آخرین اتفاقی که شما پیشنهاد دادید و بازخوردش را دیدید، چه بود؟
باهنر: بله مثلاً آخرین اقدامی که تقریباً کردیم بحث بودجه بود، ما یک مقدار بحث کردیم و تصور ما این بود که سال آینده یک سالِ معمولی نیست هم احتمالاً ممکن است فشارهای اقتصادی بیشتر شود و هم ممکن است منابع درآمدی یک مقدار دستخوشِ تغییرات شود و بر همین مبنا یک کلیتی را به صورت نامه نوشتیم خدمت روسای قوا که بودجه سال ۹۸ باید یکسری ملاحظاتِ ویژه داشته باشد و نمیشود مانند روالِ عادی آن را بررسی کرد.
علی الخصوص اینکه عملاً سالِ آخرِ نمایندگان مجلس است و قبل از انتخابات سالِ آخر است که دارند، میخواهند بحث بودجه را مطرح کنند و با تجربهای که ما داریم قاعدتاً نمایندههای مجلس دنبالِ انبساطی تصویب کردنِ بودجه هستند که این شاید یک مقدار برای سالِ آینده ما مُضر باشد.
در همین راستا نامهای را نوشتیم و حتی یک رونوشت را هم به بیتِ مقام معظم رهبری فرستادیم؛ بازخوردش را دو سه روز بعد دیدیم که آقای رئیس جمهور زیرِ نامه دستور داده بودند که این مسائل مهم است و در جلساتِ روسای سه قوه مطرح شود و رونوشتی هم به سازمان برنامه و بودجه و جاهای دیگر دادند که رعایت شود.
آقازاده که ژنِ خوب نیستند؟
باهنر: والا اگر خواستید من گزارش میدهم که هر کدام دارند چه میکنند.
حالا به صورت کوتاه بگویید.
باهنر: حالا دور از جانِ خیلی از خانوادههای ایرانی من حدودِ ۱۳ سال قبل همسرم را از دست دادم، ایشان فوت شد از ایشان ۵ فرزند دارم و مرحوم خانمم هم عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا بود و رشته فیزیک جامدات درس میداد، از ۵ فرزندم اولی دختر است، ازدواج کرده سه فرزند دارد و فوق لیسانس مدیریت IT از دانشکده مدیریتِ دانشگاه تهران دارد فعلاً به بچه داری میپردازد یعنی ما توصیه کردیم فعلاً بچهها را بزرگ کند تا یک زمانی اگر وضع اشتغال خوب شد، بتواند یک کاری برای خودش پیدا کند. فرزند دومم باز دختر است فوق لیسانس عمران، رشته ژئوتکنیک از دانشکده فنی دانشکده تهران دارد.
یک زمانی رئیس اسبق دانشگاه آزاد (آقای جاسبی) احوالِ بچههای من را میپرسید میگفت: بچههایت را دانشگاهِ آزاد میبینم گفتم من که نمیگذارم بچه هایم بیایند دانشگاه آزاد! شوخی میکردم. فرزند دومم اکنون دو فرزند دارد و دارد بچههایش را بزرگ میکند، همسرش دکتری عمران دارد و عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت است، سومین فرزندم باز دختر است فوق لیسانس مدیر IT از دانشگاه تهران دارد و در ایرانسل به عنوان کارشناس معمولی دارد کار میکند، چهارمین فرزندم محمدهادی فوق لیسانس مکانیک از دانشگاه تهران دارد.
بعضیها به من میگفتند نکند نمایندهها در دانشگاههای دولتی سهمیه دارند؟! گفتم نه والا این یکی را ندارند. بقیه چیزها را ممکن است داشته باشند، ولی این را ندارند. این فرزندم اصولاً به کارِ دولتی راغب نبوده و اکنون هم نیست. دنبالِ ساختن یک قطعهای است و یک مختصر ارثی هم از مرحوم مادرش به ارث بُرده بود، آن را خرج کرده و هنوز به نتیجه نرسیده است، میگویند استانداردها و ایزوی آن را گرفته و دارد جلو میرود ببیند میتواند آن قطعهای را که دارد میسازد و کار میکند به بازار برساند و پنجمین فرزندم هم در حال دفاع در دانشکده فنی دانشگاه تهران است، فوق لیسانس عمران، امتحانات را داده است.
