«کشتگان بر سر قدرت»
نویسنده: مسعود بهنود
ناشر: علم، چاپ چهارم 1385
534 صفحه
****
من اعتقاد ندارم برای ترغیب افراد به کتابخوانی با آنها در مورد فواید کتابخوانی سخن گفت! برای ترغیب به کتابخوانی کافی است کتابی خوب دراختیار افراد گذاشت تا لذت خواندن را تجربه کنند. همین یک تجربه کافی است تا فرد به گزینه جدید یعنی کتاب خواندن در کنار گزینه های سابقش فکر کند. کتاب خوب از دید من کتابی است که اولا محتوای مفیدی داشته باشد و ثانیا این محتوای مفید را به شکل جذابی عرضه کرده باشد. با این توصیف می توان ادعا کرد که کتاب «کشتگان بر سر قدرت» یک کتاب خوب است؛ کتابی که اگر به فردی غیرکتابخوان هم بدهی او لذت کتاب خوانی را تجربه خواهد کرد و گزینه کتابخوان شدن را شاید جدی بگیرد.
هنر نویسندگی آنست که خواننده را چنان در خود فروبکشد که از محیط بیرون غافل شود و هنر تاریخ نگاری آنست که آدمی را به دوران گذشته ببرد. نویسنده برای اینکه بتواند خواننده را به سمت خود بکشد باید به خوبی فضاسازی کند و اگر کتاب تاریخی باشد باید چنان اطلاعات تاریخی را با مهارت و نظم خاصی عرضه کند که بتواند فضای تاریخی را بازسازی کند. مسعود بهنود در کتاب کشتگان بر سر قدرت در این امر توانا بوده است.
این کتاب شرح زندگی 21 نفری است که بر سر قدرت جان خود را از دست دادند. کتاب با شرح زندگی قائم مقام، امیرکبیر، ناصرالدین شاه، اتابک و صنیع الدوله شروع می شود و به دوره مشروطه می رسد. در دوره مشروطه زندگی یپرم، شیخ محمد خیابانی، کلنل پسیان و میرزاکوچک خان شرح داده می شود. بخش بعدی کتاب به زندگی شخصیتهای دوره رضا شاه یعنی امیرطهماسبی، تیمورتاش، سردار اسعد، پیشه وری و نصرت الدوله اختصاص دارد. بخش آخر کتاب شخصیتهای دوره محمد رضا شاه یعنی هژیر، رزم آرا، افشارطوس، دکتر فاطمی، حسنعلی منصور و هویدا را معرفی میکند.
ترکیب شخصیتها جالب است. برخی از افراد برای عموم ایرانیان آشنا و برخی کاملا ناآشنا هستند. این ترکیب هوشمندانه موجب میشود تا خواننده نتواند کتاب را به راحتی نادیده بگیرد. همچنین کتاب مجموعهای از افراد مثبت و منفی است. برخی افراد نظیر امیرکبیر و قائم مقام برای ایرانیان محبوب و برخی دیگر منفورند. برخی نقشهای مهم و ماندگار و برخی نقشهای کوچک بر عهده داشتند.
آنچه این کتاب را از یک کتاب آکادمیک تاریخ نگارانه متمایز میکند آنست که در یک کتاب آکادمیک ذکر منبع و ارجاع به منابع اهمیت فوق العاده ای دارد زیرا همه چیز باید مستند باشد اما این کتاب فاقد هرگونه ارجاع است. آقای بهنود نه تنها در این کتاب بلکه در کتاب مربوط به دوره نخست وزیری بازرگان نیز از هرگونه ارجاع دهی پرهیز میکند. به همین دلیل خواننده در حین خواندن پیوسته با این سوال روبرو میشود که آیا واقعا آن جزئیات جذابی که روایت میشود متکی به منابع مستند است یا زاییده ذهن نویسنده است؟
نویسنده در ذیل روایت زندگی هر شخصیت تلاش کرده تا به نوعی روانشناسی سیاسی نیز انجام دهد و ذهنیت شخصیت مورد بحث را برای خواننده بازسازی کند به نحوی که خواننده بتواند با آن شخصیت نوعی همدلی داشته باشد و از دریچه وی به جهان نگاه کند تا بتواند بفهمد که چرا آن شخصیت چنین تصمیمها و چنین انتخابهایی را انجام داده است. به اعتقاد نگارنده این شیوه از روایتگری ارزش زیادی دارد زیرا خواننده را با دنیای هر شخص آشنا می کند و اینگونه فهم رفتارها و انتخابها ممکن می شود.
در مجموع خواندن این کتاب جذاب را برای همه کسانی که دوست دارند روایتهای جذابی از تاریخ معاصر بشنوند توصیه می کنم.
*دکترای اقتصاد