«تکرار میکنم» دیگر نباید تکرار شود
محمدرضا تاجیک از نظریهپردازان اصلاحطلب در گفتوگویی با شرق به بررسی روند جریان اصلاحات پرداخته است. تاجیک در بخشی از این مصاحبه گفته است: «مقطع [دوم خرداد] رویکردی دوگانه داشت که از یکسو میتوانست جایگاه اصلاحات را تثبیت و از سوی دیگر این جریان را درگیر چالشهای عمیق و جداییناپذیر قدرت سیاسی کند که متاسفانه اصلاحطلبان حالت دوم را برگزیدند و وارد عرصه بیقاعده و بیاخلاق سیاست شدند و از آفات قدرت سیاسی در امان نماندند. از آن پس اصلاحات بهطور فزایندهای جایگاه خود را در قدرت تعریف کرد؛ بهنحوی که باور عمومی اصلاحطلبان بر این شد که اگر از عرصه قدرت دور بمانیم، مرگ اصلاحات فرا میرسد، درنتیجه همه هستی این جریان در بازی قدرت خلاصه شد که تا امروز نیز هزینههای چنین رویکردی داده میشود...
با تئوریزهنشدن اصلاحات، فضایی گیجوگنگ پدید آمد و همهچیز در بازی سیاست خلاصه شد و اصلاحطلبان از گفتمانسازی بازماندند و اصلاحات در پستوهای تاریک و چاه ویل سیاست گرفتار شد. تمام این عوامل زمینههای دفن جریان اصلاحات را فراهم کرد و آنچه از آن باقی ماند روحیه قدرتطلب عدهای بود که خود را فعالان عرصه اصلاحطلبی معرفی میکردند...
تاسفبار است که احزاب جوانانی را دور خود جمع میکنند اما در هر انتخابات همان چندنفر دیرآشنا را به جامعه ارائه میدهند؛ افرادی که سالها در عرصه قدرت سیاسی بودهاند و امتحانشان را پس دادهاند. چنین رویکردی توسط استمرارطلبان بهظاهر اصلاحطلب چهره اصلاحات را کریه و سیاه کرده است و جوانان با دیدن چنین فضایی ملول شدهاند و بهدنبال فضایی دیگر میگردند و تمام اینها به خیانت عدهای قدرتطلب به جریان اصلاحات بازمیگردد...
اکنون شرایطی مهیا شده که افرادی وارد میدان انتخابات میشوند که اصلاحات را در پستوهای سیاست دفن کردهاند. نباید با چنین نیروهایی وارد بازار شد زیرا شکوه اصلاحات در ذهن مردم مخدوش میشود. ادامه راه اصلاحات تنها با تغییر گفتمان میسر نمیشود و ضرورت دارد که گفتمان اصلاحات با عاملان و حاملان جدید بر مردم عرضه شود؛ در غیر این صورت تغییر گفتمان تنها یک راه برونرفت تاکتیکی برای نیل به قدرت خواهد بود که مردم آن را نخواهند پذیرفت و آبروی اصلاحات بیش از پیش در پیشگاه مردم خواهد رفت...
