دولت سخنگو ندارد چون سخنی ندارد
غلامحسین کرباسچی درباره خالی بودن جایگاه سخنگویی دولت به اعتماد آنلاین گفت: « خب این یعنی اینکه دولت سخنی ندارد که بگوید به خاطر همین سخنگو ندارد. اگر سخنی برای گفتن داشته باشد حتما سخنگوی خود را پیدا میکند... رابطه مردم با دولتشان قطع است. وقتی که کسی نیست تا حرف دولت را بزند، مردم هم حرف دولت را نمیفهمند و دیگران میآیند و هرگونه که میخواهند وضعیت را تفسیر میکنند.»
عبدالله ناصری فعال سیاسی اصلاحطلب در همین زمینه به انتخاب گفت: «در همان چند سالی که آقای نوبخت سخنگوی دولت بودند، نیز اتفاق خاصی در این حوزه رخ نداد و اکنون که دولت سخنگو ندارد نیز تغییری مشاهده نمی کنیم. در واقع تفاوتی بین زمان سخنگویی آقای نوبخت و نبود ایشان دیده نمی شود... بر این باورم که آقای روحانی بعد از برجام برنامه ای برای تعیین اولویت های دولت خود و رده بندی های کاری و ساماندهی امور نداشت.»
عبدالله ناصری: افکار عمومی و پاسخگویی، دغدغه روحانی نیست
اصرار دولت بر عدم پاسخگویی به افکار عمومی عجیب است. در دولت اول روحانی هم بسیاری از خیرخواهان به دولت گوشزد میکردند که باید رابطهاش با مردم و افکار عمومی را اصلاح کند اما متاسفانه تاکنون هیچ اقدامی در این زمینه از سوی دولت مشاهده نشده است.
***
قالیباف بهدنبال ریاست مجلس آینده؟
روزنامه اعتماد در گزارشی با سرهم کردن چند خبر و تحلیل مدعی شده است محمدباقر قالیباف شهردار اسبق تهران در تدارک فعالیت برای انتخابات مجلس است و علاقمند است ریاست مجلس یازدهم را به دست آورد.
شواهد روزنامه اعتماد، سفرهای استانی قالیباف و حضور رسمی او در توییتر است. اعتماد در ادامه به مصاحبه حسن بیادی استناد میکند و از آن به «پاس گل یاران قالیباف» تعبیر میکند. در مصاحبه فوقالذکر حسن بیادی دبیرکل جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی از همسویی تشکل متبوع خود با جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی خبر داد ه است.
روزنامه اعتماد در اینجا دچار اشتباه شده است. حزب نزدیک به قالیباف، «جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی» است و این تشکل هیچ ارتباطی با «جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت» به دبیرکلی شهابالدین صدر ندارد و این خبر بههیچوجه تاییدی بر تحلیل اعتماد نیست.
البته قالیباف بهعنوان یک کنشگر مهم سیاست طبیعتا برای حضور افراد همفکرش در مجلس برنامهریزی میکند اما از این مطلب، تمایل او به ریاست مجلس برداشت نمیشود.
***
انتصابات لحظهآخری در شهرداری تهران و لزوم ورود نهادهای نظارتی
دیروز آخرین روز حضور افشانی در شهرداری تهران بود. در کمال تعجب، امروز خبر انتصاب سرپرست سازمان ورزش شهرداری توسط افشانی در آخرین ساعات شب گذشته منتشر شد.
آخرین امضای افشانی در وقت اضافه + سند
این انتصابات با هیچ منطقی سازگار نیست و باعث اعتراض اعضای شورای شهر هم شده است. حقیقتا چه اضطراری باعث صدور حکم در آخرین ساعات شب شده است؟ بهنظر میرسد نهادهای نظارتی بایستی به این انتصابات ورود کنند و مانع تضییع احتمالی حقوق شهروندان تهران شوند.
