«نیمهی پنهان پزشک»
نویسنده: دکتر دنیل افری
مترجم: دکتر افروز معتمد
ناشر: قطره؛ چاپ دوم ۱۳۹۷
۳۴۰ صفحه، ۳۴۰۰۰ تومان
*****
در هر خانوادهی ایرانی کسی هست که داستانی از خطاها و تصمیمات عجیب پزشکی برای گفتن داشته باشد. از خطاهای جراحی گرفته تا پزشکی که برای بیمار داروی اشتباهی تجویز کرده است. خطاهایی که در هر حرفهای امکان بروز آن هست، اما این حساسیت بالای پزشکی است که باعث میشود، بازتاب آن بیش از دیگر حرفهها باشد. باور رایج دربارهی پزشکان در همهجای دنیا «بیاحساسبودن» آنهاست. اغلب تصور میشود که آنها به خاطر رویارویی هرروزه با بیماری و تجربهی دائمی مرگ دیگران از آن عاطفهای که باعث میشود آدمی همنوعش را چون خودش دوست بدارد و در شرایط حساس به دادش برسد تهی هستند. در این میان سریالها و فیلمهای انبوه و کتابهای بیشماری که دربارهی حرفهی پزشکی و زندگی عادی پزشکان منتشر میشود نتوانسته تا حد قابل قبولی این دیدگاه کلی را در جامعه تغییر دهد. در ایران خطاهای مرگبار پزشکی و شکل نامطلوب ارائهی خدمات در بسیاری از مراکز درمانی، این باور را بیش از کشورهای دیگر رواج داده و کمتر کسی است که در صحت آن تردیدی داشته باشد. اشتباهات پزشکی در ایران تاثیرات عمیق و غیر قابل جبرانی برای جامعه به همراه داشته است. از معروفترین آنها اشتباه نابخشودنی در درمان عباس کیارستمی فیلمساز بزرگ جهانی است که سینما و هنر ایران و جهان را از وجود یکی از بزرگترین هنرمندانش برای همیشه محروم کرد. چرا پزشکان به ندرت خطاهایشان را میپذیرند و چرا یک پزشک به راحتی میتواند به بیماری که به او رجوع کرده است، سفارش مالیدن شخصی بدهد؟ شاید بتوانید پاسخ این سوالات را در کتاب «نیمهی پنهان پزشک» پیدا کنید. پاسخهایی که میتواند زمینهای باشد برای رویارویی منصفانه تر با این خطاها.
دکتر دنیل افری پزشک آمریکایی سالهاست که دربارهی رابطهی پزشک و بیمار تحقیق میکند. مهمترین سوالی که دکتر افری در ذهن دارد این است که «پزشکان چگونه فکر میکنند؟» چه عواملی در شکلدادن عواطف و طرز فکر یک پزشک دخالت دارد و نوع کنش او نسبت به بیمار را شکل میدهد؟ همهی ما در پی مراقبتهای پزشکی عالی برای خودمان و خانوادهمان هستیم و دوست داریم فرض کنیم که بهترین خدمات پزشکی را از پزشکان موفق، باسواد، باتجربه و یا بهترینهای دنیا دریافت میکنیم. با این حال آثار بیشمار این توقعات عاطفی میتواند تمام این گزارهها را به هم بزند. هر بیمارستانی از سر وظیفهشناسی واژهی شفقت و دلسوزی را جایی در بیانیهی اهدافش قرار داده است. هر دانشکدهی پزشکی در مورد ایدهالهایش در حوزهی مراقبتهای پزشکی و درمانی حماسهسرایی میکند. اما اغلب پیام ناگفته در سنگرهای زندگی حقیقی، در مورد آموزش پزشکی، این است که پزشکان نباید بیش از حد با عواطف شخصی در مسائل بیماران خود سهیم شوند. به دانشجویان گفته میشود که احساسات بر قوهی تصمیمگیری و قضاوت فرد سایه میافکند. هر مولفهی برنامهی آموزشیای که در آن انترنها «زیادی احساساتی» باشند، از دید روسای بیمارستان محکوم است. مراقبتهای پزشکی کارآمد که مراقبتهای پزشکی معقول واژهی فنی ان است، همچنان در مقایسه با سایر جنبهها ارزشمندتر است.
نیمهی پنهان پزشک ۷ فصل دارد و پس از هر فصل یک بخش جداگانه به نام جولیا میآید که در هفت قسمت داستان بیماری به نام جولیا را روایت میکند. ساختار فصلهای اصلی کتاب ترکیبی از خاطره و نظریه و تحلیل است اما بخشهای مربوط به جولیا فضایی داستانیتر دارد. جولیا مهاجر غیر قانونی گواتمالایی بیش از یک دهه بیمار دکتر دنیل افری بوده است. او که نظافتچی سرویسهای بهداشتی یک قبرستان است، به علت نارسایی قلبی در بیمارستان بلویو بستری میشود اما مشکل جولیا بسیار جدیتر از یک نارسایی قلبی ساده است و جولیا تنها با پیوند قلب میتواند به زندگیاش ادامه دهد. پروندهی پزشکی جولیا از این نظر برای چنین کتابی مناسب است که پزشک میباید حقیقت امر را به او میگفته باشد اما احساسات و عواطف درونی او و انترنها مانع میشود تا جولیا با حقیقت ترسناک زندگیاش روبهرو شود. نویسنده در فصلهای مربوط به جولیا به تشریح احساساتش نسبت به بیمار میپردازد و به خوبی توانسته است این نکته را روشن کند که چطور دخالتدادن عواطف در کار پزشکی میتواند نتایجی فاجعهبار به بار بیاورد و به راستی مرز بیعاطفگی و احساساتیبودن در این حرفه کجاست؟ آیا پزشک محکوم است که در بیشتر موارد نقش یک قصاب بیرحم را بازی کند که وطیفهاش تنها انتقال واقعیات پزشکی به بیمار است یا نه او باید بنا به وظیفهی انسانی و عواطف درونیاش بر رنج بیمار کرنش کند و واقعیت خشن را در لفافهای زیبا از کلمات و فریب بپیچد؟
فصل نخست کتاب با عنوان «دکتر الان نمیتواند شما را ببیند» به تشریح خاطرهی تاثیرگذاری از دوران دانشجویی نویسنده اختصاص دارد. زمانی که برای نخستین بار با زنی بیخانمان روبهرو میشود که در کثافت غرق است و سوسکها از سر و رویش بالا میروند. آنجا پزشک جوان که تحمل بوی بد و ظاهر چندشآور بیمار را ندارد جایی پنهان میشود و از رویارو شدن با او سر باز میزند اما هنگامی که میبیند بهیاری به زن نزدیک میشود و مادرانه او را به حمام میبرد، غرق شرمساری و شگفتی میشود.
