گفت‌وگو با سرکرده باند
اهل وساکن یکی از شهرهای شمال غربی کشور است اما زمانی که برای اجرای نقشه سرقت به هشتگرد آمده بود دستگیر شد.

چه زمانی نقشه سرقت از صرافی را کشیدی؟نقشه سرقتی در کار نبود. ما می‌خواستیم با ماموران مخفی پلیس همکاری کنیم. دو ماه قبل با مرد جوانی به‌نام بیوک آشنا شدم. من خیاط مبل هستم. بیوک مرا به خانه دوستش دعوت کرد. در این شب نشینی چند مرد مسلح هم بودند که همگی کلت کمری، بی‌سیم و کارت شناسایی داشتند و می‌گفتند مامور مخفی هستند. بیوک هم گفت مامور مخفی است و حکم دادستانی برای دستگیری یک مرد صراف دارد. او از ما خواست تا اطلاعات بگیریم و ببینیم که واقعاً آن مرد دلار فروش است یا خیر.

چطوری شما باید به این ماجرا پی می‌بردید؟طبق نقشه‌ای که بیوک گفت، من باید با رابط مردی که پالت دلار داشت تماس می‌گرفتم و می‌گفتم که برای یک خارجی دلار می‌خواهم. بعد با آنها قرار می‌گذاشتم و به محل قرار می‌رفتم. اگر آنها برای من دلار می‌آوردند من به بهانه‌ای آنجا را ترک می‌کردم و موضوع را فوراً به مامور مخفی‌ها اطلاع می‌دادم. آنها هم بعد از رفتن ما وارد عملیات می‌شدند تا آنها را دستگیر کنند.

پالت دلار چیست؟در هر پالت 10 کیف و در هر کیف 10 میلیون دلار وجود دارد. به عبارتی هر پالت 100 میلیون دلار است. بیوک به ما گفت آنها سه پالت دلار دارند.

به رابط نگفتی این همه دلار را برای چه می‌خواهی؟طبق نقشه‌ای که ماموران مخفی به ما داده بودند من به او گفتم که این دلارها را برای یک خارجی می‌خواهم. حتی رابط به من گفت چرا از بانک نمی‌گیرید که من به او گفتم چون مقدار دلارها زیاد است و خریدار نیز خارجی است برایش دردسر می‌شود.

با اعضای باند چطور آشنا شدی؟
از دوستان و بستگان باجناقم بودند.

چه زمانی قرار بود این کار را انجام دهید؟10 روز قبل به خانه باجناقم در هشتگرد رفتیم و قرار بود نقشه را بزودی اجرا کنیم که بازداشت شدیم.

منبع: روزنامه ایران