پس هیچ کدام از اینها از رانتِ آقازادگی استفاده نکردند.
باهنر: حالا من نمیدانم اسمش را، مجموعاً دانشگاههای اینها یا دانشکده فنی دانشگاه تهران بوده یا امیرکبیر یا علم و صنعت بوده غیر از این جای دیگری نرفتند.
همین ۵ فرزند را دارید؟
باهنر: خیر، بعد از مرحوم همسرم بنده دوباره ازدواج کردم و یک پسر دارم که امسال کلاس ششم دبستان است، مادرش باز عضو هیات علمی دانشگاه آزاد است که ایشان هم قبل از اینکه من با او ازدواج کنم عضو هیات علمی آنجا بود، بنابراین اکنون ۶ فرزند و ۷ نوه فعلاً دارم و با بچهها شوخی کردم و به آن ۵ فرزندم گفتم شما ۵ نفر هستید و ۵ تا هم از شما نوه میخواهم و این فرزندَ ششم، چون ششمی است به او گفتم تو باید ۶ نوه داشته باشید.
فراکسیون امید به نظرتان فراکسیونِ اکثریت نیست؟
باهنر: اگر اکثریت بود که آقای عارف باید رئیس میشد دیگر! بله، این سه فراکسیون عددهایشان با هم متفاوت است، ولی هیچ کدام از آنها به تنهایی نمیتوانند آرای مجلس را در حد تصویب بگیرند و این واقعاً من بعضی وقتها غصه روسای جلسه را میخورم.
البته آقای مهندس تعداد اعضای فراکسیون امید اعضای اکثریت است، یعنی تعدادشان از نصفِ مجلس بیشتر است، ولی اینکه نمایندههای فراکسیون امید نمیآیند به کاندیدای موردنظر خودشان رای بدهند و میروند به یک نفر دیگر رای میدهند، داستانش جداست!
باهنر: این یک بحث جداست اگر خواستید من راجع به مجلس صحبت میکنم که این یک اِشکالِ اساسی است، ولی من میخواهم بگویم اگر بعضی از رفتارهای مجلس دهم به نتیجه نمیرسد این به تک تکِ نمایندهها برنمیگردد، چون اصلاً در عالم سیاست در دنیا هم اینگونه است دولتهای ائتلافی و مجالس ائتلافی معمولاً ضعیف ظاهر میشوند.
ما زمانی که در فراکسیون اکثریت بودیم، در هر مجلسی که من بودم البته بعضی از مجالس هم بودم که اقلیت بودیم هم قلیت، هم اکثریت آدم تکلیفِ خودش را میداند، اما اینجایی که هیچ فراکسیونی اکثریت نیست آن وقت مجبورند برای هر موضوعی بروند با همدیگر تفاهم کنند، کوتاه بیایند یا بده بستان داشته باشند و قس علی هذا.
زمانی که شما ثبت نام نکردید خیلیها گفتند آقای باهنر مشغولِ این است که برای انتخابات ریاست جمهوری آماده شود و در انتخابات ریاست جمهوری شرکت بکند و چنین شایعهای پیش آمد و بعد هم که شما برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام نکردید گفتند شاید آقای باهنر دیدند اِقبالی برای او وجود ندارد از این کار خودداری کرده است، اینها شایعه بود؟
باهنر: من زمانی که ثبت نام نکردم از این طرف شایعات بگویم تا آن طرف شایعات، بعضیها گفتند میخواهد رئیس جمهور شود، بعضیها گفتند ترسیده در مجلس رای نیاورد و ثبت نام نکرده است، بعضیها گفتند اصلاً صلاحیتش ممکن بود رد شود، از ترس اینکه صلاحیتش تایید بشود یا نشود، ثبت نام نکرد! میخواهم بگویم از رئیسجمهور شدن شایعه انداختن تا، شایعه درستش را عرض کردم که من فکر میکردم باید جا برای دیگران خالی شود و ۲۸ سال کافی است.
