپایی و متحدان منطقهای آنها و از انعکاس منویات آنها با قالبهایی مشابه با آنچه در انقلابهای رنگین رخ داده بود، به دست آورد؛ فارغ از آنکه هر یک از کنشگران این میدان، چه اندازه با اراده آگاهانه خود به تکمیل پازل دشمن کمک کرده باشند.
10) چه میزان کتاب شما براساس واقعیتهاست؟ برای نشر کتاب از رانت استفاده کردید یا نه؟
پاسخ من به این پرسش بهطور بدیهی این است که مبتنی بر اطلاعات و بر اساس تحقیقات، همه تلاش خود را بهکار بردهام که گردآوری این کتاب بر اساس واقعیتهای مستند باشد؛ چه این مستندات عیناً در کتاب آمده باشد و چه اسناد آن نزد دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب موجود باشد. در واقع گمانم آن است که هیچ سخنی در کتاب نیست که از نظر استناد یا استدلال قابل دفاع نباشد.
اینکه برای نشر کتاب از رانت استفاده شده باشد را دقیقاً نمیفهمم. اگر منظور در مرحله پژوهش و نگارش است، طبیعتاً مانند همه نمونههای مشابه، این امر بر اساس شناخت موسسه فرهنگی پژوهشی انقلاب اسلامی و دسترسیهای فراهمآمده برای من صورت گرفته است. اما در مرحله چاپ و انتشار یا تبلیغ کتاب، اگرچه دایره وظایف و اختیارات من به مثابه گردآورنده چنان نیست که بتوانم همهچیز را مطابق نظر یا سلیقه خود سامان بدهم اما تلاش کردهام که بهصورت متعارف از امکانات بهرهگیری شود و همهچیز بر پایه تقاضای مخاطبان برای تهیه و مطالعه کتاب باشد.
11) آمریکا برای چه میخواست میرحسین روی کار بیایید؟
چنین چیزی در کتاب فتنه تغلب ادعا نشده و من نیز نمیتوانم در اینباره قضاوتی داشته باشم. البته در مورد آقای موسوی، مساله حمایت از اقدامات اعتراضی وی پس از انتخابات از سوی آمریکا مطرح است که دلایل واضحی دارد. زیرا آمریکاییها بهطور طبیعی بر اساس منطق استکباری خود از هر اقدامی که نظام اسلامی را به چالش بکشد، استقبال میکنند؛ این فرصت برای ضربه زدن به کشور و ملت ایران بهخصوص وقتی فراهمتر میشود که نیروهای داخلی نظام گرایش گریز از مرکز یافته و مرزبندی روشن و موضع متناسبی در برابر مداخله آمریکا نداشته باشند؛ چیزی که در نهایت تاسف در سال 88 رخ داد و موجب انگیزهبخشی به آنها برای تداوم دشمنی و فشار بر مردم شد.
12) چرا اصلاحطلبان شب انتخابات گفتن پیروز هستند و چه کسی گفته بود چنین چیزی بگویند، هدفشان چی بود؟
در مورد چرایی این رخ داد، دیگران باید با مطالعه و تحقیق بیشتر نظر بدهند. اما گمان من آن است که این رفتار آقای موسوی در امتداد خط القای شبهه در سلامت انتخابات 22 خرداد 88 انجام گرفت که از مدتها پیش با برخی سخنان سیاسیون و بهطور خاص با رفتارهایی مانند تشکیل «کمیته صیانت از آرا» آغاز شده بود. فارغ از هر انگیزه یا دغدغهای که میتواند از سوی آقای موسوی یا جریان اصلاحطلب حامی وی در این مورد ابراز شود، چنین کارهایی گذشته از مخالفت با منش صحیح اخلاقی، شکستن آشکار خطوط قرمز رقابت سیاسی است و ذهن مردم انگیزهمند برای مشارکت سیاسی را آشفته و آلوده میکند. آقای موسوی و حامیان وی میتوانستند با پرهیز از این دست رفتارهای خلاف هنجار رقابت سیاسی، هم به آرامش در فضای عمومی جامعه کمک کنند هم از برخی رخدادهای تلخی که شاید هدف و خواسته آنان نیز نبود، جلوگیری نمایند. چنین کنشگران سیاسی ـ چه فرد و چه جریان ـ طبیعتاً با این موضعگیری، اعتماد لازم به عنوان نیروهای شایسته نقشآفرینی درون چارچوبهای نظام اسلامی را از دست میدهند.
