«فلسفه سیاسی جان استیوارت میل»
نویسنده: جان گری
مترجم: خشایار دیهیمی
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1397
336 صفحه، 32000 تومان
*****
همه کسانی که به هر دلیلی و به هر شکلی به لیبرالیسم میپردازند، باید آثار جان گری را مغتنم بشمارند؛ زیرا او هم از لیبرالیسم جانبداری میکند و هم دشواریهای عملی و محدودیتهای نظری آن را به صراحت نشان میدهد. از این روی آثار او هم برای مدافعان لیبرالیسم آموزنده است و هم منتقدان از آنها بهره میبرند. بنابراین اگر به طور عام به فلسفه سیاسی و به طور خاص به لیبرالیسم علاقه دارید، از من میشنوید، هر کتابی از جان گری یافتید، بیدرنگ بخوانید. اگر هم از من حرفشنوی ندارید – که قاعدتا باید همینطور هم باشد؛ زیرا دلیلی ندارد – میتوانید امتحان کنید. همین کتاب خوب را بخوانید تا عاشق نوشتههایش شوید. او به طرز قابلتحسینی خوب، دقیق و روان مینویسد. ترجمه این اثر نیز به همان میزان خوشخوان است.
این کتاب به طور مشخص دفاع از دیدگاه جان استورات میل (1806-1873) درباره آزادی است که آن را در رساله مشهورش، "درباره آزادی"، شرح میدهد؛ رسالهای که همچنان یکی از کتابهای اصلی و کلاسیک در زمینه آزادی و لیبرالیسم به شمار میآید. علاوه بر این، مباحث این کتاب کاملا بهدرد زندگی میخورند. چراکه فهم درست، دقیق، عمیق و همهجانبه آزادی برای ما یک ضرورت حیاتی است؛ هم برای حیات فردی و هم در حیات اجتماعی. تقریبا همه تلاشها و اعتراضهای مدنی در کشور ما گونهای تحقق عینی ایده آزادی است. هر کدام بخشی و شکلی از آن را هدف قرار میدهد. امروزه فرقی نمیکند سبک زندگی ما چه باشد و میخواهیم در زندگی چه کنیم، همه اینها از هر نوعی که باشد، در هر حال آزادی عنصری اساسی از زندگی مطلوب ماست. امروزه بدیهی به نظر میرسد که هر کسی از حق آزادی فردی در زندگی شخصی خود برخوردار باشد، اما واقعیت این است که در گذشتهها اینطور نبود. طبیعی است؛ زیرا این نوع آزادی مسئلهای دشوار و پیچیده است و پذیرفتن آن نیاز به مبانی و مقدمات و دلایل متعددی دارد که کمتر کسی از معاصران بهخوبی از آنها سردرمیآورد، چه رسد به گذشتگان. آزادی ایده بسیار پیچیدهای است. مشکل آزادی این است که با پارهای از دیگر آرمانها تعارض پیدا میکند. این تعارض هم در مقام نظر است و هم جنبه عملی دارد. طبیعتا هر گونه تلاش نظری برای دفاع از آزادی و هر فعالیت عملی برای تحقق آن، مستلزم فکری و راهحلی برای رفعورجوع آن تعارض است.
جان گری نیز مشابه چنین کاری را در این کتاب انجام میدهد. لذا در این اثر با یکی از انواع پیچیدگی لیبرالیسم و دشواری مسئله آزادی آشنا میشویم. گری میگوید اگر یک نفر در طول تاریخ لیبرال واقعی بوده باشد، آن یک نفر جان استوارت میل است. اما علیرغم این، تعریف لیرالیسم او کار آسانی نیست. حال گری در اینجا میخواهد مسئله آزادی را در اندیشههای جان استوارت میل حلوفصل کند. توضیح مسئله بدین صورت است که میل در رساله آزادی تلاش میکند بر اساس اخلاق فایدهگرایانه از آزادی دفاع کند. اما منتقدان او از زمان انتشار رساله تاکنون تلاش او را ناموفق قلمداد کردهاند؛ زیرا از نظر آنان آزادی با اصل فایده سازگار نیست. از این روی، لیبرالیسم میل را شکستخورده معرفی میکنند و خود او را متفکری میانمایه. گری اصلا با این افراد موافق نیست. به باور او تلاش فکری میل دقیق و حسابشده است. وی به اعتقاد گری دفاعی بسیار قوی از آزادی میکند مبتنی بر دیدگاهی فایدهگرایانه. آن اشکالاتی هم که منتقدان ادعا میکنند، صحت ندارد. اشکال کار منتقدان این است که به طور درخوری دقتها و ریزبینیهای میل را درک نکردهاند.