فصل دوم کتاب با عنوان «آیا میتوان پزشک بهتری شد؟» به طور مفصل نخستین موضوع طرحشده در رابطهی بیمار و پزشک یعنی «همدلی» را بررسی میکند. به گفتهی او سال سوم تحصیلی در آموزش پزشکی بیشترین آسیب را در پی دارد چرا که در سال سوم دانشجویان پزشکی اولین قدمها را برای مراقبتهای عملی از بیمار برمیدارند. اغلب دانشجویان بیصبرانه منتظر سال سوم هستند چرا که بعد از دو سال طولانی نشستن سر کلاس درس بالاخره میتوانند به اقدامات پزشکی واقعی بپردازند، در بیمارستان باشند و از بیماران مراقبت کنند و این نخستین گام عملی در راه پر فراز و نشیب آنهاست.
فصل سوم کتاب، «قرار گرفتن در شرایط بحرانی» است. زمانی که پزشک جوان نخستین تجربههای بحران را در حرفهاش لمس میکند. زمانی که پیجر او را فرا میخواند تا بیماری را که ناگهان ایست قلب کرده است احیا کند یا شرایط پیچیدهی دیگری را مدیریت کند. این فصل دشواریهای روانی کار پزشکی و استرسهای ناشی از حضور فعال در موقعیتهای پیشبینینشده را به خوبی بازگو میکند.
یکی از سوالاتی که اغلب افراد خارج از حوزهی پزشکی میپرسند این است که پزشکان چطور با اینهمه بیماری، درد، رنج و مرگ کنار میآیند؟ آیا آنها از اینهمه ارتباط نزدیک با مرگ افسرده نمیشوند؟ یک پزشک چطور میتواند در برابر امواجی چنین ویرانگر دوام بیاورد و خود به بیماری مبتلا نشود. دکتر افری در فصل چهارم کتاب، «سهم روزانهی پزشک از مرگ» به نقل خاطرات خود از مواجهه با چنین شرایطی میپردازد و خواننده را تا حد زیادی با جهان آشفته و غیر منتظرهی پزشکان آشنا میکند.
فصل پنجم کتاب، «شرمساری از اشتباه» به باور من مهمترین و جذابترین بخش کتاب است؛ یک پزشک در برابر اشتباهاتش که اغلب اشتباهاتی جبرانناپذیرند باید چه واکنشی از خود نشان بدهد؟ ابراز شرمندگی و عذرخواهی از بیمار زیاندیده یا بازماندگان او تا چه اندازه میتواند درد ناشی از خطای او را تسکین دهد؟ جایی مینویسد:
«پزشکان درکی قوی، احتمالا درکی افراطی از تاثیرات اعمال و اقدامات شخصی خود دارند. این مطلب میتواند درک آنها را از حرفهای بودن و وظیفهشان در برابر بیمار تقویت کند اما در عین حال باعث میشود در برابر آسیبها و ضربههای عمیق و ماندگار ناشی از شرایط بحرانی و ناموفق آسیبپذیرتر باشند. شرمی که از این خطاها ناشی میشود هیچ کمکی به بهترشدن طبابتشان یا بهبود مراقبت آنها از بیماران نمیکند.»
فصل ششم کتاب، «غرق در انبوه مسئولیتها» مسئولیتهای گوناگونی را یادآور میشود که پزشکان در حرفهی خود تجربه میکنند و در برابر هرکدام از آنها باید نزد خود و یا دیگران پاسخگو باشند.
در فصل پایانی کتاب با عنوان «زیر ذرهبین قضاوت» نویسنده به فشارهایی اشاره میکند که پزشکان و انترنهای جوان و همچنین پزشکان باتجربه حین احضار شدن از جانب بخش بازبینی پروندههای پزشکی تحمل میکنند. داوری از جانب بیماران، جامعه و بیمارستان هرکدام از پزشکان را در معرض امتحاناتی دشوار قرار میدهد که نتیجهی آنها هرچه باشد بر کیفیت کار آنها در آینده و همچنین درکی که از کار و حرفهشان دارند تاثیرات عمیق و طولانی میگذارد.
کتاب نیمهی پنهان پزشک، شرح آن نیمهای است که ما از حرفهی پزشکی نمیبینیم و ترجمهی فارسی آن که به دست یک پزشک ایرانی انجام شده است میتواند درک ما را از این حرفه بالاتر ببرد. شاید دانشجویی که سودای پزشکشدن در سر دارد با خواندن چنین کتابی از آرزویش دست بکشد و شاید هم بر تلاش و همتش بیفزاید!