«کتاب دوستی»
نویسنده: محمود کیانوش
ناشر: فرهنگ نشر نو؛ چاپ اول ۱۳۹۷
۲۲۸ صفحه، ۲۸۰۰۰ تومان
****
کتاب دوستی، گزیدهی شعرهای محمود کیانوش از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۶۷، به ضمیمهی مقدمهای بسیار خواندنی، مهم و مفصل دربارهی گرفتاریهای شعر، از جانب نشر نو منتشر شده است و این اتفاقی بسیار خجسته است. خاصه به روزگاری که شعر فارسی در محاق آزمایشات، تجربههای نیمپخته و نظریات و مانیفستهای سطحی و گذرا فرو رفته و سخت بتوان آیندهای روشن برای آن متصور بود. مقدمهی خواندنی شاعر بر گزیدهی شعرهایش در حقیقت تبیینکنندهی سیر تحولی است که شعر فارسی از صفویه به بعد از سر گذرانده است. نثر شیرین و صادقانهی کیانوش خواننده را در چند دورهی مهم تاریخی سیر میدهد تا به شعر امروز برسد و در این میان سخنگفتن از ماهیت شعر، دیدگاهها و آسیبهایش را از یاد نبرده است. کیانوش در بخش نخست این مقدمه با عنوان «معاملهی پنهان» به روی گرداندن دربار از شعر فارسی در عصر صفوی میپردازد. زمانهای که متشرعان متظاهر دربار صفوی آن حمایت معهود خود از شعر و اندیشه را بازپس میگیرند و این دو سرمایهی فرهنگ ایرانی را مکروه میشمارند، همزمان است با آشنایی تدریجی ایرانیان با فرنگ و بازشدن باب مروادات فرهنگی اجتماعی با جهانی که در آستانهی مدرنیسم ایستاده است. زمانی که روزنامه کمکم جایش را در بین قشر روشنفکر جامعه و پس از آن عامهی مردم باز میکند و شعر به جای پناهبردن به دربار پادشاهان برای بقا و ماندن خود، روزنامه را جایگزین آن میکند. کیانوش معتقد است که شعر از این دوران به بعد به لحاظ خصوصیات مضمونی و هنری دو نوع پیدا میکند؛ «شعر ضمیری» و «شعر روزنامهای». او شعر ضمیری را شعری تعریف میکند که از درون شاعر میجوشد بیآنکه انگیزهای بیرون از ارادهی مستقل و آزاد شاعر داشته باشد. اما شعر روزنامهای، انگیزهاش از یک طرف خیرخواهی برای مردم است از راه بیان سنجیده و هنرمندانهی شکوهها و خواستهای آنان و از طرف دیگر دریافت صلهی شهرت و محبوبیت و دربارِ مردم. به عبارت دیگر، گویندهی شعر ضمیری شعر خود را میگوید و میگذرد و گویندهی شعر روزنامهای، شعر مردم را میگوید و منتظر میماند تا مردم صداقت و صحت هنر او را در ساختن شعر از عین حرف خودشان تصدیق و تایید کنند. به این ترتیب بود که نه فقط شعر بلکه به طور کلی ادبیات روزنامهای به سهم خود کارآیی و پیروزی جنبش مشروطیت کمک کرد.
