تکرار یک ادعا باعث صحت آن ادعا نمیشود. این گزاره برای ما توضیح میدهد که یک ادعا هرچند بارها و بارها از جانب افراد مختلف مطرح شود باعث نمیشود آن ادعا با واقعیت منطبق باشد؛ تازمانیکه برای آن ادعا دلیلی اقامه شود. با مطرحشدن استدلال میتوان صحت آن را سنجید.
مثلا اگر کسی مدعی شود فردی عملکرد ضعیفی در یک سازمان داشته است، برای اثبات سخنش باید دادههای دقیق و صحیح از عملکرد آن فرد ارائه کند. در غیر اینصورت نمیتوان ادعایش را پذیرفت.
یا اگر کسی مدعی شود اتفاق الف باعث اتفاق ب شده است، باید برای ارتباط این دو اتفاق، دلیل بیاورد و به مخاطب نشان دهد چگونه این دو پدیده با هم مرتبطاند.
پس بهجای تکرار ادعا باید برای آن ادعا دلیل اقامه کرد وگرنه آن ادعا قابل بررسی نیست و نمیتوان آن را واقعی پنداشت.
متاسفانه این رفتار در سیاستمداران کشور ما رایج است و ما در اینجا به دو مورد متاخر آن میپردازیم:
بهزاد نبوی و قدرت اندک دولت
آقای بهزاد نبوی در گفتوگویی با روزنامه سازندگی مدعی شده است دولت، در صورتی که نهادهای دیگر در مقابلش نباشند، حداکثر ۱۵ درصد قدرت را در اختیار دارد و تجربه دولت خاتمی این را به ما نشان میدهد.
متاسفانه نبوی استدلالی برای ادعایش اقامه نمیکند و اشاره کوتاهی به تجربه دولت خاتمی استدلالی برای این ادعا نیست. درحالیکه باید بهطور دقیق به مخاطب نشان دهد چگونه نقش دولت و بهخصوص دولت خاتمی را در ساختار قدرت اینقدر کم میداند.
این ادعا با رفتار سیاسی افراد و گروهها در زمان انتخابات ریاستجمهوری هیچ سازگاری ندارد. تمام افراد و گروههای سیاسی در زمان انتخابات ریاستجمهوری همه تلاششان را برای کسب کرسی ریاستجمهوری به کار میبندند و مهمتر از آن وعدههای مختلفی به مردم میدهند.
حدود ۱۵ ماه پیش، انتخابات ریاستجمهوری در کشور برگزار شد و همه ما تلاش همهجانبه فعالان سیاسی، بهخصوص اصلاحطلبان برای پیروزی نامزد مورد نظرشان در انتخابات را به یاد داریم. بهعلاوه شعارهای رنگارنگ نامزدها در خاطر همه ما هست. آیا همه گروههای سیاسی کشور برای ۱۵ درصد قدرت اینگونه خود را به آب و آتش میزنند؟ آقای نبوی انتخابات سال ۸۴ را هم فراموش کردهاند که نامزد مورد حمایتشان شعارهای مختلفی را مطرح میکردند؟
نکته دیگر اینکه آیا نبوی تبعات منطقی ادعایش را میپذیرد؟ اگر ادعای نبوی را بپذیریم کارنامه دولتها آنچنان قابلیت بررسی ندارد. مثلا این روزها خیلی از فعالان اصلاحطلب از اوضاع اقتصاد در دولت خاتمی به نیکی یاد میکنند و مدام از ۸ سال دولت احمدینژاد به ۸ سال ویرانی و نابسامانی تعبیر میکنند. با پذیرش ادعای نبوی، نه دولت خاتمی نقشی در بهبود اوضاع اقتصادی کشور در آن زمان داشته و نه دولت احمدینژاد ارتباطی با نابسامانیهای کشور داشته است. آیا هیچ اصلاحطلبی این دو گزاره را میپذیرد؟
متاسفانه مشابه ادعای نبوی با بیانات مختلف توسط برخی دیگر از سیاستمداران تکرار شده است. بهخصوص از جانب روسای جمهور و نزدیکانشان در سالهای پایانی دور دوم ریاستجمهوری ادعاهای مشابهی مطرح شده است. اما تاکنون هیچ استدلال دقیقی برای این ادعا مطرح نشده است.
علی مطهری، برجام و کارشکنیهای داخلی
آقایعلی مطهری که این روزها در کرسی نایبرئیسی مجلس تکیه زده است چندین و چند بار مدعی شده است برخی در داخل کشور بهدنبال این بودند که برجام اجرا نشود و این باعث شد سرمایهگذاری خارجی انجام نشود و ترامپ بتواند بهراحتی از برجام خارج شود.
برای اثبات این ادعا آقای مطهری باید نشان دهد چه ارتباطی بین اجرای برجام، سرمایهگذاری خارجی و آزمایش موشکی کشورمان وجود دارد. برجام متنی است که تعهداتی را بر عهده ایران گذاشته است. در سه سالی که از اجرای برجام میگذرد طبق گزارشات آژانس انرژی اتمی، ایران به تمامی تعهداتش پایبند بوده است. پس بهنظر مطهری کدام بخش از برجام اجرا نشده است؟ و مهمتر از آن، اجرا نشدن آن بخش از برجام چه ارتباطی با سرمایهگذاری خارجی و خروج ترامپ از برجام دارد؟ ضمن آنکه در برجام هیچ بحثی درباره فعالیتهای موشکی ایران وجود ندارد که به دوام یا تضعیف برجام بیانجامد.
متاسفانه مطهری استدلالی برای این ادعا اقامه نمیکند و فقط آن را در مصاحبهها و سخنرانیهای مختلف، تکرار میکند؛ بدون اینکه به عواقب حقوقی گفتههایش توجه کند.
اینقدر اظهارات مطهری از واقعیت به دور است که صدای خبرنگار بیبیسی را هم درآورده است. بهمن کلباسی خبرنگار بیبیسی در توییتی نوشت:
مشابه این ادعا توسط حسن روحانی در مناظرههای انتخاباتی مطرح شد. اما باز هم متاسفانه نه مطهری و نه روحانی استدلالی برای این ادعا مطرح نکردهاند.
آنچه مایه تاسف است این است که این دوستان گمان میکنند تکرار یک ادعا باعث صحت آن ادعا میشود و مدام این ادعای غلط را تکرار میکنند و بدتر اینکه هیچ رسانهای، صحت این ادعاها را بررسی نمیکند.