یعنی با صحبتهای شما من باید اینطور برداشت کنم که آقای مهندس باهنر برای انتخابات دوره آینده مجلس قطعاً ثبت نام نخواهد کرد.
باهنر: حتماً نیستم، انشاءالله به یاری خدا البته میگویند عالمِ سیاست را خیلی نمیشود پیش بینی کرد، ولی من رسماً اعلام میکنم، اما اینکه فعال نیستم نه من فعالِ سیاسی ام، من حتماً در انتخابات مجلس حضورِ پررنگِ فعال خواهم داشت نه شخصِ حقیقیِ باهنر، به عنوان جریان سیاسی بالاخره لیست خواهیم داشت، رقابت میکنیم حتماً سعی میکنیم.
تا الان کاری را شروع کردید؟
باهنر: بله حتماً شروع کردیم، برای ریاست جمهوری هم همینطور است باز برای ریاست جمهوری هم حتماً فعال خواهیم بود.
در قالبِ حزب؟
باهنر: حالا اینها را باز میتوانیم اگر خواستید سوال کنید جداگانه بررسی میکنیم. ببینید من یک دردِدلِ همیشگی دارم بگویم، من در غیبتِ سه تا چهار تا حزبِ فراگیرِ چارچوب دارِ به اصطلاح مانیفستدار، من اصولاً بر آینده مردمسالاری دینی نگرانم، این را اول خدمت تان بگویم حزب اکنون در مملکت زیاد داریم، اما هیچ کدام از اینها حزبهای فراگیر نیستند.
رقابتها در کشور ما جریانی و جناحی است به همین دلیل خیلی از فعالان سیاسی از امتیازاتِ جناح استفاده میکنند، اما هزینههای جناح را حاضر نیستند بپردازند درحالی که اگر ما ۴ تا حزب داشته باشیم یک آدمِ حزبی هم باید منافع حزب را بپذیرد و هم هزینههای حزب را بپردازد.
که همه شما هم بیایید پشت آن دو نفر؟
باهنر: همه هم بیایید پشت آن دو نفر، این هزینهها را هیچ کس نمیپردازد، ولی اگر از او حمایت کردیم بلکه دیگر خیلی جدی است، اینکه که گفتید همین است، بله همین که گفتید من میخواهم دفاع کنم، من به آقای عارف احترام میگذارم و برای ایشان احترام قائلم در مجلس دهم ۱۴۰ نفر از نردبان امید وارد مجلس شدند، ولی زمانی که آقای عارف کاندیدا میشود ۱۰۴ نفر بیشتر به او رای نمیدهند، آن ۳۶ نفر کجا هستند؟! آنها مثل اینکه نذر کردند بیایند مجلس، اصلاً مهم نیست!
معذرت میخواهم تعدادی از نامزدهای انتخاباتی نذر میکنند وارد مجلس شوند مهم نیست برایشان از نردبانِ آقای عارف بالا بیایند یا از نردبان آقای حداد بالا بیایند یا از نردبانِ این طرفیها بالا بیایند یا از نردبانِ آن طرفیها بالا بیایند، میخواهند بیایند انشاءالله خدمت بکنند دیگر و خلاصه تشنه خدمت هستند! این داستان که میگویم هزینه های آن را قبول نمیکنند، معذرت میخواهم.