فردای انتخابات [۹۲] همان افرادی که سودای پیروزی روحانی را در سر داشتند، متوجه شدند که آنچه میخواهند، نمیبینند و آنچه میبینند، نمیخواهند و دریافتند که هزینه گزافی را پرداخت کردهاند. با چنین اوضاعی دچار روانپریشی و نوعی فقدان قدرت تصمیمگیری شدند، زیرا از یکسو نمیخواستند حیثیت اصلاحات لطمه ببیند و از سوی دیگر برایشان سخت بود که دست خود را از پشت روحانی بردارند، زیرا مردم نمیپذیرفتند که با آن حجم از حمایت، ناگهان رویکرد اصلاحطلبان تغییر کند. بههرحال تا میزانی که میشد از روحانی فاصله گرفتند. روحانی نیز به دلیل آنکه از ابتدا ذاتش با جریان اصلاحات همخوان نبود، بعد از مدتی به ذات و طبیعت خود برگشت و نزدیکان او گفتند که اصلاحطلبی انتقادی پذیرفته نیست و سخنان سخیفی را بر زبان جاری کردند که رای روحانی به واسطه مقبولیت فردی او بوده است؛ چنین سخنانی اصلا تحلیل نیست و چنین سخنانی را بیش از یک واکنش سیاسی نمیدانم. تصور میکنم برای طیف اعتدال سخت نباشد که در دوره بعدی با گروهی دیگر به اتحاد یا حتی ائتلاف برسد. از حسن روحانی انتظاری نمیرفت که در کنار اصلاحطلبان باقی بماند، اما اصلاحطلبان سرشناس باید در پیشگاه تاریخ محاکمه شوند که چرا آبروی اصلاحات را بردند؟ و آرامآرام به مقطعی نزدیک میشویم که باید برباددهندگان سرمایه عظیم اصلاحات را در پیشگاه وجدان عمومی محاکمه کنیم...
گرچه جریان اصلاحات ریزشهایی داشته، اما شخصیت آقای خاتمی فرای اصلاحطلبی مرسوم است، اما به خود ایشان هم گفتم که به صلاح نیست در انتخابات آینده «تکرار میکنم» را تکرار کنید، زیرا فضای سیاسی متفاوت شده است و مردم انتظار دارند که وعدهها از حالت شعار به عمل درآید. آقای خاتمی باید زمانی از مردم درخواست کند که با لبیک تمامعیار روبهرو شود و درحالحاضر چنین شرایطی مهیا نیست.»
***
بازدید مسئولین از مناطق محروم همراه با تشریفات نباشد
هفته گذشته محمدباقر نوبخت سفری به مناطق محروم جنوب کرمان داشت. جلال فیاضی در روزنامه خراسان روایت دیگری از این سفر را نقل میکند: «از این سفر [سفر نوبخت به جنوب کرمان] روایت دیگری هم توسط مدیر مسئول یک نشریه منطقه انتشار یافت که البته ازسوی فرماندهی نیروی انتظامی تکذیب شد .براساس این روایت طی سفر نوبخت به جنوب کرمان در محور جیرفت به شهرهای جنوبی سرعت زیاد وتعداد بی شمار خودروهای همراه واز طرفی آژیر بیامان خودروهای تیم حفاظتی و اصرار بر کنار رفتن خودروهای مردم باعث شد یک خودرو از جاده منحرف شود،ولی نیروی انتظامی علت حادثه رخ داده برای خودروی پراید را بی احتیاطی راننده و ناتوانی وی در کنترل خودرو دانسته است، اما آن چه موضوع این نگاره است کاروان طویل خودروهای همراه معاون رئیس جمهور وتیم حفاظتی و آژیر و بلندگو و.... است- که براساس بررسی های نگارنده واقعیت دارد -و متاسفانه در سفر اغلب مسئولان به شهرهای کشور وجود دارد و با تاسف بیشتر هرچه استان ها و شهرها کوچکتر و محرومتر باشند، تعداد خودروهای کاروان همراه وتشریفات حفاظتی بیشتراست.
این که آقای نوبخت سرانجام پس از شش سال ریاست بر سازمان برنامه و بودجه حالا به صرافت افتاده اند که در مناطق محروم حضور یابند، اتفاق مبارکی است اما اگر قرار باشد بازدیدها همراه با تشریفات و ریخت و پاش و خدم و حشم باشد و دهها خودرو در پس و پیش حرکت کنند و به نام حفاظت - ممکن است بگویند با توجه به وضعیت امنیتی منطقه این تعداد از خودروهای همراه و حفاظت ضرورت داشت اما به تعبیر دبیر شورای عالی امنیت ملی دیگر برای هیچ مسئولی موضوعیت ندارد- آژیر و بلندگو به کار گرفته شود، بهتر است چنین بازدیدهایی انجام نشود که خود تحقیر کپرنشینان است. شاید هزینه های همین کاروان ها و تشریفات بتواند بخشی از آلام کپرنشینان را التیام بخشد!»
