«آخرین یانکی» (نمایشنامه‌های تک‌پرده‌ای)؛ ترجمه زهره خلیلی؛ نشر قطره سفر به وادی‌های ناشناخته

نیلوفر صادقی،   3971211001

رابطه‌ی مخاطب/خواننده/ تماشاگر با نمایشنامه‌نویس‌‌ هم خاص است و هم پیچیده. مخاطب اگر مدرن باشد که کار نمایشنامه‌نویس سخت‌تر هم می‌شود، تکان‌دادن مخاطب مدرن و توجه او را برانگیختن کهن‌کارهایی از قماش برشت را می‌طلبد و کسانی را که ابایی ندارند خود را در مقام فروشنده و فروش را به‌مثابه امری انسانی ببینند

سفر به وادی‌های ناشناخته

«آخرین یانکی»

(نمایشنامه‌های تک‌پرده‌ای)

گردآورنده: دنیل هالپرن

ترجمه زهره خلیلی

ناشر: قطره، چاپ اول 1397

200 صفحه، 22000 تومان

 

****

 

رابطه‌ی مخاطب/خواننده/ تماشاگر با نمایشنامه‌نویس‌‌ هم خاص است و هم پیچیده، دست‌کم پیچیده‌تر از رابطه‌ی مخاطب و روایتگر در سایر شکلهای روایتگری، و حتی چالش‌برانگیزتر از رابطه‌ی نویسنده با راوی دوم شخص (ابزاری که مرز میان خواننده و داستان را کم‌رنگ می‌کند). مخاطب اگر مدرن باشد که کار نمایشنامه‌نویس سخت‌تر هم می‌شود، تکان‌دادن مخاطب مدرن و توجه او را برانگیختن کهن‌کارهایی از قماش برشت را می‌طلبد و کسانی را که ابایی ندارند خود را در مقام فروشنده و فروش را به‌مثابه امری انسانی ببینند. فارغ از دغدغه‌های ادبی و جریان‌سازبودن نمایشنامه‌ها سلیقه‌ی دنیل هالپرنِ گردآورنده را بیشتر ما خواهیم پسندید. با کوبو آبه، آرتور میلر، تنسی ویلیامز، لین آلوارز، دیوید هیر و واتسلاو هاول جمعمان حسابی جمع است.

آمار اگر بگیرند ممکن است معلوم شود کوبو آبه از کوروساوای کبیر و سوگاکو هاشیدا (نویسنده‌ی فیلمنامه سالهای دور از خانه) و  ترائوچی کوهارو (نویسنده‌ی فیلمنامه داستان زندگی) هم نزد ما محبوب‌تر است، در مقام اولین میزبان مجموعه، سفری 25 صفحه‌ای مهمانمان می‌کند، در بعد از ظهری داغ و شرجی در ماه ژوئن. در فضای واقعی نیستیم، داریم نمایشنامه مردی که تبدیل به چوب شد را می‌خوانیم. آقای آبه هم توصیه می‌کند که تلاشی برای واقعی نشان‌دادن اوضاع صورت نگیرد. حرفش منطقی است، بالاخره با دو مامور از ماموران دوزخ و مردی که تبدیل به چوب شده سروکار داریم. در طول سفر با کوبو آبه پسران باید بیاموزند که چوبی شبیه به پدرشان نشوند (اینجای کار خیلی هم واقعی است) و در عین حال خیالشان راحت باشد که  حتی اگر دنیا به همین شکل پیش برود، باز هم کسی تنها نمی‌ماند، همه با هم چوب می‌شویم.