کیانوش با دقت و ظرافت به بررسی شعر دورهی تعهد میپردازد و نوع نگاه شاعرانی چون نیما یوشیج، نادر نادرپور، فریدون توللی، کسرایی و احمد شاملو را به شعر و اجتماع زمانهی خود نشان میدهد. در این میان، شاملو به عنوان بزرگترین شاعر معاصر و یکی از رفیعترین قلههای تاریخ شعر فارسی، در بررسی او جایگاهی ویژه دارد. شاعری که میتوان او را نماد تعهد ادبی و سرمشق تعهد اجتماعی در شعر معاصر فارسی دانست. در روزگار پرماجرایی که ایران یک کودتا، و جهان، دو جنگ مهیب را از سر گذرانده است و جنبشهای اندیشهگرایانهی چپ، به ادبیات مدرن رونق داده است، طرفداران نظریهای که ادبیات را وسیلهای صرف برای شوراندن اجتماع بر علیه ساختارهای استبداد سیاسی حاکم بر خود میداند، شاملو در شعرش موازنهای به وجود میآورد که نتیجهی آن شعری است شکوهمند که نه منفعل و نظارهگر است و نه در سطح شعارهای سیاسی و حزبی تنزل پیدا کرده است. کیانوش به خوبی سیر تحول اندیشهی شاملو را از زمانی که جوانی ۲۲ساله بود و «آهنگهای فراموششده» را منتشر کرد تا زمانی که شعرش شعلهای برای شام دیرپای میهن شد، نشان میشود و از این نظر مقدمهی کتاب دوستی بسیار راهگشا و مهم از دید اهل نظر و تحقیق است.
کیانوش از تجربههای خود در برخورد با شعر نو میگوید و جایگاه خود را به عنوان مخاطب و مولف در دریافت فرم و وظیفهی اجتماعی شعر نشان میدهد. از زمانی که نوجوانی هفدهساله بوده و در مجلهی «کبوتر صلح»، نقدی بسیار تند بر یکی از شعرهای شاملو (بدن لخت خیابان/ به بغل شهر افتاده بود/ و قطرههای بلوغ/ از لمبرهای راه بالا میرفت…) خوانده و از نزدیک شاهد بالیدن شعر او و تغییراتش در کوران تحولات اجتماعی بوده است تا زمانی که در لندن با شاملو و آیدا دیدار میکند و شاملو به او یادآوری میکند که غایت شعر نه اندیشه که کلمه است.
مقدمهی مفصل کتاب دوستی دیدی بسیار جامع از شعر معاصر و سرگذشت آن به دست میدهد و بسیاری از پارههای آن را میتوان تاریخ شفاهی بسیار مهمی برای پژوهش و تحقیق ادبی دانست.
و اما ۵۴ شعری که کیانوش در این کتاب آورده است، به گفتهی خود او هرکدام نمونهی متفاوتی است از یک قالب نو برای موضوعی که آن قالب را به خود پذیرفته است و موضوع برداشتی است از واقعیتهای زندگی انسان در یک جامعه. در وابستگیهای آشکار و نهفته به نظام اجتماعی و سیاسی جامعه و ماهیت عنصرهای فرهنگی و مایههای معنوی آن، و عبور این برداشت از موقعیت فردی در محیط محلی به موقعیت انسانی در حیطهی جهانی.
موضوع هر شعر، اندیشهای است در هماهنگی با احساس گذشته از ذهن یکی از انسانهای تاریخی امروز جهان که بر حسب اتفاق، زبانش فارسی است، همانطور که هریک از دیگر شاعران جهانی امروز، تصادفا زبانش یکی از زبانهای زندهی بالندهی صاحب فرهنگ و ادبیات جهان است و هر موضوع دیدهی چشمی و حسکردهی دلی و دریافتهی شعوری در فردیت کسی است که با شعر به معنای جهانی آن آشناست. شعرهای کمپیرایه و سادهی محمود کیانوش بازتابدهندهی دیدگاه او دربارهی انسان، طبیعت و زندگی اجتماعی اوست. در شعرهای او جنبههای مادی و معنوی انسان از هم جدا نیستند و انسان شعر او با مجموع حالات و نفسانیات مختلف خود یک واقعیت اصیل است.
شعری از او را اینجا میخوانید:
خار و مروارید
غم خود را اگر در دل نگه داری
از این پنهان زهرآلود
به هریک لحظه صدها خار خواهد رست
دلت را با غم پنهان
مکن
ای دوست
زخمستان
بیا
من دل نه
دریایی صدف دارم؛
به من ده هر غمی داری
و در دیدار دیگر
از من غمخوار
برای زینت شادیت
مرواریدها بستان!