یک اشارهی ساده تمام ایدهی این متن است. اشاره به اثر پول، دارایی و بودجه بر شیوه و مدل توسعهی فرهنگی. حتی کمی عقبتر، تصور کارگزاران فرهنگی از اثر پول، دارایی و بودجه بر شیوه و مدل توسعهی فرهنگی.
خانه ندارید، اما ناگهان ماترک مرحومی را تقسیم میکنند و به شما خانهای سی چهل ساله به ارث میرسد. اگر در حساب بانکیتان بیدغدغه و بی مصرف پولی در حد کوبیدن و ساختن خانه داشته باشید، اولین گزینه برای شما همین است؛ بکوبیم و بسازیم.
اما اگر چنین پولی یا چنین درآمدی نداشته باشید، احتمالا اولین گزینه بازسازیای حداقلی و نسبتا مداوم است. اول پنجرههای شکسته و دیوارهای ریخته و لولههای در حال چکه کردن را تعمیر میکنید و بعد ساکن خانه میشوید و هر بار هر قدر در دست داشتید خرج بهتر کردن وضعش میکنید.
این البته مدل سادهشدهای است. در مدل عینیتر شیوهی خرج کردن و عادتهای مالی شما نیز شدیدا تعیین کننده است. ممکن است شما پول بسیاری داشته باشید اما گمانتان این باشد که یکباره خرج کردن کاری سخت ناپسند است یا بر عکس از آنان باشید که پول نزول میکنند ولی خانه را میکوبند و میسازند. در واقع تصور شما از دارایی و درآمد و شیوههای تخصیص بودجه است که کار را معلوم میکند.
ما در دههی پنجاه تئاتر شکوهمند شهر را ساختیم، شادی کردیم و هنوز به آن میبالیم و به روی خودمان نیاوردیم که هر چه تکیهی دولت بود نابود شده است و حتی نکوشیدیم تئاتر را به شکلی سمبلیک در جای تکیه بنا کنیم.
ما میدان آزادی ساختیم (آن زمان شهیاد) و هنوز بعد از پنج دهه نمیدانیم این بنای زیبا را کجای دل بافت شهری بنشانیم.خانهی سی ساله برای ما کلنگی است و خانهی هفتاد ساله زمین به علاوهی اندکی دردسر، اما در اروپا خانههای سیصدساله مسکونی اند.
توسعهی فرهنگی اروپایی مداوم و صرفهجویانه و حداقلی و در حد نیاز است. توسعهی ما مقطعی، دفعتا، اسرافگرانه، فاخر، حداکثری، چشم و دهان پر کن و بی هیچ توجهی به نیاز است.
دههها است که توسعهی فرهنگی اروپایی توسعه بر مبنای برنامهریزی فرهنگی و برای رفع نیازها و بهبود وضع و به قول من طولانی است و توسعهی فرهنگی ما بزرگ و پر هزینه و پر سر و صدا و بسیار بسیار ابتر و باز به قول من پولانی است.
از تئاتر بینوایان دههی هفتاد تا تئاتر بینوایان امسال، از موزههای بزرگ و گالریهای فاخر و حراجهای میلیاردی متقلبانه گرفته تا کشتن مجید شریف و پوینده و خانهنشین کردن و مبتلای بلاهت کردن اهل فکر، از کپیهای لجن برنامههای تلویزیونی هندی و آمریکایی تا قول مسئولان صدا و سیما به اهل مجلس شورا که محمدرضا زائری را به سیما راه ندهند، همه کم و بیش یک داستان است؛ توسعهی فرهنگی پولانی و اختهسازی هر نوع بروز روشنفکری.
منبع یادداشتهای کورش علیانی