میزبان سفر دوم آرتور میلر است با نمایشنامه‌ای که نامش را به مجموعه‌ی حاضر داده، آخرین یانکی. در باب محبوبیت میلر همین بس که اشاره کنیم به مرگ دستفروش و آفرینش یکی از اولین قهرمانان تراژیک مدرن به‌دست این غول ادبی، و همین‌طور دخترش که جایزه‌ی انجمن ملی نقد آمریکا را به اصغر فرهادی اهدا کرد و بر محبوبیت پدر نزد ما افزود.  این‌بار در اتاق انتظار یک بیمارستان دولتی هستیم با دو شوهر وظیفه‌شناس، یعنی لیروی همیلتون 48 ساله و فریک 60 ساله که همسرانشان را برای درمان به بیمارستان آورده‌اند و از قضای روزگار هم‌کار از آب درمی‌آیند. فریک باور دارد به جایی رسیده‌ایم که آدم و آبچلیک را از نظر حماقت نمی‌شود از هم تشخیص داد. گفت‌وگوی دو مرد سازنده است، دست‌کم می‌فهمند وجود یا تعداد فرزند و حتی داشتن خواهر یا برادر ربطی به وضع سلامت روحی ندارد اما اساساً مرغ همسایه غاز است و این مفهوم در زندگی بشر تا ابد تغییر نمی‌کند. در حدود 15 صفحه از پارکینگ به پارکینگ می‌رسیم ودایره کامل می‌شود، پایان سفر.

ظهر یکشنبه در شهری مدرن و بزرگ با سیلویا، جولز و یک حیوان خانگی. بعد از کوبو آبه و میلر نوبت به یک زن نمایشنامه‌نویس می‌رسد که می‌گویند شعر و جادو و معما را خوب درهم می‌بافد. لین آلوارز را باید بیشتر خواند و شناخت و نمایشنامه‌ی یکشنبه‌ها زمینه‌ی خوبی برای آشنایی بیشتر با اوست. یک روز از زندگی سیلویا درآمیخته با 50 سال از زندگی جولز، وحدت در عین بی‌وحدتی، 6 صحنه در 18 صفحه. به‌قول روایت‌شناسان نویسنده از تلخیص به‌خوبی بهره جسته‌است.

تنسی ویلیامز (اتوبوسی به‌نام هوس، باغ وحش شیشه‌ای ... حدیثمان با آقای ویلیامز مفصل است و قدیمی) در ماده‌ی سفید گچی ما را به آینده می‌برد، زمانی تقریباً مقارن با پایان جنگ بزرگ هسته‌ای، زمانی که ماده‌ای کدر مثل پودر استخوان آسمان بی‌ابر را پوشانده. بده‌بستان لوک نورانی و پرهیزکار که روزی دو بار دوش می‌گیرد و مارک مشوش و بدبین که به حامیان احتمالی لوک حسادت می‌کند و نگران قانون محدودیت آب است، 12 صفحه‌ای طول دارد. نتیجه‌ی اخلاقی سفر: اعتماد را به احتیاط برتری ندهید، مردم برای جایزه و پاداش و عنوان و زندگی بهتر چه کارها که نمی‌کنند.

پنجمین نمایشنامه‌ی مجموعه را که با حدود 70 صفحه طولانی‌ترین هم هست سِردیوید هیر بریتانیایی نوشته، بیشتر ما هیر را با اقتباس سینمایی‌اش از رمان ساعت‌ها می‌شناسیم. ساحل نیس 4 شخصیت دارد، ولنتینا نروکا و دخترش سوفیا که بر سر هنر سوسیال ـ رئال تفاهم ندارند، دستیار متصدی موزه و پیتر لینیتسکی که دیرتر از همه پیدایش می‌شود. ولنتینا که از شاگردان ماتیس بوده قرار است یکی از آثار او را شناسایی کند: تابلوی ساحل نیس. بعد از جهنم گردآلود تنسی ویلیامز اتاقی با سقف طلاکاری شده و پارکت زیبا و بحث از هنر و نقاشی حال خواننده را به‌کل عوض می‌کند، ولو این‌که بوی زوال بلند باشد و از دهان دستیار بشنویم در دنیای تشخیص اصل و جعل عدم اثبات در نهایت به معنای اثبات است. صحبت مادر و دختر به عشق و نقش هر فرد در ازدواج و انتخاب فردی هم می‌رسد و در ادامه پیتر وارد بازی می‌شود. حضور ماتیس که به‌گفته‌ی ولنتینا اصرار داشته برای عشق وقت ندارد و ظاهراً مرد اولویت‌ها بوده‌ اما در عین حال خانواده‌اش را عاشقانه دوست می‌داشته در نمایش پررنگ است اما در نهایت داستان ازلی‌وابدی مادران و دختران با ما می‌ماند.

