امروز بسیاری از کارشناسان و رسانهها از کاهش ازدواج و افزایش طلاق صحبت می کنند و بعضا مردم و جوانان را به مادی گرایی و نداشتن توکل به خدا متهم می کنند. اما چقدر این نگرش صحیح است؟ در این یادداشت سعی می کنم واقعیات فضای ازدواج را بنویسم تا بلکه برخی از نگاه های غیرعقلانی به این موضوع دست بردارند. هم چنین به بررسی ابعادی از این نگاه بر اساس آمارهای رسمی میپردازم و نتیجهگیری در عقلانی بودن این نگاه را به خواننده واگذار میکنم. ما نمی توانیم از همه مردم و همه جوانان انتظار داشته باشیم که همانند یک روحانی یا طلبه ازدواج کنند و زندگی کنند.
اگر مروجان فرهنگ ازدواج حقیقتاً به دنبال تحقق این امر در جامعه هستند باید در درجه اول به وجود امکانات اقتصادی و مادی جوانان برای ازدواج توجه داشته باشد.
انسان موجودی است که برای زندگی کردن همواره به اشتیاق و انگیزه نیاز دارد. منظور از اشتیاق، پاسخگویی به گرایشات و امیال مراحل مختلف زندگی است. گاهی پاسخگویی به این گرایش در قالب یک دوستی در دوران کودکی متبلور میشود و این دوستی اشتیاقهایی را با خود به همراه میآورد که ناخودآگاه انسان را برای زندگی کردن قانع میکند. ولی این نوع اشتیاق همواره نمیتواند دلیلی برای ادامه مسیر زندگی باشد چراکه پس از مدتی انسان گرایشهای جدیدی در درون وجود خود احساس میکند که ناکامی در پاسخگویی به آن میتواند منجر به بیانگیزه شدن برای زندگی شود. در مرحله نوجوانی تا سنین بزرگسالی گرایش به جنس مخالف در قالب نیاز عاطفی و نیاز جنسی، مهمترین گرایشی است که عامل بسیاری از فعالیتهای انسان برای پاسخگویی به آن برای ادامه زندگی است. در کشور ما پاسخگویی به این گرایش در قالب آئین ازدواج صورت میپذیرد. آئینی که برگزاری آن روزبهروز با جنجالها و معضلات بیشتری روبرو میشود.
برخلاف گذشتگان ما که در طی کردن این مرحله از زندگی محاسبات عقلانی و اقتصادی جایگاه قابلتوجهی نداشته است امروز اما درنتیجه رشد و بالندگی فکری قشر جوان، «محاسبات عقلانی» بیش از هر چیز در تصمیمگیری برای تحقق امر ازدواج موردتوجه است. فارغ از ارزشگذاری بر این نگاه، باید توجه داشت که این طرز فکر از طرف برخی از کارشناسان بهخصوص کارشناسان دینی از اصلیترین موانع بر سر راه ازدواج جوانان قلمداد میشود. باوجود همه تبلیغاتی که امروز بهطور شبانهروزی در جهت تبلیغ ازدواج بهخصوص به خاطر اوضاع نگرانکننده جمعیت میشود بااینوجود نزدیک به 13 میلیون دختر و پسر ایرانی بالای 20 سال در سن ازدواج وجود دارد که در وضعیت تجرد به سر میبرند. بر اساس آمارها قیمت مسکن طی 3 سال اخیر در ایران 3 برابر شده است. بهعبارتدیگر ثروت خانوادهها طی 3 سال گذشته 3 برابر شده است و شاید این پدیده از منظر خانوادهها مثبت ارزیابی شود اما این وضعیت برای جوانانی که میخواهند ازدواج کنند امیدوارکننده نیست.
همچنین ایجاد اشتغال برای توزیع درآمدها با مشکلات جدی مواجه است و خط فقر در حال وسعت گیری چشمگیری است. چنانکه در این زمینه مدیرکل دفتر فقرزدایی وزارت رفاه و تامین اجتماعی کشور گفته است: خط فقر شدید همان خط فقر گرسنگی است که افراد توانایی تامین هزینه سیر کردن خود را ندارند و تعداد چنین افرادی در کشور ما نزدیک به 700 هزار نفر است. همچنین بر اساس این آمار کسانی که علاوه بر گرسنگی قادر به تامین هزینه مسکن، پوشاک و آموزش خود نیز نمیباشند 7 میلیون و 800 هزار نفر است.