گری برای دفاع از نظریه آزادی میل، نظریه فایدهگرایی او را در اخلاق به دقت بررسی میکند. برای این کار به سراغ دیگر آثار او میرود. بدین ترتیب در تلاش برای فهم اندیشههای میل در رساله، پای دیگر آثار و افکار او نیز به میان کشیده میشود. از این روی گری شناختی همهجانبه از اندیشههای سیاسی میل ارائه میکند.
نظریه آزادی میل مبتنی بر دیدگاهی درباره عدالت، انسان و خوشبختی است. همچنین همه اینها در نوعی فایدهگرایی ویژه منعکس میشوند که گری آن را فایدهگرایی غیرمستقیم میخواند. بیتوجهی به هر کدام از این موارد باعث سوءفهم در باب نظریه آزادی میل میشود؛ همان چیزی که گریبانگیر منتقدان شتابزده او شده و میشود. البته این بدفهمی عجیب نیست؛ زیرا میل آن آموزه را در رساله "فایدهگرایی" توضیح میدهد. او اگرچه این رساله را همزمان با رساله آزادی مینوشت، اما انتشار آن سالها بعد از رساله آزادی بود. بنابراین تعجبی ندارد که منتقدان اولیه از آن مطالب بیخبر بودند. اما آن بدفهمی امروزه دیگر توجیه قابلقبولی ندارد.
علیرغم اینکه این کتاب به موضوعی خاص میپردازد، اما ارزش آن فراتر از این است و شامل چیزی بسیار بزرگتر میشود؛ یعنی خود زندگی. در این کتاب، در واقع، نوعی سبک زندگی مورد تامل قرار میگیرد و نکاتی مطرح میشود که اصول زندگی مدرن را تشکیل میدهند. به عبارت دیگر، آنچه در اصل و در نهایت مطرح میشود، نگاه خاصی به انسان و زندگی اوست که آزادی هم در دل آن جای میگیرد. اشکال اساسی منتقدان میل هم این است که از آن زمینه غافل ماندهاند. گری برای تبیین نظریه آزادی میل مباحثی مربوط به شیوه زیستن میل را به طور مبسوط بررسی میکند. از این روی، مباحثی در این کتاب میبینیم که در واقع به شیوه زیستن مربوط میشود؛ مباحثی همچون هنر زندگی، اعمال و قواعد زندگی، خوشبختی، فردیت، اصالت، خودمختاری و صورتهای زندگی.
اما فایده نهایی پرداختن به نظریه آزادی میل چیست که گری چنین با دقت و به تفصیل آن را بررسی میکند؟ چرا برای این منظور به لیبرالیسمهای دیگری همچون لیبرالیسم معاصر جان رالز (1921-2002) نمیپردازد؟ پاسخ این است که در واقع گری میخواهد اصل لیبرالیسم را مورد ارزیابی قرار دهد و از این جهت لیبرالیسم میل را گزینه بیبدیلی میداند؛ زیرا از نظر وی لیبرالیسم میل از لیبرالیسمهای معاصر قرن بیستم منسجمتر و قویتر است. گری تصریح میکند که استدلالهای میل در رساله آزادی به حدی قوی و مبتکرانه است که بعد از او هیچ لیبرالیستی نتوانسته بر او پیشی بگیرد. گری حتی لیبرالیسمهای کسانی همچون جان رالز را سبک و سطحی میداند. در این میان فقط لیبرالیسم کسانی همچون آیزایا برلین (1909-1997) و جوزف رز استثنا میشود. البته خود این فیلسوفان سیاسی نیز متاثر از میل هستند و خود نیز به این امر اذعان دارند. اما با همه این حرفوحدیثها، ماجرا به اینجا ختم نمیشود. روی دیگر سکه هنوز رو نشده است.