***
استعفای وزرا در حمایت از CFT واقعیت دارد؟
چند روزیست خبری در محافل سیاسی پخش شده است که حاکی از نامه برخی از وزرا به رهبری درباره ضرورت تصویب CFT و استعفا در صورت عدم تصویب آن لایحه است. اما امروز علیرضا رحیمی، نماینده تهران طی توییتی درباره این نامه نوشت:
***
کرباسچی زندانی شد؟
امروز خبر زندانی شدن غلامحسین کرباسچی برای گذراندن دوره محکومیتش منتشر شد. متاسفانه انتشار این خبر با تایید و تکذیبهای فراوان در رسانهها مواجه شد که ظاهرا در نهایت با مصاحبه محمد قوچانی این ماجرا تایید شد.
محمود علیزاده طباطبایی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در گفت وگو با فارس عنوان کرد: کرباسچی در تماسی اعلام کرده است که بازداشت نبوده و جهت بازجویی و ارائه پارهای از توضیحات و پرسش و پاسخ احضار شده است.
علت محکومیت غلامحسین کرباسچی چیست؟
کرباسچی به خانه بازگشت/ اجرای حکم محکومیت پس از تایید در دیوان عالی
ای کاش قوه قضاییه فکری به حال سیستم اطلاعرسانیاش کند تا اینچنین درباره هر خبری شاهد تایید و تکذیب فراوان نباشیم.
***
روحانی در جلسات مجمع تشخیص شرکت نمیکند چون مهم نیست
هاشم هاشمزاده هریسی عضو مجلس خبرگان رهبری درباره غیبتهای ادامهدار حسن روحانی در جلسان مجمع تشخیص مصلحت نظام در روزنامه آرمان نوشت: «هر کسی از ظن خود این مساله را تحلیل کرده و رایی صادر میکند. شاید رئیسجمهور کارهای مهمتری داشته باشد یا هر موضوع دیگری. بنابراین بهراحتی نمیتوان در این باره اظهار نظر قطعی کرد. این مساله هم که برخی مطرح میکنند که گردهمنشینی بزرگان در مجمع و برنامهریزی برای آینده کشور تاثیرگذار است، نمیتواند دلیل تمام و کمالی برای این مهم باشد. کشور برای توسعه و پیشرفت نیازمند مسائل مهمتری است. امروز مردم مشکل، مطالبات زیاد و حرف ناگفته بسیار دارند، اما آیا آنهایی که در مجمع نشستهاند میتوانند پاسخگوی این مطالبات باشند؟ لذا صرف همنشینی گرهی از مشکلات باز نمیکند. البته این سخن بدین معنا نیست که مجمع به وظایف خود عمل نکند، چرا که به هر صورت مجمع تشخیص نیز برای خود دارای جایگاه، وظایف و اختیاراتی است، اما اینکه برخی مجمع را حلال همه مشکلات میدانند، نیز درست نیست.»
مشخص نیست چرا فردی با این سطح از تحلیل مسائل باید در مجلس خبرگان رهبری باشد. رئیسجمهور بنا به جایگاه حقوقیاش عضو مجامع و شوراهای عالی است و حضورش در جلسات ضروری است. هر کدام از این مجامع و شوراهای عالی هم وظیفه مشخصی دارند و بنا نیست همه مشکلات را حل کنند. رئیسجمهور مطابق قانون موظف است در جلسات شرکت کند و اکنون که شرکت نمیکند باید توضیح دهد چرا شرکت نمیکند و اینگونه توجیهات دردی دوا نمیکند.