یقیناً در چنین شرایطی هر شخص داوطلب ازدواج قبل از هر چیز به محاسبه هزینه ازدواج میپردازد. هماکنون هزینه برگزاری مراسم ازدواج از حداقل 5 میلیون تومان شروع میشود و به 100 میلیون تومان میرسد.(به نقل از روزنامه سرمایه). در نتایج یک نظرسنجی که اخیراً در شهر تهران از افراد بالای 18 سال انجامشده است، مهمترین مشکل کشور ازنظر 28 درصد پاسخدهندگان "بیکاری و عدم اشتغال" و دیگر دغدغهها به ترتیب "گرانی و تورم" و "مسکن" بودهاند. همچنین افرادی اعلام کردهاند که بیش از هر چیز نگران فرزندانشان هستند. بر اساس گفته وزیر سابق علوم و فناوری سالانه 150 هزار دانشجو، بدون قصد بازگشت از کشور خارج میشوند که مشکل اصلی عمده آنها بیکاری و عدم اشتغال است. همچنین تصمیمگیری عقلانی برای ازدواج به دسترسی به مسکن نیز ارتباط پیدا میکند. در این زمینه مدیرکل تدوین ضوابط و مقررات شهرداری تهران گفته است که از مجموع 2 میلیون و 250 هزار واحد مسکونی در تهران 130 هزار واحد مسکونی خالی و بدون استفاده است. (به نقل از روزنامه خراسان) این در حالی است که هماکنون طرح قابلتوجهی برای خانهدار شدن مجردین در وزارت تعاون وجود ندارد.
از طرفی سیر تغییر روحیات جوان امروز جامعه در میزان گرایش او به ازدواج نیز بسیار موثر است. آسیبهایی همچون فرار از ارتباطات جمعی، گروهی و خویشاوندی، عزلت گرایی و درنتیجه خلوتگزینی گاه ناسالم، حداقل در بین نیمی از جوانان جامعه شایع است. در میان آثار منفی رشد گرایش به فردگرایی و دوری از ارتباطات جمعی، تمایل به استفاده بیشازحد معقول از ابزارهایی چون کامپیوتر، استفاده از دستگاههای بازیهای مجازی و همچنین شبکههای اجتماعی مجازی بیش از همه به چشم میآید.
همچنین از دیگر عواملی که در رویکرد عقلانی در مقوله ازدواج موردتوجه است، توجه به چشمانداز ازدواج و آیندهنگری آن است. بر اساس آمارها نیمی از معلولیتهای نابینایی ناشی از بیماریهای ژنتیکی است که بر اساس ازدواجهای فامیلی ایجاد میشود و هماکنون 64 درصد ازدواجها بهصورت فامیلی صورت میگیرد.(به نقل از روزنامه ایران) همچنین از دیگر هزینههای فرزند پروری هزینه تحصیل کودک است که گویا در برخی مدارس هزینه یک سال تحصیلی کودک یا نوجوان به 2 میلیون تومان صرفاً بابت شهریه میرسد. به هر صورت این مورد و موارد مشابه چنین آمارهایی نیز یکی از مواردی است که باعث ایجاد دغدغههایی در ذهن کاندیداهای ازدواج میشود.
بدون شک آینده فرزندان نیز مدنظر کاندیداهای تاهل است. از این حیث معاون دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در آماری که مربوط به 10 سال پیش میباشد اعلام کرده 8 هزار و 457 نفر در سال 84 در مراکز ساماندهی کودکان کار و خیابانی پذیرششدهاند. نداشتن مهارت فنی برای کار کردن، اعتیاد پدر و نبود سرپرست مرد ازجمله دلایل کار کردن این کودکان اعلامشده است. حال در چنین شرایطی کاندیدهای ازدواج باید این حق را داشته باشند که لااقل برای چند لحظهای هم این احتمال را بدهند که ممکن است چنین آیندهای در انتظار فرزندان خودشان نیز باشد.
طلاق نیز از دیگر سرفصلهای موردمحاسبه کنشگران عقلانی ازدواج است. در سال 87 بر اساسی آمار از معاون دفتر امور آسیب دیدگان سازمان بهزیستی از هر 5 ازدواج در تهران یک ازدواج منجر به طلاق میشود، این در حالی است که در طول 6 سال بعد، این آمار به 1 طلاق از 3 ازدواج افزایشیافته است. همچنین در آماری دیگر اعلامشده است که نزدیک به 12درصد از زوجهای کشور سابقه طلاق قبلی داشتهاند. این آمارها در حالی است که بسیاری از خانوادههای ایرانی بنابر حفظ آبرو، طلاق عاطفی را بر طلاق رسمی ترجیح میدهند، پس میتوان نتیجه گرفت که وضعیت برای یک تصمیم عقلانی بسیار نگرانکننده از آمارهای رسمی است. در طول سالهای اخیر، به تاخیر افتادن سن ازدواج و همچنین اوضاع آشفته فرهنگی باعث افزایش روابط پیش از ازواج در میان دختران و پسران شده است. تعمیم چشمگیر این روابط و همچنین علنی شدن آن باعث ایجاد نوعی بیاعتمادی در هر دو طرف کاندید پسر و دختر شده است که در بسیاری موارد باعث به تاخیر افتادن سن ازدواج در افراد و در برخی موارد باعث بیانگیزه شدن نسبت به ازدواج شده است.
راهحل چیست؟
تربیت دختران و پسران برای اتخاذ رویکرد انسانی در مراودات اجتماعی در کنار برقراری عدالت اجتماعی در توزیع امکانات اقتصادی، از مهمترین مواردی است که بهواسطه تسهیل شرایط مادی و قراردادی ازدواج میتواند به کنترلپذیری مراودات دختران و پسران جامعه ما یاری رساند و از هر هزینه بیبندوباری و خودانگیختگی و بیهنجاری در این زمینه بکاهد.