13) چرا بعد از انتخابات دنبال این بودند بیان تلویزیون و چرا هر راهی نظام گذاشت قبول نکردند؟ چرا شمارش آرا را قبول نکردند؟
اینکه چرا نامزدهای معترض به نتایج انتخابات سال 88 دنبال آمدن به تلویزیون بودند را باید از آنها پرسید اما پاسخ ساده و روشن آنها احتمالاً این است که برای سخن گفتن فراگیر از رسانه ملی با مردم در رابطه با ادعای تقلب و مطالبه ابطال انتخابات.
بخشهای بعدی پرسش که «چرا هر راهی از جمله بازشماری آرا که نظام پیش روی آنها گذاشت را نپذیرفتند» از جمله سئوالاتی است که من هم کار جستوجو و پژوهش درباره فتنه 88 را با آنها شروع کردم اما هرچه پیش رفتم، در برابر انبوه روایتهایی که هرگونه مساعدت ممکن و در چارچوب قانونی را از سوی رهبری نشان میداد، هیچ پاسخی برای آنها نیافتم. گمان هم نمیکنم که پاسخ درخوری برای این موارد نزد میدانداران حوادث سال 88 موجود باشد، اگرنه یا تاکنون بازگو شده و در معرض تامل ما بود یا نیاز نبود هرگاه چنین پرسشهایی مطرح میشود، از آن طفره رفته یا فرافکنی کنند.
14) چرا سران فتنه را محاکمه نکردند؟ دروغ بزرگ موسوی از زبان {آقای} هاشمی و {آقای} خاتمی چی بود؟
پاسخ به بخش نخست این پرسش را در خلال جواب به سئوال چهارم این مجموعه بیان کردهام. بخش دوم پرسش برایم روشن نیست نیست. اگر منظور نسبتی است که آقای موسوی در دیدار با رهبر انقلاب در مورد اجماع بر سر مطالبه ابطال انتخابات به مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی داده است، شخص وی باید پاسخگو باشد. نمیدانم چرا آقای هاشمی ـ با وجود رد این ادعا در جواب به استعلام رهبری ـ تا وقتی که در قید حیات بودند، هیچگاه به این امر واکنشی نشان ندادند. همچنین روشن نیست چرا آقای خاتمی در این مورد تاکنون سکوت اختیار کرده است. آیا ملاحظه ریزش بدنه هوادار و از دست دادن اعتبار نزد هواداران مانع از کتمان شهادت در این زمینه شده است؟ شاید بر اساس همین سنخ ملاحظات باشد که وی در برخی جلسات خصوصی ادعای تقلب را رد کرده اما حاضر به بیان علنی آن نشده است.
15) {آقای} آخوندی گفت که گفتیم تقلب نشده، قبول نکردند و بر اساس گزارشها آقای موسوی رای نیاورده و حداکثر تخلفی که صورت گرفته یک میلیون رای بیشتر نبوده است. اما چرا قبول نکردند؟
مطلب اصلی در پاسخ به این سئوال، همان است که در جواب پرسش شماره 13 بیان کردم. احتمالاً پس از مطالعه کتاب فتنه تغلب، این موارد بهصورت پررنگتر و فراگیرتری برای خوانندگان بسیاری مطرح شده است که پاسخگویی دیگران را میطلبد.
ادامه دارد...