نمیتوان آنها را مستقل نامید؟
باهنر: خیر! ببینید مستقل یک حزب است، مستقل یعنی چه؟ اگر یک نماینده بیاید مجلس بگوید آقا من به هیچ حزبِ دستی وابسته نیستم، من تعبیری را دارم که تعبیرِ خوبی نیست، ولی چارهای ندارم و باید بگویم یک نماینده مجلس اگر بگوید من هیچِ حزبِ پشتوانه بیرونی ندارم مانند یک آدمی است در شهر بگوید من هیچ قوم و قبیله و ریشهای ندارم! مگر میشود؟! یک نماینده وارد مجلس میشود مگر میتواند پشتوانه فکری نداشته باشد؟ مگر میتواند تشکیلات نداشته باشد؟ مگر در چند رشته متخصص است؟ چگونه می خواهد در مجلس از ۱+۵ رای بدهد تا برجام، تا FATF، تا بودجه سال ۹۸؟ این خانم یا آقایی که به مجلس آمده حداکثر در یکی از رشتهها متخصص است دیگر، بقیه اش باید پشتوانه فکری داشته باشد، این پشتوانه فکری را ندارد؟
من میخواهم از شیطان بزرگ هم یک مثال بزنم در انتخابات در آن زمان، زمانِ ریاست جمهوری، زمانی که میخواهد انتخابات شروع شد از دو سال قبلش ۲۰ نفر از داخل حزب دموکرات، ۲۰ نفر از حزب جمهوریخواه برای ریاست جمهوری آماده میشوند، اما قواعدِ حزبی یکی یکی اینها را حذف میکند روزِ آخر دو نفر باقی میمانند، هر کدام از یک حزب نه اینکه در کشور ما سال ۹۲ از جریانِ ما ۴ نفر دانه درشت باقی ماندند!
دارید به آنها انتقاد میکنید؟
باهنر: حتماً حتماً. جَمنا را سوال کردید من آن را هم بگویم، جَمنا هنری که در دوره گذشته داشت این ۴ تا را یکی کرد، نمیخواهم بگویم آن یک نفر مطلوبترین بود، شاید بیایند بعضیها نقد کنند که اگر حسن نبود، تقی بود اگر تقی نبود فلانی بود بهتر بود، اما این هنر را داشت که ۴ تا رای ۱۲ درصدیِ ما در سال ۹۲ را یک رای ۴۰ درصدی کرد.
جریانِ رقیب هم همینطوری رصد میکنند؟ آنان برای انتخابات آینده چه میکنند؟
باهنر: جریانِ رقیب هم مشکل دارد بله. حالا ما یک مقدار متفاوتیم بعضی جاها آخرِ دفعه بعضیها امر و نهی را تسلیم میشوند بعضیها تسلیم نمیشوند، جریانی با هم رقابت میکنیم این معضل و مشکل را دارد و جالب است انتخابات که میخواهیم انجام بدهیم همیشه ۶۰، ۷۰ درصد از توانمان صرفِ وحدت داخلی مان میشود آخر دفعه که ۲۰، ۳۰ درصد از توان مان باقی مانده باید برویم با رقیب رقابت کنیم، خب نمیشود سخت است دیگر! اگر حزب باشد، حزب دیگر هر دوره نباید برای وحدت درونی، ضابطه دارد، قانون دارد، بیا و برو دارد و مینشینند با هم مذاکره میکنند.
اکنون جمنا آن خلاء را پر کرده است؟
باهنر: بله خلاء را پر کرد، اما اینکه جامع و کامل بود نه آن هم اشکالاتی داشت که آن را هم ما الان داریم تلاش میکنیم که برطرف کنیم.
آرایشِ سیاسیِ انتخابات پیش رو به واسطه همین جنبه اتفاق خواهد افتاد؟ چه در مجلس و چه در انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری؟
باهنر: ببینید ما در اسمها که اولاً گیر نداریم یک زمانی جبهه متحد میگویند یا جبهه هماهنگی میگویند، جبهه اتحاد ملی میگویند اینها، چون حزب نداریم هر روز ممکن است اسم تغییر کند، شاکله و ساختارِ جمعنا حتماً در ائتلافِ آینده است، اما آیا باز جمعنا میشود با همین اسم است یا اسمش تغییر میکند و چیزهای دیگر؟ اینها را نمیدانیم و داریم با هم بحث میکنیم، فقط تلاشِ ما این است که آن مجموعهای که از جمعنا بیرون ماندند و اصولگرا هستند آنها را هم با یک روشهایی بتوانیم در درونِ جریان اصولگرا جذب کنیم.
یک عدهای هم معتقدند اصلاحطلبان این روزها دارند حسابِ خودشان را از حسابِ دولت جدا میکنند، این را قبول دارید؟
باهنر: ببینید این فرار به جلوست و این کار را میکنند دیگر.