***
اصلاحطلبان و دولت روحانی؛ خودکرده را تدبیر نیست
سعید حجاریان از تئوریسینهای اصلاحطلبان در گفتوگویی با ایسنا به وضعیت کنونی اصلاحطلبان پرداخته است. حجاریان گفت: «اصلاحطلبان سال ۹۲ در مخمصه گرفتار شده بودند. از یک سو، رد صلاحیت کاندیدای واقعیشان از پیش مشخص بود، از سوی دیگر، آقای هاشمی که رای بالایی داشت و گزینه مناسبی به حساب میآمد، رد صلاحیت شد! لذا فرصت بسیار کمی برای تصمیمگیری وجود داشت...
آقای عارف هم در مقایسه با آقای روحانی این توان را نداشت که سیاست خارجی ما را رو به راه کند زیرا روحانی از مدتها قبل در زمینه مذاکرات فعال بود و تیم داشت و امید میرفت بتواند سر این مشکل را به بالین نهد. لذا تنها گزینه اصلاحطلبان در آن سال، جناب روحانی بود که انتخاب شد.»
پرسشی که با خواندن این سطور به ذهن افراد میرسد این است که کاندیدای واقعی اصلاحطلبان در سال ۹۲ چه کسی بود که رد صلاحیتش مشخص بود؟ در حالیکه آقای عارف بهعنوان یک سیاستمدار شناسنامهدار اصلاحطلب در آن سال کاندیدا بود. چه اینکه در چند سطر بعد حجاریان از او یاد میکند و با این دلیل بچهگانه که توان روبهراه کردن سیاست خارجی را نداشت از نام او گذر میکند.
با این دلایل نمیشود از نام عارف گذر کرد و حمایت از روحانی را توجیه کرد. عارف میتوانست با گماردن یک تیم کاربلد مسئله هستهای را مدیریت کند.
حجاریان در ادامه صحبتهای جالب دیگری مطرح کرده است: « ما اگر میدانستیم از جانب نیروهای تمامتخواه این همه سنگ پیش پای روحانی خواهد افتاد و از آن سو، دولت دست راستی مانند ترامپ بر سر کار خواهد آمد، شاید بهتر بود اساساً عطای انتخابات را به لقایش میبخشیدیم و سرنوشت اصلاحات را به دولت روحانی گره نمیزدیم.
نه اینکه بخواهم، تنزهطلبی کنم اما خود دولت روحانی هم استعداد و ظرفیت کافی برای مقابله با معضلات داخلی نداشت . بنابراین ما به لحاظ اخلاقی هم نمیتوانستیم وظیفهای در قبال وی داشته باشیم.»
چرا آقای حجاریان و دوستان اصلاحطلبشان مدام از سنگاندازی گروههای تمامیتخواه بهعنوان دلیل ناکامی دولت اسم میبرند و باز هم در هر انتخاباتی با تمام توان به دنبال کسب قدرت هستند؟ مگرمیتوان سرنوشت کشور را به انتخابات آمریکا گره زد که ایشان مدعی این مسئله هستند؟
مشخص نیست چرا برخی اصلاحطلبان همیشه از پذیرش مسئولیت، شانه خالی میکنند و ناکارآمدیشان را به گردن عوامل دیگر میاندازند؛ یک روز گروههای تمامیتخواه را عامل ناکامی میدانند و روزی دیگر نظارت استصوابی را. و اکنون هم پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا را دلیل وضع کنونی بیان میکنند.
اصلاحطلبان باید یاد بگیرند مسئولیت انتخاب غلطشان را بپذیرند.
در ارتباط با همین موضوع در روزنامه اعتماد سه فعال اصلاحطلب یادداشتهایی نوشتهاند و مطالبات اصلاحطلبان به روحانی را یادآوری کردهاند.