واتسلاو هاول؛ ناراضی سرشناس چک، نماد مبارزه با سلطه‌ی شوروی، پرچم‌دار انقلاب‌های آرام و نمایشنامه‌نویسی که رئیس‌جمهور شد. آخرین میزبان مجموعه واتسلاو هاول مخملین است و عنوان آخرین سفر هم بسیار برازنده است: اعتراض‌نامه. با وانک و استانک که قلم می‌زنند و هر کدام در برهه‌ای بیش از آن‌چه که باید حرف زده‌اند در اتاق کار استانک در پراگ هستیم و چخوف هم انگار همان دوروبر است. چندین سال از دیدار قبلی وانک و استانک می‌گذرد، حالا استانک تلخ و سیاه‌بین شده و از فساد همه‌گیر و تغییرات در نوشته‌هایش می‌نالد، وانک اما سیاهی مطلق را باور ندارد و این‌طور که استانک می‌گوید وظیفه‌ی مافوق بشری حفظ بقایای وجدان اخلاقی بشر را بر عهده گرفته. بحث به اعتراضیه و لیست امضاها و مساله‌ی امضاکردن یا نکردن می‌رسد و استانک در بخشی به‌نسبت طولانی از نمایشنامه بلندبلند فکر می‌کند و از دوراهی آزادی باطنی و احساسات درونی ذهنی و ملاحظه‌کاری بی‌رحمانه‌ی عینی می‌گوید. انتهای راه مانند ابتدای آن بازی است و بس، و ناخودآگاه لبخند بر لب همه‌ی بازی‌خوردگان می‌نشاند.

در انتها از پیشگفتار و توضیح دنیل هالپرن بگوییم که از پیوند صمیمی تماشاگر و نمایشنامه‌نویس در 6 نمایشنامه‌ی تک‌پرده‌ای این مجموعه می‌گوید و بر ساختار مستحکم، غنا و انعطاف و دیالوگ‌های موجز نمایشنامه‌های انتخابی و تغییری که آنها در زمان خود به وجود آورده‌اند تاکید می‌کند و وعده‌ی سفری قهرمانی را به خواننده می‌دهد، یعنی قرار است در انتهای هر نمایش دیگر آن انسانی که در آغاز سفر بودیم نباشیم. خوشبختانه ترجمه راه سفر را هموار کرده و در خصوص نمایشنامه‌نویسانی که از آنها کمتر خوانده‌ایم مشتاق‌ترمان هم می‌سازد.

  

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. بازی با کلمات

  2. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

  3. ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد

  4. برخورد محترمانه پلیس با یک خانم برای اعمال قانون و توقیف خودرو

  5. وحدت ملی با وعده صادق

  6. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

  7. کمی دیر نیست؟

  8. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

  9. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

  10. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

  11. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

  12. مجلس مقابل این اقدام بایستد

  13. ۲ دلیل برای تشدید "گرانی" در ایران

  14. اطلاعیه شماره ۳ فراجا درباره اجرای «طرح نور»  

  15. موجرانی که اجاره بهای زیادی بگیرند، جریمه می‌شوند

  16. حمایت افکار عمومی ایران از حمله به اسرائیل

  17. هیچ گاه اعتراف نمی کند، چون...

  18. منظور: افزایش دائم دستمزدها به ‌رفاه مردم کمک نمی‌کند

  19. گانتس: زمان، مکان و شیوه پاسخ به ایران را خودمان تعیین می‌کنیم

  20. خاتمی: پاسخ ايران به جنايت اسرائيل مدبّرانه، شجاعانه، منطقی و قانونی بود

  21. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

  22. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

  23. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

  24. واکنش بلینکن به حادثه اصفهان/ به مجازات ایران پایبند هستیم!  

  25. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

آخرین عناوین