علتش فقط فرار به جلوست؟
باهنر: معلوم است دیگر! بالاخره برای آینده یکسری است، اکنون اصلاح طلبان میگویند ما پاسخگوی همه رفتارِ دولت نیستیم، شاید از یک جهت هم درست بگویند ما پاسخگوی همه رفتارِ دولت نیستیم، اما بالاخره مردم تکلیف را روشن میکنند. اگر من سه چهار حزبِ شناسنامه دارِ چارچوب دارِ داخل سیاستهای نظام داشتیم بالاخره مردم یکدفعه این را آزمایش میکردند یکدفعه هم آن را آزمایش می کردند و به یک تعادل میرسیدند.
من حوزه انتخابی مجلس سراغ دارم که در ۱۰ مجلس ۱۰ نماینده به مجلس فرستادند، یعنی طرف را انتخاب میکنند بعد از یکسال پشیمان میشوند میگویند اینکه نشد! حالا برویم بعدی، او هم که نشد برویم بعدی، مگر عمرِ انسان چقدر است که ۴۰ سال دارد آزمون و خطا انجام میدهد؟ حزب که باشد بالاخره ۳، ۴ تا حزب است، یک دوره این، یک دوره آن بالاخره یکی از آنها تثبیت میشود و مردم اعتماد میکنند.
اگر به نظرتان الان اصلاح طلبان دارند این کار را انجام میدهند، نظرشان این است که دولت در فعالیتِ کاری خودش ضعیف عمل کرده است؟ یعنی چنین اعتقادی دارند؟
باهنر: ببینید اصلاح طلبان در دوره دوم آقای روحانی یک سازی را کوک کردند و آنکه آقای روحانی با تمام قد از نیروهای اصلاحطلب در دولتش استفاده نکرد، این بحث را داشتند و این توقع را داشتند که مثلاً دولت آقای روحانی یک دولت کاملاً اصلاح طلب به معنایی که خودشان تلقی میکنند باشد؛ ما که میدانیم تصور ما این است و همیشه هم گفتیم بالاخره خاستگاهِ آقای روحانی خاستگاهِ اصلاح طلبی نبوده حالا در این گیرودارهای سیاسی و این حرفها شاید یک جاهایی هم بشود به آقای روحانی حق داد بالاخره ایشان هم در سال ۹۲ و هم در سال ۹۶ از آرای اصلاح طلبان رئیس جمهور شد معنایش این نیست که در آرای روحانی هیچی رای اصولگرایی نیست، اما یک تعداد رای اصولگرا هم است، اما رای برنده رای اصلاح طلبی بود.
توقع این بود و آقای روحانی هم بالاخره در حدِ حالا اعتقاد و توانایی و امکاناتی که در کشور داشت از نیروها استفاده کرد و دولت را اداره کرد، اینکه آیا الان عملکردِ دولت آقای روحانی قابل دفاع است یا نیست، آن یک بحث دیگری است و در فرصت مناسب بحث میکنیم و صحبت میکنیم.
یک جمله بخواهید بگویید چه میگویید؟
باهنر: ببینید بالاخره نقدهایی به آقایان دارم اما من باز میگردم به حرفِ قبلی، الان وضعیت کشور ما با توجه به تحریم، جنگِ اقتصادی و جنگِ رسانهای که از آن جنگِ اقتصادی قویتر است، این را بعضی ها دقت ندارند، اکنون جنگ رسانهای علیه ما خیلی قویتر از جنگِ اقتصادی است، در این مزیت اکنون اصلاً موقعیتِ نقد نیست، من چند روز پیش برای برادرهای سپاه صحبت میکردم و همینطور که من صحبت میکردم یکی از دوستان گفتند اگر دولت نخواهد ما کمکش کنیم ما چه باید کنیم؟ گفتم هیچ شما بیرون زمین هم که میایستید باید تیمِ ملی را تشویق کنید.