عبدالله ناصری نوشته است: «به یک نکته باید توجه کنیم که آقای رییسجمهوری که امروز از امید و تزریق آن به جامعه صحبت میکند چه تناسبی با آنچه در زمان انتخابات مطرح میکرد دارد؟! شاید این یک ایراد جدی به آقای روحانی باشد که ایشان در کارزار انتخاباتی خود میزان توقعات اجتماعی را بالا برد؛ البته این را هم باید اذعان کرد که اگر غیر از این رفتار میکرد قطعا رای بالایی نمیآورد بنابراین چون انتخابات 96 شبیه به یک رفراندوم بود آقای روحانی نیاز داشت این صحبتها را مطرح کند. با گذشت بیش از یک سال از انتخابات دولت باید در جهت تحقق مطالبات و شعارهای انتخاباتی قدم برمیداشت.»
محمدرضا خباز، فعال اصلاحطلب و استاندار کنونی سمنان نوشته است: «برخی مردم نظرشان این است که حقوق شهروندی آن طور که باید و شاید محقق نشده است لذا باید تلاش کنیم این حقوق به طور تمام و کمال اجرا شود.
عدهای دیگر معتقدند در کشور نشاط نیست و در همین راستا برخی جلو کنسرتها را میگیرند و بر طبل نمیشود، میکوبند. طبیعی است باید مقابل این شیوه ایستاد. اینجاست که بار دیگر باید تاکید کنیم ما نمیتوانیم برای همه نارضایتیها یک نسخه بپیچیم. بنابراین اصل ماجرا این است که وقتی شرایط اقتصادی مناسبی نداریم باید راههای دیگری را برای افزایش میزان رضایتمندی در مردم پیگیری کنیم. »
محمد کیانوشراد هم نوشته است: «در پایان باید به این نکته اشاره کنم که صرفنظر از برخی انتقادات که به دولت روحانی وارد است اما برخورد منصفانه و واقعبینانه با دولت ایشان، آن است که بدانیم اگر شرایط و امکانات در اختیار روحانی بود بسیاری از وعدههایی که در ایام تبلیغات انتخابات مطرح کرد را به سمت اجرا پیش میبرد. خصوصا نسل جوان ما باید بداند که در کشور دولت در حوزههای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی نقش همه کاره ایفا نمیکند. آقای روحانی یا هر کاندیدای دیگری در مقام ریاستجمهوری در هنگام انتخابات ایدهآلها و دیدگاههای خود را مطرح میکند و اما در زمان اجرا به تناسب اختیارات گام برمیدارد. باید بدانیم در شرایطی که به لحاظ مدیریتی دولت حتی قانونگذاری و کنترل و نظارت بر بخش مهمی از اقتصاد کشور را ندارد یا در حوزههای فرهنگی با دخالتهای گوناگونی روبهروست باید سطح واقعی انتظارات را بر مبنای تواناییهای واقعی میزان کرد.»
باز هم مشاهده میکنیم که کیانوشراد از کمبود اختیارات دولت گلایه کرده است. مگر روحانی پس از چهار سال، ریاستجمهوری نمیدانست چقدر اختیارات دارد؟ و مهمتر از همه اینکه مگر اصلاحطلبان کارنامه چهارساله روحانی را ندیده بودند که بعد از چهار سال باز هم از او حمایت کردند؟
کارنامه چهارساله روحانی مشخص بود. اینکه او تمایل چندانی به پیگیری دغدغههای اصلاحطلبان هم ندارد واضح بود. علرغم این مسئله چرا اصلاحطلبان باز هم با تمام توان از روحانی حمایت کردند؟ ایشان هم حدود اختیارات رئیسجمهور را میدانستند، هم روحیه و شخصیت روحانی را میشناختند و هم به سنگاندازی نیروهای تمامیتخواه-به زعم خودشان- علم داشتند. با اینهمه چرا باز هم تمام و کمال از روحانی حمایت کردند؟
اصلاحطلبان حق ندارند حالا که ضعف روحانی برای همه عیان شده است از بار مسئولیت، شانه خالی کنند. ایشان باید پاسخگوی انتخاب غلطشان و عملکرد ناکارآمد دولت، مجلس و شورای شهر مورد حمایتشان باشند.