اگرچه جان گری از لیبرالیسم میل در برابر منتقدان و دیگر لیبرالیستها دفاع میکند، اما آن را دچار یک مشکل اساسی لاینحل میداند؛ مشکلی که نه بهخاطر ضعف یا اشتباه میل، بلکه اساسا ویژگی هر گونه لیبرالیسمی است. این معضل شامل همه انواع لیبرالیسم میشود و همه لیبرالیستها، آگاهانه یا ناآگاهانه، به آن تن دادهاند. آن مشکل چیست؟ گری توضیح میدهد که لیبرالیسم پیشفرضهای بزرگی در باب فلسفه تاریخ دارد. لیبرالیستها نوعی فلسفه تاریخ خاص را پیشاپیش پذیرفتهاند که امروزه مشکوک و حتی مردود است. آن فلسفه تاریخ مبتنی بر اروپامحوری است. طبق این دیدگاه، ارزشهای غربی و نهادهای مدنی و اجتماعی-سیاسی آن، که تجسم آن ارزشها هستند، در واقع نتیجه قهری سیر پیشرفت بشریت هستند و پیشرفت و ترقی دیگر جوامع نیز به طور قهری به همینها ختم میشود. بنابراین ارزشهای غربی همگانی و جهانشمول است. بهطور خلاصه و در یک کلمه: همان دیدگاه و ادعای نهضت روشنگری در قرن هجدهم. اما امروزه معلوم شده که چنین نسخه جهانشمولی برای همگان و همه جوامع وجود ندارد. از این روی، دیدگاه لیبرالیستها ادعای بلندپروازانهای است که گری آن را رد میکند. آنچه این متفکر در این باب جانشین میکند این است که لیبرالیسم فقط یکی از انواع ممکن زندگی است و صورتهای زندگی دیگری هم ممکن است که به همان اندازه مطلوب، مفید و کارآمد باشند.
این نظر نهایی گری مبتنی بر یک نظریه فلسفی مبناییتر است؛ پلورالیسم ارزشی. این نظریه که در دوره معاصر آیزایا برلین آن را برجسته کرد و شرح داد، به این معناست که خیرهای پایهای و نهایی با هم جمع نمیشوند و باید دست به انتخابی تراژیک زد. همیشه با گزینش هر خیر غایی بخشی از دیگر امور خوب از دست میرود. با روی آوردن به هر خیری، دیگر خیرها از کف ما میرود و چارهای هم نیست. اینکه متفکرانی بر این باورند، و هنوز هم کسانی هستند که چنین میاندیشند، صرفا آرزوهای خود را بیان میکنند. باور به هر گونه اتوپیا آرزواندیشی است. واقعیت این است که هیچ بهشتی روی زمین برای انسان محقق نمیشود. گری این نظریه را از برلین میگیرد و بسط میدهد و لوازم منطقی پنهان آن را آشکار میکند. توافقناپذیری فرهنگها و صورتهای زندگی یکی از آنهاست. از اینجا نتیجه میگیرد که لیبرالیسم هم فقط یکی از گزینهها برای حیات بشری است که بهخودی خود برتری ذاتی بر دیگر رقیبانش ندارد.
مترجم کتاب از این نتیجهگیری افراطی خرسند نیست و مقاله خوبی را به قلم جورج کراودر به کتاب ضمیمه کرده که این دیدگاه را نقد میکند. کراودر نتیجهگیری گری را بسیار افراطی میداند و بر این باور است که با پذیرش پلورالیسم نهتنها امکان توافق و قیاس میان فرهنگها و صورتهای زندگی محفوظ است، بلکه خود همین امر نیز دفاعی قوی از لیبرالیسم است. او از اینجا نتیجه میگیرد که لیبرالیسم بر رقیبانش برتری دارد و مطلوبترین گزینه ممکن است. ماجراهای آزادی و لیبرالیسم همراه با لوازم و متعلقات بسیار و ریزهکاریهای فراوان در این کتاب شرح دلکشی دارد که باید خواند و دید و فهمید.
*دکترای فلسفه