به نظرتان الان اصلاح طلبان میتوانند شانه خالی کنند از اینکه آنها مردم را تشویق کردند و هدایت کردند برای انتخاب این دولت و این مجلس، آیا می توانند از این موضوع شانه خالی کنند؟
باهنر: به هیچ وجه!.بله مسئولیت دولت و مجلس کاملاً به عهده اصلاح طلبان است در این تردیدی نیست باید پاسخگو باشند، پاسخگوی مشکلات باشند و البته باید به دولت کمک کنند و فرار به جلو نباید بکنند، فکر نکنند اگر مثلاً دولتِ آقای روحانی عدم موفقیتش زیاد شد آنها برنده میشوند، نه باید تلاش کنند بله اگر نقدی یا راهنماییای یا کمکی میتوانند به دولت بکنند باید بکنند.
گفتمانِ قالب ریاست جمهوری آینده چه اصولگرا و چه اصلاح طلب چه خواهد بود؟
باهنر: ببینید ما متاسفانه در اصولگرایی و اصلاح طلبی هنوز یک تعریفِ جامع یا یک مانیفست نداریم، یک زمانی رئیس دولت اصلاحات یک چیزی مطرح کرد به نام «جامعه مدنی» یکی میگفت مقصود از جامعه مدنی مدینه النبی است اما یکی میگفت مدینه سارتر است، در عین اینکه یکی هم میگفت: مدینه لائیک، یک جامعه مدنی بیشتر مطرح نشد، اما اینقدر روی این تفسیرهای متضاد، متفاوت و حتی مُتنافر شد که کسی نفهمید بالاخره جامعه مدنی به چه معناست. حداقل آن کسی که گفت: جامعه مدنی میگفت مقصودش از جامعه مدنی چیست؟
عرض من این است اصلاح طلبی و اصولگرایی باز یکی از مشکلات ما این است که ما هنوز یک مانیفستِ تایید شده رسمی منتشر نکردیم ما الان میگوییم اصلاح طلبان چه میگویند؟ در سیاست خارجی چه میگویند، در حوزههای دیگر چه میگویند؟
در اقتصاد خودِ اصولگرایان کلی با هم اختلاف دارند حتماً اصلاح طلبان هم با هم اختلاف دارند، در سیاستهای پولی، در سیاستهای مالی، در بودجه دولت مسائلی که مبتلا به همه ماست، یعنی من نه میخواهم بگویم ما خیلی قویتر از اصلاح طلبها هستیم نه اصلاح طلبان باید ادعا کنند که قویتر از ما هستند، چون خیلی از ما اصلاً نمیدانیم داریم چه میکنیم!
به روزمرگی گرفتاریم اینکه من میگویم حزب میخواهم بگویم اینها باید تبدیل به یک مانیفست شود، یک سیاستهای راهبردی و کلی باشد، امروز متاسفانه متاسفانه وضعیتِ ما طوری شده که، حالا این شاید شوخی باشد و مزاح باشد، ولی در آن کمی واقعیت هم وجود دارد روسای جمهور ما در دور دوره شان دو وظیفه دارند دوره اول دنبالِ خنثی کردنِ کارهای دولتِ قبلی هستند دوره دوم هم کارهایی میکنند که دولت بعدی قرار است بیاید خنثی کند! اینکه مملکت داری نمیشود! واقعیت است و یک جاهایی آدم باید بگوید که اینها باید سامان بگیرد.
احمدی نژاد هم که در اولین جلسه با حضور رئیس جدید حاضر نشدند، گویا ایشان با شما هم مشکل دارند؟
باهنر: با من؟!
بله با آقای احمدی نژاد.
باهنر: منآقای با کسی مشکل ندارم!
