«شکمبارگی»
نویسنده: فرانسیس پروز
مترجم: نسترن ظهیری
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1396
128 صفحه، 8000 تومان
****
در نگاه اولیه بهنظر میرسد که شکمبارگی حتی اگر گناه هم باشد، اما گناه کوچک و ناچیزی است که اصلا قابل قیاس با دیگر گناهان کبیره نیست؛ زیرا به کسی آسیبی نمیزند. خوردن غذاها کجا و کشتن انسانها کجا؟! اما جالب است که با تعمق در آن، برخی به این باور رسیدهاند که شکمبارگی زمینهساز اصلی همه گناهان کبیره و غیرکبیره است. داستانهای زیادی هم ساختهاند تا این امر را به تصویر بکشند. ظاهرا همین امر بود که آدم و حوا را از بهشت بیرون راند وگرنه ما هم اینک در بهشت لمیده بودیم یا میخرامیدیم و از شر کتابها آسوده بودیم. اما نویسنده به این جنبههای ماورائی شکمبارگی کاری ندارد. او میخواهد نگاه ژرفی به شکمبارگی در همین دنیا داشته باشد.
«شکمبارگی» اثر فرانسیس پزوز که با ترجمه نسترن ظهیری به فارسی درآمده، عنوان کتابی دیگر از مجموعه خواندنی هفت گناه کبیره است. نشر ققنوس این مجموعه را که به همت کتابخانه عمومی نیویورک و انتشارات دانشگاه آکسفورد انتشار یافته، برای مخاطبان فارسی زبان به بازار کتاب فرستاده است. کتابحاضر نیز همچون دیگر آثار این مجموعه با رویکردی نوشته شده که درعین جذابیت برای مخاطب خاص برای توده مخاطبان نیز قابل فهم باشد.
از جهت فردی، بخشی از سرشت و شخصیت ما با خوردن گره خورده است. آنچه میخوریم، مقدار و چگونگی آن نشاندهنده آن است که چگونه آدمی هستیم. مواجهه ما با خوردنیها با سرشت و شخصیت ما ارتباط دارد. اما شکمبارگی ابعاد اجتماعی و فرهنگی جدی هم دارد. امروزه شکمبارگی بسیار تحت تاثیر فرهنگ معاصر است، اما برخی پژوهشگران میگویند همیشه همینطور بوده. حتی برشمردن شکمبارگی در ردیف گناهان کبیره در ابتدای مسیحیت نیز امری فرهنگی بود و در اصل واکنشی بود به عیاشی رومیان که دشمنان اصلی مسیحیت بهشمار میآمدند.
نویسنده کتاب در بخش «آیا شکمبارگی گناه است؟» در پی پاسخ به همین پرسش است. در این زمینه طیفی از نظریات را مطرح میکند که توسط متکلمان بزرگ مسیحیت در اعصار قرون وسطی به عنوان چرایی این مسئله مطرح شدهاند. در اینباره بیش از همه و بهتر از همه به دیدگاههای آگوستین و آکویناس پرداخته شده است.
پس از آن، در دو بخش، مزد گناه شکمبارگی واکاوی میشود. در اینباره به مجازاتهای اخروی اکتفا نشده است؛ مجازاتهایی همچون جهنم داغ و سوزان. نویسنده با فراست و تیزبینی بر مجازاتهای دنیوی و حتی امروزی این خصلت بشری متمرکز شده و آنها را بهدقت تحلیل میکند؛ چیزهایی همچون بیماری، زشتی ظاهری و عدم مقبولیت اجتماعی. در حیات دینی، شکمبارگی انسان را به جهنم اخروی سوق میدهد، اما در زندگی سکولار و غیردینی هم شکمبارگی فرد را به جهنمی دنیوی میکشاند. گواه این امر رواج گسترده بحث رژیم و روشهای متنوع لاغری است. شیوههای فراوان و گوناگون مبارزه با شکمبارگی و تبعات ناخوشایند آن چیزی شبیه به آیین اعتراف و توبه از کار درآمده است.
امروزه در بیشتر نقاط جهان کمیت فراوان غذا و تنوع حیرتانگیز خوراکیها زمینه را برای یک شکمبارگی تمامعیار آماده کرده است. اما در مقابل، باشگاههای ورزشی، انواع رژیمهای غذایی، متخصصان تغذیه، هشدارهای پزشکان، برنامههای کم کردن وزن بدن، عملهای جراحی لاغری و... دقیقا جریان مقابل را تشکیل میدهند. این وضعیت دوگانه نشان میدهد که انسانهای امروزی حتی اگر حس دینی خود را نسبت به شکمبارگی از دست دادهاند، اما هنوز هم در شکمبارگی نوعی احساس گناه دارند. نگاه دینی به شکمبارگی حاکم نیست، اما کاملا هم از بین نرفته است. هنوز هم تهماندهای از آن وجود دارد و بسیار اثرگذار هم هست. بیشتر افراد پس از پرخوری احساس بدی به آنها دست میدهد و اگر جلوی خود را بگیرند، احساس پیروزی میکنند. کسی به شکمبارگی افتخار نمیکند و همه میخواهند از آن بگریزند، اگرچه مطبوع و لذتبخش است.
شکمبارگی پدیده سادهای نیست؛ زیرا با چیزهای مختلفی آمیخته شده است. فهم آن فهم بسیاری چیزهای دیگر را هم طلب میکند. همانطور که نویسنده تذکر میدهد: «تصور ما از شکمبارگی در خلال قرون متمادی، به همراه تصورات ما از غذا، بدن، جامعه و فرد، رستگاری و بدبختی، سلامتی و بیماری، زندگی و مرگ تحول یافته است. خواه فرد این گناه کبیره مشکلساز و اغواکننده را محکوم کند خواه بستاید، پر واضح است که صورت گشاده و درخشان شکمباره آینهای بوده – و خواهد بود – که میتوانیم خودمان، آرزوها و ترسهایمان، تیرهترین کابوسها و ژرفترین تمایلاتمان را در انعکاس آن به تماشا بنشینیم.» بنابراین فهم شکمبارگی به فهم بسیاری از دیگر امور زندگی بشری منجر میشود. این کتاب مختصر نیز دریچه کوچکی به چنین افقی است.
*دکترای فلسفه