حالا ایشان شاید با شما مشکل دارند! مشکل شما با ایشان از کجا آغاز شد؟
باهنر: آقای احمدی نژاد یک زمانی عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین بود. ما هم در خدمتشان بودیم زمانی هم که میخواست شهردار تهران شود. دولت اصلاحات داشت یک مقدار مثلاً مانع میشد یا داشت مشکلاتی به وجود میآورد در آن قضیه ما خیلی جلو رفتیم و خیلی با وزیر اطلاعاتِ دولتِ اصلاحات خیلی بحث کردیم و بالاخره مساله حل شد و ایشان شهردار تهران شد، زمانی که هم ایشان رئیسجمهور شد علیرغم اینکه در فضاهای سیاسی خیلی ها فکر میکنند مثلاً ما دنبالِ ریاست جمهوری ایشان رفتیم ما حداقل یک کد داریم و آن اینکه وقتی ایشان کاندیدا شدند بنده رئیس ستاد انتخاباتی آقای لاریجانی بودم بنابراین زمانی که رئیس ستاد یک رقیب میشود قاعدتاً، اما مرحله دوم که ایشان رئیس جمهور شدند ما استقبال کردیم.
و از او حمایت کردید؟
باهنر: خیر، یعنی از نظرِ تشکیلاتی نه ما یک جبهه داشتیم جبهه پیروان خط امام و رهبری داشتیم در آن فاصله یک هفتهای که تا انتخابات مرحله دوم بود خیلیها آمدند بیانیه دادند بیانیهای که ما دادیم این باز هم ضبط و ثبت است، که مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی آن زمان، یک مزایایی دارند و توانمندیهایی دارند آقای احمدی نژاد هم توانمندیهایی دارد ما آتش به اختیار دادیم، در بیانیه رسمی مان آتش به اختیار دادیم که این بیانیه است، الان نمیتوانیم خلقش کنیم.
خودتان به چه کسی رای دادید؟
باهنر: خودم به آقای احمدی نژاد رای دادم، اما اختلافات کارشناسی ما با آقای احمدی نژاد از اولین لایحه بودجه ای که سال اول ایشان بودحه را به مجلس تقدیم کرد، شروع شد.
این روزها موضوعِ مهمی در مجمع درحال بررسی است، لوایح مربوط به FATF شاید مهمترینِ آنها باشد که البته یکی از آنها هم تصویب شود، کلاً رویکرد مجمع درخصوص این لوایح چیست؟
باهنر: من الان از طرف مجمع حق ندارم صحبت کنم به عنوان یک عضو این اختیار را ندارم، ما آنجایی که می خواهیم مصلحت سنجی کنیم ممکن است در مسائلِ تکنیکی خیلی وارد نشویم و لازم هم نباشد وارد شویم، اما ما درنهایت وظیفه مان این است و انشاءالله امیدواریم به این وظیفه بتوانیم خوب عمل کنیم و آن اینکه اگر ما به FATF بپیوندیم و نپیوندیم، بین این دو حالت باید ببینیم چه منافعی برای مملکت دارد و چه تهدیداتی سراغِ مملکت میآید؟ بعضیها در پیوستن، تهدیداتِ پیوستن درشت میکنند منافعِ پیوستن را ریز میکنند بعضیها هم برعکس هستند میگویند اگر نپیوندیم خلاصه آسمان به زمین میآید و اِلِ و بِله میشود.
نظر شما چیست؟
باهنر: من عرضم این است که ما درمجموع اگر کلاً مانعی ایجاد بکنیم که دولت نتواند به FATF بپیوندند ممکن است یک سری هزینههای سنگین تری به ما تحمیل بکنند، هزینهها ظالمانه است، اصلاً حق هم ندارند چنین کاری بکنند، اما میدانید ما در چه دنیایی ما زندگی میکنیم، فعلاً طرف ما آمریکایی است که به ما توصیه میکند آقا حقوق بشر را بروید از آل سعود یاد بگیرید! متاسفانه دنیای امروز ما دچارِ اینطور عوامزدگیهایی شده است! ما در اصول و اعتقاد و استقلالمان ذرهای کسی حقِ کوتاه آمدن ندارد، اما منافع ملی ما در این برهه آیا پیوستن است یا نپویستن؟ در این بحث زیاد است مهم این است که ما در این بخش دنبالِ منافع ملی و حداکثر کردن منافع ملی باشیم.
هیات نظارت مجمع این روزها محلِ بحث برخی چهرهها قرار گرفته است و این افراد سعی میکنند آن را شورای نگهبانِ دوم خطاب بکنند، آیا واقعا این چیزِ جدیدی است که اتفاق افتاده یعنی قرار است که شورای نگهبان دوم باشد؟
باهنر: ببینید اصلِ ۱۱۰ قانون اساسی یکسری از اختیارات و وظایف را به عهده مقام معظم رهبری قرار داده است و این بحث را من باز جدا بکنم از اصلِ دیگری که میگویند، ولی فقیه اختیارات مطلقه دارد و هر جایی میتواند اگر ضرورت داشت این اصل ۱۱۰ آن نیست، اصل ۱۱۰ دقیقاً یکسری اختیارات و وظایف به عهده مقام معظم رهبری قرار داده است، یک بند از این اختیارات و وظایف تعیینِ سیاستهای کلی نظام است بعد از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام، این عینِ قانون اساسی است، یک بند دیگر وجود دارد که حُسنِ اجرای سیاست ها، نظارت بر اجرای سیاست به عهده شخص رهبری است این ربطی به مجمع ندارد.
در ذیلِ همین اصل آمده که مقام رهبری میتوانند این اختیارات و وظایف را جاهایی که لازم میدانند تفویض و تنفیذ بکنند. حضرت آقا بند دوم که اجرای نظارت بر اجرای سیاست هاست در دوره قبل به مجمع واگذار کردند فرمودند: مجمع تشخیص مصلحت نظام پیشنهادِ سیاستهای کلی و ابلاغ آنها توسط مقام معظم رهبری، بر اجرای سیاستها هم نظارت بکند. مجمع یک دوره کار کرد موثر نبود من با اینکه عضو مجمع بودم اینها موثر نبود یعنی نتوانست اثری روی زمین بگذارد، این دوره حضرت آقا این اختیار را به هیات عالی نظارت تفویض فرمودند، هیات عالی نظارت را مجمع انتخاب میکند، اما دیگر مجمع بالای سر این هیات عالی نظارت نیست، این هیات عالی نظارت خودش شخصیت مستقلی میشود که مقام معظم رهبری اختیارِ نظارت بر اجرای سیاست را به این هیات عالی واگذار کرده است.
بالا سرِ مجمع هم نیست؟
باهنر: نه اصلاً دو تا جداست، تاسیس آن بله با رای مجمعیها بوده است، ۱۵ نفر انتخاب شدیم، ولی وظیفه اش الان این است. این هم که کسی سوال کند که سیاستهای کلی نظام زمانی که تصویب شد و توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شد، نباید اثری روی زمین داشته باشد، نمیدانم هیچ حقوقدانی همین کسانی که اعتراض میکنند به ما یا اینکه میگویند شورای نگهبانِ دوم شدیم، این سوال را جواب بدهد سیاستهای کلیای که مجمع پیشنهاد میکند و مقام معظم رهبری بررسی میکند و به روسای قوا ابلاغ میکند، اینها باید اجرا بشود یا نشود؟ هیات عالی نظارت اینجا میایستد و مواظب است که این سیاستها حداقلِ اینکه قانونی مغایر این سیاستها به تصویب نهایی نرسد، البته اکثرش این است که تطبیق داده شود یعنی سیاستی که ابلاغ میشود باید به قانون تبدیل شود.
قبلاً هم بوده پس چرا الان اینقدر حاشیه درست شده است؟
باهنر: برای اینکه در مجمع تشخیص مصلحت نظام، چون فرآیند یک فرآیندِ طولانیای بود معمولاً مجمع به این نظارتها کم میرسید و اگر هم میخواست نظارت کند نمیتوانست اِعمال کند یعنی مجمع تشخیص مصلحت نظام هم عملاً نظاره گر شده بود نه ناظری که بتواند اِعمال کند الان هیات عالی نظارت دارد از فرآیندهای قانونی استفاده میکند که این سیاستها روی زمین معطل نماند حالا نمیدانم چرا به عزیزانِ مجلس یا جاهای دیگر برمی خورد؟ و ما تمامِ فرآیندِ قانونی را نیز طی میکنیم ما اصلاً فرآیندِ فراقانونی در این قضایا نداریم.